اتوپياي طالقاني جامعهيي مبتني بر ارزشهاي خالص اسلامي و به دور از هرگونه برخورد قهري با انديشههاي مخالف بود. طالقاني با تاكيد بر عنصر ايمان همراه با آزاديخواهي و عدالتطلبي، سعي در ساختن جامعهيي آزاد و اسلامي داشت. در جامعه ايدهآل او، قشر محروم و مستضعف در مسير پيشرفت و عدالت قرار ميگيرند و مفهوم «آزادي»، يكي از پايههاي اصلي سياست است.
از نظر طالقاني جامعه اسلامي بايد آزادتر و عادلانهتر از ديگر جوامع توسعهيافته باشد، چراكه در ديدگاه او، اسلام دين رهاييبخش و بهترين راه برون رفت از بحرانهاي سياسي و اجتماعي است. با اين نقطه نظر ميتوان دريافت هرگونه حذف انديشه با ايدهآل طالقاني مغاير است.
آيتالله طالقاني با هرگونه استبداد، مخالف بود. اين ديدگاه را ميتوان از دستنوشتههاي اين عالم ديني، مثل كتاب «پرتوي از قرآن» دريافت. در اين كتاب، تفسيري متفاوت با تفاسير ديگر عالمان از قرآن ارايه شده است. برداشت طالقاني از قرآن باز و نامحدود بود، طوري كه تفسير او را ميتوان در جامعه امروز و با وجود پيشرفتها و تغييرات بسيار باز هم به كار گرفت.
اساس نگاه و رويكرد اين عالم ديني، تساهل و تسامح بود. طالقاني انديشه مخالف را محترم ميشمرد و معتقد بود راه بحث با هر تفكري باز است. او هيچ انديشهيي را بدون استدلال محكوم نميكرد و غير از مباحثه راهي براي رد يا تاييد ديگر انديشهها نميشناخت.
طالقاني علاوه بر اقتصاد و آزادي طلبي، در قبال مسائل فرهنگي هم دغدغه داشت. از ديدگاه او، بحرانهاي اجتماعي تنها با برابري حقوقي و احترام به انديشههاي متفاوت ممكن است و برخورد قهري نتيجهيي جز دوري جامعه از رهنمودهاي اسلامي نخواهد داشت.
وضعيت فعلي جامعه ايران سهمي از انديشههاي طالقاني دربرندارد. روحيه و منش او در زمان معاصر در كمتر سياستمداري ديده ميشود كه اگر اين طور بود وضعيت جامعه سياسي روز ايران بسيار متفاوت بود. استراتژي طالقاني براي رواج انديشههاي خالص ديني در جامعه، گفتوگو، مدارا و بحث بود و در تلاش بود تا از طريق دانش و بينش و ايمان، مردم را به سمت انديشههاي ديني سوق دهد.
شايد رويكرد مسامحه محور طالقاني را بهتر از هرجا در خاطرات
بهجا مانده از روزهاي زندان او ميتوان ديد. طالقاني در روزهاي حبس، با ديگر زندانيان از تمام انديشهها و افكار سياسي و اجتماعي با ملايمت برخورد ميكرد، سعي داشت تا با استدلال و مباحثه، انديشههاي مخالف خود را هدايت كند.
طالقاني همانقدر كه براي ترويج ايمان در جامعه تلاش ميكرد با خرافات ديني و تفسيرهاي نادرست از قرآن و روايات مخالف بود. تفاسير طالقاني از قرآن پاك از هر خرافه و آلايش است و از اين نظر بهتر از ديگر تفاسير مفاهيم قرآني را بيان ميكند.
طالقاني انديشههاي آزادي خواهانه خود را در مقدمه كتاب «تنبيه الامه و تنزيه المله» به خوبي بازتاب داده است. او رساله محروم ناييني را در دهه سي خورشيدي دوباره احيا كرد و از اين طريق تفسير جديدي از اسلام ارايه داد. طالقاني در مقدمه اين كتاب دغدغه خود از نوع حكومت و همچنين معيارهاي جامعه اسلامي را تشريح كرده و مانيفست كاملي از اتوپياي مدنظر خود ارايه كرده است.
طالقاني در مقدمه اين كتاب ميگويد: «در سطح بشري، حاكميت در دست عادلان و مومنان قرار ميگيرد و درست از همينجا دوران انتخاب و تعيين حق سرنوشت مردم فرا ميرسد. » از همين اظهارنظر ميتوان دريافت مردم سالاري و انديشههاي دموكراتيك تا چه اندازه براي او اهميت داشته است. طالقاني معتقد بود هر مسلك و تفكري كه مخالف خودسري و تحكم باشد و آن را محدود كند در مسير هدايت پيامبران قرار دارد و در واقع بخشي از مسير رستگاري است. البته به اعتقاد او مقصد نهايي انسان مبارزه با مستبدان تاريخي نيست اما آزاديخواهي، مشروطيت، دموكرراسي و جمهوريخواهي گامهايي در مسير رسيدن به هدف نهايي هستند و در واقع انسان را براي نيل به مقصد آخر همراهي ميكنند.
در انديشه سياسي طالقاني، حاكميت اسلام متناسب با فرهنگ بومي و منش ملي گفتمان مسلط است. در اين ديدگاه هركس با منش خود ميتواند در جامعه اسلامي ايفاي نقش كند البته تا جايي كه مفاهيم اسلامي را زير سوال نبرد.
تساهل و تسامح پررنگترين مفهوم در آثار طالقاني است. احترام به آزاديهاي فردي و در كنار آن برابريطلبي و حاكميت عدالت، اصول تفكر طالقاني است. پذيرش افكار مخالف و تعيين حقوق شهروندي براي تمام افراد جامعه از ديگر اصول مدنظر اين عالم ديني است. طالقاني تاكيد دارد حاكميت اجتماعي در اختيار افراد جامعه و تحت هدايت علماست. پس هيچ كس جز خداوند مالك حقيقي حاكميت نيست و همه انسانها به يك ميزان در تعيين سرنوشت خود محق هستند.
به نظر او راه برون رفت از بن بستهاي فكري و سياسي، پايبندي به ارزشهاي اسلامي همراه با ملايمت در مقابل انديشههاي مخالف است. طالقاني در نظر داشت با ترويج اصول اسلامي و دور از هرگونه خرافه پرستي جامعهيي عدالتمحور بر پا كند. رويكرد او براي رسيدن به جامعه ايده آل، فعاليت فرهنگي و مباحثه اقناعي بود تا جايي كه مردم، خود به جامعه ديني دلخواه او برسند. در اين ديدگاه محكوم كردن انديشههاي مخالف و حذف افراد جايي ندارد.
از نظر طالقاني اصليترين معيار براي سنجش جامعه، وضعيت معاش قشر محروم و مستضعف است چرا كه از نظر او و طبق آيات و روايات اسلامي، مالك اصلي زمين مستضعفان هستند. حكومت، زماني اسلامي است كه در دست مستضعفان و در جهت منافع آنان باشد، پس تا زماني كه اين امر محقق نشده نميتوان حكومتي را كاملا اسلامي دانست.
طالقاني شايد بيشتر از هركس تحمل افراد مخالف خود را داشت. صبر و ملايمت طالقاني در برخورد با مخالفان ريشه در ايمان او به پيروزي و برتري انديشههاي اسلامي داشت. ايماني كه معتقد بود با استدلال و منطق ميتوان هر انديشهيي را هدايت كرد.