با پیروزی انقلاب اسلامی حضور روحانیت در عرصه قدرت رسمی پررنگ شد اما میدان داری روحانیت در عرصه عمومی به عنوان گروهی مرجع همچنان باقی و پابرجاست و این نکته ای است که لایه های قدرت هیچ گاه نمی توانند آن را نادیده بگیرند.
جالب آنکه تمامی روسای جمهوری ادوار انقلاب بغیر از دولت های نهم و دهم از این صنف بوده و بطور معمول روابط میان قم به عنوان پایگاه سنتی روحانیت شیعی و تهران به عنوان مرکز قدرت سیاسی تعاملی و همپوشان بوده است.
در دولت اصلاحات روابط میان طیفی از روحانیون با دولت مردان چندان مطلوب و همراستا نبود. طیفی که بی توجه به تحولات زمانه، معضلات و نابهنجاری های فرهنگی را به تمامی پای دولت نوشته و از این معبر انتقادات تند و گزنده ای را متوجه دولت وقت می کردند در همان برهه اما قاطبه روحانیت سنتی نگاه تقابلی نسبت به دولت وقت نداشته و ضمن گلایه مندی از برخی فعل و انفعالات اجتماعی، بروز و ظهور این روندها را متوجه دولت نمی دانستند و یا لااقل میان کارکردهای مثبت و منفی تمایز قایل شده و همه چیز را یک کاسه نمی کردند.
البته بی شک انتقادات و اعتراضات فرهنگی از سوی طیفی که با دولت اصلاحات سرسازگاری نداشت بیشتر متوجه سویه ها و عقبه های سیاسی بود، آنچنان که با روی کارآمدن دولت نهم و دهم با آنکه نظرات شبه لیبرالیستی در حوزه های فرهنگی از سوی رئیس جمهوری وقت بیان شده و در عمل نیز بر اساس متر و معیار این طیف جامعه به ورطه ناهنجاری های فرهنگی بیشتری سوق یافته بود، این معترضین مهر سکوت بر لبان زده و شاهد تجمعات و اعتراضاتی از سوی آنان نبودیم.
در دیگر سو اما ماجرا متفاوت بود. رابطه میان روحانیون سنتی و مراجع عظام با دولت احمدی نژاد رکود و رخوت بی سابقه ای را تجربه کرد ماجرا تا بدانجا پیشرفت که طی چند سال احمدی نژاد اجازه حضور و شرفیابی به بیوت مراجع را نیافت و بر خلاف رویه معمول که علمای طراز اول سعی در عدم موضع گیری صریح و شفاف دارند در چندین و چند وهله انتقادات تندی را متوجه عملکردهای دولت وقت کردند.
با روی کارآمدن دولت روحانی اما ماجرا رویه ای معکوس به خود گرفت. منتقدین دولت اصلاحات و ساکتین دولت مهرورز یکباردیگر بطور آنی و هماهنگ دچار غلیان دغدغه مندی شده و صدای اعتراضات به هوا برخاست. این طیف که با صراحت می توان آنان را اقلیت محض سیاسی دانست از آن حیث که رویکردهای سیاسی خود را مقبول عامه مردم و قاطبه روحانیت نمی بینند با نمایه دغدغه مندی فرهنگی به میدان آمدند.
برگزاری تجمعات و نیز منازعه کلامی پیرامون رویکردها و سخنان روحانی پیرامون مقولات فرهنگی نمایه هایی از این اعتراضات را نمایان کرد اما این طیف به این مقدار نیز بسنده نکرده و آیت الله مصباح یزدی به عنوان زعیم جبهه پایداری راسا به میدان آمده و تندترین حملات را متوجه شخص رئیس جمهوری کرده و قلب دولت را نشانه رفت.
در آنسو اما طیف سنتی ها و مراجع درست در نقطه مقابل این نگرش قرار گرفته و طی چند روز گذشته تنی چند از مراجع عظام در دیدار با مقامات دولتی ضمن انتقاد شدید از عملکردهای دولت گذشته به حمایت از دولت مستقر پرداخته و برای آن آرزوی توفیق و موفقیت کرده اند.
فارغ از این گزاره که اکنون خط بندی و انشقاق نمایانی میان دو نحله روحانی جامه عمل پوشیده و بر خلاف گذشته هر دو نگرش با صراحت بیشتر به میدان آماده و نظرات موافق و مخالف خود را بیان می دارند،تیز هوشی حسن روحانی در جلب اطمینان و اعتماد طیف سنتی و البته میانه رو حوزه است. او بخوبی می داند که راه خنثی سازی اقدامات ایذایی و تندروانه جمعی اقلیت که نگرانی های قشر سنتی را بهانه کرده تا مطامع سیاسی خود را حاصل کنند از معبر میدان داری اکثریتی است که آنان نیز دغدغه دین و فرهنگ عمومی را دارند اما معتقد به رویکردها و نگرش های متصلبانه نیستند. او در سخنان خود تاکید می کند که مسئله دین را باید به روحانیت سپرد و دولت تنها نقش حمایتی دارد نکته ای که خشم آیت الله مصباح و تندروها را برانگیخته چرا که آنان با این وصف نمی توانند متعرض دولت بوده و مقولات فرهنگی را دستمایه هجمه به دولت کنند.
اکنون در یک بزنگاه تاریخی تلاقی و تزاحم میان این دو میل و مطالبه یک وحدت راهبردی را الزام آور و راهگشا ساخته است آنچنان که درست پس از سخنان مصباح یزدی، رئیس کل بانک مرکزی به قم می رود و در آنجا علاوه بر استقبال گرم مراجع از وی، بزرگان حوزه سخنان صریحی را در دفاع از دولت مطرح ساخته و آرزوی موفقیت کامل برای آن می کنند. نکته ای که بخوبی نشان می دهد اکثریت بدنه سنتی والبته مقبول حوزه در دایره تنگ نظری های اقلیتی تندرو اما پر سر و صدا نگنجیده و هم نظر و همسو با آنان نیستند و اکنون نیز مایل اند با صراحت و صلابت این اختلاف نظر را به رخ کشیده و عنوان دارند که نظر آنان به دولت منتخب ملت نزدیک تر است. نکته ای که در آینده نزدیک و دور می تواند منشا تحولات بسیاری در سطوح مختلف باشد و نقطه عزیمتی موزون برای به انزوا بری هر چه بیشتر تندروها در حوزه های راهبردی و پایگاه های سنتی فراهم آورد.