استاندارد دوگانه در سیاست خارجی

کیومرث اشتریان در شرق نوشت:روسیه و غرب درگیر جنگ سرد طولانی‌مدتی در اوکراین هستند. معادله ساده است: غرب در حال تحمیل «خفگی استراتژیک» بر روسیه است و روسیه هم برای گریز از چنگال سرد ناتو، چنگال داغ خود را بر گلوی اوکراین نهاده است.

چنگال سرد ناتو با لبخند دیپلماتیک و انسان‌دوستانه غربیان و فضاسازی جهانی آنان توأم است و چنگال داغ روسیه از فضاسازی رسانه‌ای جهانی بی‌بهره است. در واقع روسیه در ورطه‌ای است که دو سوی آن می‌تواند به سود غربیان باشد؛ یا باید «خفگی استراتژیک» را بپذیرد یا تحریم‌های گسترده غربیان را. برای گریز از این دو گزینه، تسلط کامل بر اوکراین و روی کار آوردن یک حکومت کاملا وابسته به خود را در دستور کار قرار می‌دهد. در این صورت تحریم‌های آتی کم‌اثرتر خواهد بود. در این میان، این مردم اوکراین هستند که بهای هماوردی تفوق استراتژیک قدرت‌های جهانی را می‌پردازند. به همان میزان که روسیه خشونت می‌ورزد، غرب نیز همان خشونت را به شکلی سرد و در لفافه «بشر‌دوستانه» بر اوکراین اعمال می‌کند. ایران چه کند؟ در موضع‌گیری‌های سیاست خارجی گریزی از استاندارد دوگانه نیست. انتظار اتخاذ موضع‌گیری‌های ظاهرا «اخلاق‌مدار» از سیاست خارجی نداشته باشید. وزیر خارجه ایران به درستی گفته است: «بحران ‎اوکراین ریشه در اقدامات تحریک‌آمیز ناتو دارد. ما توسل به جنگ را راه‌حل نمی‌دانیم. برقراری آتش‌بس و تمرکز بر راه‌حل سیاسی و دموکراتیک یک ضرورت است». او، هم جنگ سرد غرب را رد کرده است و هم راه‌حل نظامی روسیه را؛ یعنی عملا در هیچ سوی ماجرا نایستاده است و البته این نافی بهره‌برداری از فرصت پیش‌آمده نیست؛ چون رئیس‌جمهور ایران هم «تجارت گاز» را در قطر دنبال می‌کند. اینجاست که شما دیگر در جبهه روسیه نیستید، به همین دلیل بود که شما را در پشت آن «میز روسی» نشانده بودند. فارغ از تعارفات دیپلماتیک، هر دو طرف دست هم را خوانده‌اند. ممکن است گفته شود که این استانداردی دوگانه‌ است؛ چرا‌که به هر حال تجاوز، تجاوز است از هر سو که باشد. از‌قضا اینجا استاندارد دوگانه بر موضع‌گیری‌ها اعمال می‌شود؛ چون شما با معادله‌ای مواجه هستید که بار اخلاقی قطعی ندارد. دو سوی ماجرا درگیر نبردی استراتژیک‌اند. موضع شما را هم ملاحظات استراتژیک طرف سوم (یعنی خودتان) تعیین می‌کند و نه ملاحظات استراتژیک غرب یا روسیه. در هماوردی‌های استراتژیک شما ممکن است در طرف دشمنان سنتی خود قرار بگیرید. اینکه ایران به لحاظ استراتژیک در کجا قرار دارد، مسئله‌ای مهم است. کشورها تخته‌بند استراتژی‌های بین‌المللی‌اند. در این ماجرا، اتفاقا ایران عملا در جبهه دشمنان خویش است؛ فارغ از هر لحنی که به کار بگیرد. حضور ناتو در اوکراین برای ایران حیاتی نیست، بلکه می‌تواند مفید هم باشد. تضعیف قدرت‌های استراتژیکی که به شما نزدیک‌اند، اجمالا مناسب است؛ چه رسد به آنکه این قدرت استراتژیک مانع صدور کالای استراتژیک شما (یعنی گاز) باشد. فارغ از تعارفات دیپلماتیک ایران و روسیه، جنگ اوکراین استقلال عمل ایران را در عرصه بین‌الملل بیشتر می‌کند. شما لازم نیست صریحا در سوی غربیان باشید؛ آنها کار خود می‌کنند و راه شما را نیز باز می‌کنند؛ چون به گاز شما نیازمندند. به همین دلیل است که چینی‌ها و روس‌ها در جلسات غیر‌رسمی به ایرانیان می‌گویند «شما هر کارتان که بکنند، در جبهه غرب هستید». این سخن یک معنای استراتژیک دارد و نه ضرورتا مفهومی سیاسی. 

فضای منفی رسانه‌های اجتماعی درباره موضع‌گیری ایران در قبال این بحران تا حدودی ناشی از عدم شناخت روابط بین‌الملل از حیث بازی‌های استراتژیک و ضرورت اعمال استانداردهای دوگانه در این روابط است. مادامی که استقلال عمل در سیاست خارجی داشته باشیم، «فرصت استراتژیک» داریم؛ حتی اگر کنش فاعلانه‌ای هم نداشته باشیم. بنابراین، اولا مراقب این استقلال باشیم، ثانیا استاندارد دوگانه را غیراخلاقی ندانیم؛ استاندارد یگانه ضرورتا اخلاقی نیست و ثالثا پرونده هسته‌ای خود را به بحران اوکراین گره نزنیم. در سیاست خارجی شما ناچار از اعمال استانداردهای دوگانه هستید؛ چون معادله پیچیده است و معمولا شرایط یکسان نیست. این، مسئله‌ای مهم در موضع‌گیری‌های شما در سیاست خارجی است. نمی‌توان گفت چون در فلان‌جا موضع‌گیری مثبتی در برابر یک رخداد داشته‌اید، همان معیار را برای رخداد مشابه به کار ببرید. واقعیت «شطرنج چندنفره» در سیاست بین‌الملل به‌کارگیری استانداردهای دوگانه را حکم می‌کند. شما ممکن است مخالف تجاوز نظامی به کشور دیگری باشید (حمله روسیه به اوکراین)، شما ممکن است مخالف یک رژیم سیاسی در جنگ آن با مخالفان باشید (بشار اسد در سوریه)، اما در برابر این هر دو سکوت کنید. روابط بین‌الملل «تک‌منطقی» نیست، بلکه عرصه تکثر منطق‌هاست. بنابراین ناچار از اعمال استانداردهای دوگانه هستید. متأسفانه، تا اطلاع ثانوی در روابط بین‌الملل، استاندارد اخلاقی یگانه‌ای وجود ندارد. نه اینکه معیارهای اخلاقی به کلی وجود ندارد، بلکه «اخلاق روابط بین‌الملل» نسبی است؛ حقانیت‌ها متکثر است. قاعده مثلث‌بندی در سیاست‌گذاری عمومی همین است. معمولا در یک بحران بین‌المللی شما حداقل با سه سویه مواجه هستید و قضاوت‌ها و موضع‌گیری‌های شما در چشم‌اندازهای متعددی محصور است. بنابراین کشورها معمولا استاندارد قطعی و یگانه‌ای ندارند.

 

افزودن نظر جدید