داریوش کشی در شب پاییزی

قتل داریوش مهرجویی و همسرش با واکنش گسترده اهالی فرهنگ و هنر به این فاجعه همراه شد.

به گزارش امیدنامه ،داریوش مهرجویی کارگردان بزرگ سینمای ایران در یکی از ویلاهای کرج درگذشت. تحقیقات در مورد فوت این کارگردان سرشناس سینمای ایران که به طرز مشکوکی جانباخته است توسط کارآگاهان جنایی استان البرز در دست بررسی است.

هفته گذشته، پانزدهم مهرماه همسر داريوش مهرجويي در صفحه اينستاگرام خود از تهديد شخصي ناشناس با چاقو و سرقت از خانه‌شان خبر داد.

چند سالي است كه سرقت از سلبريتي‌ها گاهي به تيتر يك اخبار تبديل مي‌شود. سرقت از علي دايي، علي پروين، لاله صبوري، بهاره رهنما، پريناز ايزديار، عادل فردوسي‌پور، هديه تهراني، فرهاد مجيدي و... حالا هم كه سرقت از خانه داريوش مهرجويي افكار عمومي را متعجب كرده و با گذشت 9روز از سرقت خانه داريوش مهرجويي، همسر او هنوز از اين موضوع شوكه است.
«وحيده محمدي‌فر» در مورد شب حادثه به «اعتماد» مي‌گويد: «شب حادثه حدود ساعت ۸ در حالي كه خانه در آرامش كامل بود ناگهان متوجه سر و صداي سگ‌مان در حياط خانه شدم. سريع در ورودي آشپزخانه را قفل كردم. تا اينكه متوجه شدم مقابل در ورودي ساختمان يك نفر با چاقو به شيشه‌هاي مات پنجره چسبيده است. هرچه از او خواستم خودش را معرفي كند هيچي نگفت. موبايلم نزديكم نبود، ولي سعي كردم سرعت عمل داشته باشم. با صداي بلند گفتم؛ الان به ۱۱۰ زنگ مي‌زنم. او هم در پاسخ به اين حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسيده بودم تا گفتم الو ۱۱۰ سارق فرار كرد. وقتي او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ايراني ندارد. بعد از فرار سارق با نگهباني شهرك تماس گرفتم. آنها هم سريع خودشان را به حياط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حياط و كوچه‌هاي اطراف كردند، اما كسي را نديدند. البته مدتي پيش هم يكسري وسايل از جمله سنتور مربوط به فیلم سنتوری را   از خانه ما سرقت كردند كه در حال حاضر وكيل همسرم پيگير كارهاي قانوني اين موضوع است.»

در همان لحظات اولیه قتل داریوش مهرجویی و همسرش اهالی فرهنگ و هنر به این فاجعه واکنش نشان دادند. گزیده‌ای از این نوشته‌ها در پایین آمده است:

هانیه توسلی (بازیگر): «خبر آنقدر هولناک است،آنقدر عجیب و مهیب است،که لال شده ام.دو ساعتی است که شنیدم و درحال اشک ریختنم.لال و گریان و مبهوت به کارگردان محبوبم فکر می کنم.به مهرجویی بزرگ. به او که خلاق و هنرمند بود. وجود نازنینش در سینمای غنیمتی بود.»

مهدی یزدانی خرم (منتقد و نویسنده): «داریوش مهرجویی را کشتند. کشتند داریوش مهرجویی را. داریوش مهرجویی را با چاقو کشتند، با چاقو داریوش مهرجویی را کشتند. شب او و هم‌سرش را کشتند و کشتند و خون خانه‌شان را برداشته حتمن. او را تهدید کرده‌بودند و تهدید کرده‌بودند او را. داریوش‌کُشی در شبِ پاییزی و من در نیمه‌شب در حالی‌که هنوز نمی‌دانم چه‌گونه به نبودنِ مهرجویی فکر کنم بر فعلِ «کشتن» ماسیده‌ام. و می‌نویسم چون استخوانم یخ زده و هی بلند می‌گویم به مریم که داریوش مهرجوی را کشتند با چاقو.  حتمن آمده‌اند توی خانه. چند نفر بوده‌اند؟ حتمن وقتی ما داشته‌ایم به او فکر نمی‌کرده‌ایم او مشغول خون‌خوردن بوده. من چهل‌و‌چهار سال دارم و نمی‌دانم چه‌گونه این کشتن را باور کنم. یعنی داریوش مهرجویی دیگر نیست و یعنی داریوش مهرجویی ۸۳ ساله را کشته‌اند تا نباشد.من هیچ نظری ندارم. من منتظرم تا صبح شود تا خبرها بیاید تا آفتاب بیاید تا هنوز بفهمم این چه خاکی‌ست که بر سر ما ریخته‌اند. حتا نمی‌توانم تصور کنم. تصور کنم که داریوش مهرجویی را کشتند. شب کشتند. شب‌ها آدم می‌کشند معمولن ولی داریوش مهرجویی «معمول» نبود و چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی او را کشت؟ چه کسی داریوش را کشت؟ چه کسی خون او را ریخت؟ چه کسی همسرش را کشت؟»

یاشار نورایی (منتقد سینمایی): « سر داریوش مهرجویی، کارگردان بی‌همتای سینما و فخر فرهنگ ایران را بریدند و همسرش را هم سلاخی کردند چه بگویم؟ از کی و چی بگویم؟ از فرهنگ و مفاخر سلاخی شده؟ چرا، چرا، چرا!!! و عدالت و انسانیت چه شد؟ و این سرزمین و فرزندان و فرهنگش چه شدند؟ تسلیت به فرهنگ و تاریخ ایران و جامعه، که پاسدار خوبی برای یگانه‌ و دردانه‌اش نبود و نفرین بر آدم‌کشان و فرهنگ‌کشان»

نیما حسنی نسب (منتقد سینمایی): «فاجعه فاجعه فاجعه»

غلامرضا موسوی (تهیه کننده و روزنامه نگار): «باور کردنی نیست ، نیمه های شب است و خبر به‌قتل رسیدن استاد بزرگ سینمای ایران داریوش مهرجویی و همسر و همکار گرامیش منتشر شد. شب بدی است. یاد استاد ماندگار و تسلیت به سینمای ایران و خانواده بزرگ ایشان و مردم عزیزمان.»

مازیار فکری ارشاد(منتقد سینما): «غیرقابل باور، تلخ و هولناک... تسلیت به فرهنگ و هنر ایران»

شاهرخ دولکو (سینماگر و منتقد): «آدم واقعن لال می‌شه…»

منیژه حکمت: «اى واى ، چه کنیم با این همه درد ، نگرانى، غصه ،غم و…چه کنیم .»

مهدی خرم دل (مستندساز و روزنامه نگار): «روایت‌هایی که از قتل فجیع داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر به گوش می‌رسد، بسیار تکان دهنده است. امیدوارم اطلاع رسانی رسمی در این باره به صبح نرسد»

مهرزاد دانش (منتقد سینمایی): «آن هنگام که دیدیم حمید هامون از خواندن خبر سر بریدن عده‌ای در روزنامه بهتش زد، چه می‌دانستیم  34 سال بعدش خودمان نیمه‌شب از خواندن خبر مشابه درباره خالق هامون بهت‌زده و شوکه خواهیم شد...

این دیگر چه پلشتی‌ای است؟»

محمد آقازاده(روزنامه نگار): «خبر فاجعه است ، چیزی بیش فاجعه ، قتل داریوش مهرجویی کارگردان صاحب نام و همسرش ، آنهم وقتی پیشاپیش به تهدید به قتل خود خبر داده بود ، آنچنان در شوک ام که نمی دانم چه بنویسم ، از نقش فیلم گاو او در بقای،سینما ، از ساخت محبوب ترین فیلم ایرانی هامون،از دیگر فیلمهایش،ازترجمه هایش ...»

جلیل اکبری صحت (سینماگر و روزنامه نگار): «کشتن داریوش مهرجویی با هرسناریویی دشنه بر قلب فرهنگ ایران است. مرگ او یک تراژدی بزرگ است و قاتل یا قاتلین  به جنایتی نابخشودنی دست زده‌اند.»

داریوش مهرجویی (زادهٔ ۱۷ آذر ۱۳۱۸) فیلم‌ساز و نویسندهٔ ایرانی است. او یکی از فیلم‌سازان برجستهٔ ایران و از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران است. مهرجویی علاوه بر فعالیت در سینما، به نوشتن رمان و ترجمه نیز می‌پردازد. در ۱۳۹۳ از سوی سفیر فرانسه جایزهٔ شوالیه ادب و هنر فرانسه به او اهدا شد. او فارغ‌التحصیل رشتهٔ فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس (UCLA) آمریکا است.

مهرجویی با ساختِ فیلم گاو (۱۳۴۸) نگاه‌ها را متوجه سینمای ایران کرد و به موج نوی سینمای ایران شکل داد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، او مدتی از ایران مهاجرت کرد، اما چند سال بعد به کشور بازگشت و به فیلم‌سازی پرداخت و عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر شد.

از دیگر فیلم‌های مهم او می‌توان به اجاره‌نشین‌ها (۱۳۶۵)، هامون (۱۳۶۸)، سارا (۱۳۷۱)، پری (۱۳۷۳)، لیلا (۱۳۷۵)، درخت گلابی (۱۳۷۶)، مهمان مامان (۱۳۸۲) و سنتوری (۱۳۸۵) اشاره کرد.

 

افزودن نظر جدید