- کد مطلب : 13725 |
- تاریخ انتشار : 24 فروردین, 1396 - 14:37 |
- ارسال با پست الکترونیکی
احمدینژاد به دنبال تکرار دوقطبی مشایی-هاشمی
نمیآیم اما میآید. از کسی حمایت نمیکنم ولی حمایت میکند. تناقض ندارم اما عملکردش پر از تناقض است. اینها، حرفهای متناقضترین مرد حال حاضر کشور یعنی محمود احمدی نژاد است. مردی که مدعی است، حرفها و عملکردهایش از سال 84 تا کنون هیچ تغییری نکرده اما نیم نگاهی کلی نشان میدهد که او عملکردی ژلهای و پر تناقض داشته است. احمدینژادی که در سپهر سیاسی ایران، آن زمان طلوع کرد که در شهرداری به ساخت دور برگردانها در خیابانهای شهر تهران مشهور شده بود. او امروز هم به همان شیوه گذشتهاش هر گاه به راه بسته بر میخورد 180 درجه تغییر مسیر میدهد و از دوربرگردان استفاده میکند. از همین رو بود که بزرگترین سوالی که روز چهارشنبه و پس از اعلام نامزدی محمود احمدینژاد در اذهان عمومی پیش آمد این بود که کمتر از یک هفته بعد از نشست خبری که در آن محمود احمدینژاد به روشنی گفته بود قصد نامزدی در انتخابات را ندارد، چرا ناگهان 180 درجه موضعش را تغییر داد. تغییری که او برخلاف گفتههایش اینبار شناسنامه به دست، به همراه اسفندیار رحیم مشایی و حمید بقایی برای ثبت نام کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ایجاد کرد. به همین دلیل،قطعاً میتوان این پرسش را مطرح کرد که هدف او از کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم چیست؟ البته که پاسخ به این سؤال هم چندان آسان نیست. چراکه این چهره پرتناقض این روزهای کشور، هر زمان ممکن است، با تغییر حرفش وارد پروسه غافلگیری شود و در این زمینه همید طولایی دارد.
تحلیل اول:
به دلیل پیچیدگیهای محمود احمدی نژاد و استفاده او از دور برگردن های زیاد در مسیرش، از کاندیداتوری او میتوان تحلیلهای متفاوتی داشت. اما سادهترین تحلیلی که به ذهن میرسد، هشدارهای چند ماه اخیر برخی کارشناسان سیاسی مبنی بر «فتنه جدید» است. طی ماههای اخیر بارها اصولگرایان از زوایای مختلف به این موضوع پرداختند و در این باره هشدار دادند. اما کسی که در سال 88 مخالفانش را خس و خاشاک خواند و با ادبیات نامناسب، برخی را به اعتراضات خیابانی تهییج کرد، اکنون دوباره وارد عرصه شده تا بار دیگر ماهیت همان جریان موسوم به «فتنه» را اینبار با شکاف دیگری در جامعه مشخص کند. او در سال ۸۸ به پاستور رفت و در مقام ریاست جمهوری قرار گرفت اما برخی که دخالتی در آن انتخابات نداشتند هزینههایی زیادی دادند. به گفته محمد تقی رهبر، عضو جامعه روحانیت مبارز و امام جمعه موقت اصفهان که پیشتر هم در این باره هشدار داده بود، معتقد است نامزدی احمدینژاد ممکن است به شکاف داخلی منجر شود. او در گفتوگویش با «امید ایرانیان» میگوید:« خوف این را دارم که این اقدام منجر به یک شکاف و فتنه داخلی شود. خوب بود اقایان متانت به خرج میدادند و صرف نظر میکردند که نکردند. این کاندیداتوری به صلاح نظام و کشور نیست و خلاف منویات رهبر معظم انقلاب است، هر عاقلی میفهمد که ایشان نظر مساعدی نسبت به کاندیداتوری احمدی نژاد نداشتند.» شاید خطاب قرار دادن مسئولان عالی رتبه کشور، بدون ذکر نامه که این هم از شیوههای دور برگردانی احمدی نژاد است اما میتواند یکی از دلایلی رد صلاحیت او باشد. چه آنکه او قبلاً هم چنین سابقهای را در پرونده خود داشته است. آن زمان که او 11 روز در خانه نشست و به پاستور نرفت و حتی برخی مسئولان عالی رتبه تصمیم به برکناریاش گرفتند اما با وساطتهایی موضوع حل و فضل شد. حسین کنعانی مقدم دبیر کل حزب سبز دراین باره به «امید ایرانیان» میگوید:«ثبت نام او یک عمل انتحاری است به عبارتی با بستن کمربند انفجاری یک عملیات انتحاری سیاسی را آغاز کرده و این یک نوع نا فرمانی است تبعات سیاسی خودش را هم خواهد داشت به نظر میرسد که ایشان با اقدامی که انجام داد به تعبیر من ضد انقلاب بود که ضد انقلاب آسوده بخوابید که ما بیداریم شاید اقدامی که ایشان انجام داد بیشتر شبیه به این میشود که فضای سیاسی انتخابات را دچار یک غبار آلودگی سیاسی بکند.»
تحلیل دوم
برای تحلیل دوم باز هم باید به تاریخ برگردیم. سال 92، هنگامی که حسن روحانی وارد عرصه انتخابات شد، برخی حضور هاشمی رفسنجانی را بر این اساس میدانستند که او برای رد صلاحیت آمده تا نه تنها حسن روحانی بتواند در عرصه بماند بلکه بتواند از او دفاع هم کند. در همان سال احمدی نژاد هم دست اسفندیار رحیم مشایی را بالا برد تا بر این اساس مقابل هاشمی رفسنجانی قرار گیرد. در این شرایط بازی 2 قطبی انتخابات باز هم احمدینژاد و هاشمی بود. بازی که او از سال 84 در کشور با هدف شکست آیتالله هاشمی رفسنجانی، راه انداخته بود و در سال 88 هم بارها به آن اشاره داشت. در آن سالها تحلیلهای زیادی شنیده شد، مبنی بر اینکه او آمده تا هاشمی رفسنجانی رد صلاحیت شود. در نهایت اما هر 2 قطب انتخابات به دلایل متفاوت رد صلاحیت شدند. اکنون او دوباره میخواهد این 2 قطبی را بین خود و حسن روحانی ایجاد کند. به این صورت که اگر بقایی و یا احمدینژاد رد صلاحیت شدند، شورای نگهبان مجبور به رد صلاحیت حسن روحانی شود. البته این تئوری تا حد زیادی به تحلیل برخی کارشناسان مردود است. جلال جلالی زاده به «امید ایرانیان» میگوید:« شرایط با سال 92 تفاوت کرده است. ضمن اینکه احمدینژاد هزار و یک دلیل برای رد صلاحیت دارد و حسن روحانی حتی یک دلیل هم برای رد صلاحیت نزد شورای نگهبان ندارد. بنابراین چنین تحلیلی حتی اگر در ذهن احمدینژاد هم باشد، از حالا، شکست خورده است.» همچنین سعید حجاریان، تئوری پرداز اصلاح طلب به ایسنا گفته است که من گمان دارم که هم آقای احمدینژاد و هم بقایی هر دو رد صلاحیت خواهند شد. احمدینژاد نیرویی دارد که روز آخر ثبتنام خواهد کرد و وی قصد دارد که نقش آقای هاشمی در انتخابات 92 را ایفا کند. یعنی بگوید که من را رد کردید اما رأی من برای فلان آقاست. در بین اطرافیان ایشان تنها فردی که میتواند از شورای نگهبان اجازه عبور بگیرد آقای ثمره هاشمی است و احتمال میدهم که این گروه چنین نقشه و برنامهای در سر میپرورانند.
اگرچه سعید حجاریان از ثمره هاشمی به عنوان گزینه محتمل و نهایی احمدی نژاد برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری نام میبرد ولی برخی منابع خبری از غلامحسین الهام سخنگوی دولت احمدینژاد و عضو سابق شورای نگهبان که تأیید صلاحیتش با مشکلی رو به رو نخواهد شد به عنوان گزینه اصلی احمدینژاد نام میبرند.
نگاه سوم
اما تحلیل دیگر از رفتار انتخاباتی احمدینژاد هم میتواند فشار به شورای نگهبان و حتی نظام باشد. احمدی نژاد، مرد غیر قابل پیش بینی است تا آنجا که حتی برخی سایتها روز گذشته در وصف او نوشتند که او حتی خود را هم به راحتی زیر پا میگذارد. از این رو میتوان اینطور تحلیل کرد که محمود احمدی نژاد برای فشار بر شورای نگهبان جهت تأیید صلاحیت حمید بقایی پا به عرصه گذاشته است. اما سخنگوی شورای نگهبان یعنی عباسعلی کدخدایی با رد چنین تحلیلهایی به «امید ایرانیان» گفته بود که شورای نگهبان از کسی ترسی ندارد و اگر داشته باشد، دیگر شورای نگهبان نیست. از این رو میتوان این تحلیل را محتملتر دانست که او از تئوری اصلاح طلبان یعنی کاندیدای پوششی استفاده کرده است. بدین ترتیب که اگر خودش رد صلاحیت شد، بقایی در صحنه رقابت بماند و اگر بقایی رد صلاحیت شد، خودش بماند. در همین زمینه هم شهربانو امانی، میگوید:«سوابق این 2 فرد مشخص است. در واقع هشت سال دولت نهم و دهم کارنامه این افراد است. رفتارهای آقای احمدی نژاد هم طی چند هفته اخیر علی رغم توصیه رهبری به عدم ورود به انتخابات، نشان میدهد که ایشان تناقضهای زیادی دارند و علی رغم اینکه دم از ولایت مداری میزنند اما ولایت مدار واقعی نیستند.»
نگاه نهایی
در نهایت اما یکی از ویژگیهای محمود احمدی نژاد را نمیتوان نادیده گرفت. آن ویژگی هم «شهرت طلبی» اوست. او بیش از آنکه عاشق قدرت باشد به نظر میرسد که عاشق شهرت است. از این رو برخی بر این باورند که او با علم به اینکه هم خودش و هم حمید بقایی رد صلاحیت میشود، پا به عرصه گذاشته تا فقط از غافله عقب نماند و بتواند بخشی از تیترهای روزنامه و سر خط خبرها را به خود اختصاص دهد. در همین راستا پرویز کاظمی، وزیر مستعفی احمدی نژاد، میگوید:« از ابتدا معلوم بود که ایشان برنامهای برای حضور دارند. علتش این است که او علاقه مند است که به هر نحوی که شده در رسانهها حضور پیدا کند. چه آن زمانی که ریاست جمهوری را بر عهده داشتند و چه الان که سمت خاصی ندارند.»
اگر همه این تحلیلها را کنار بگذاریم اما در آمدن احمدی نژاد برای حضور در انتخابات، نمیتوان تردیدی ایجاد کرد. هرچند که حتی یاران دیروزش که او را رجایی زمان میدانستند، امروز او را به دلیل اینکه گفته است توصیه رهبر مانع حضورش نمیشود طیف انگلیسی میدانند و از حضورش راضی نیستند. اما او آمده و اکنون باید منتظر رو نمایی از برنامههایی باشیم که در نشست خبریاش در صورت رد صلاحیت حمید بقایی اعلام کرد.
افزودن نظر جدید