- کد مطلب : 24035 |
- تاریخ انتشار : 30 فروردین, 1401 - 11:29 |
- ارسال با پست الکترونیکی
افتتاحیه پر سرو صدا/ این عکسها تیر خلاص به جامعه ایران است
جمعه بود که حضور لوتار ماتئوس، مارکوس مرک، آندریاس برمه و پیر لوئیجی کولینا در ایران حسابی خبرساز شد. اما حضور آنها نه به خاطر فیلمی که لوتار برای یافتن علی دایی منتشر کرده بود، بلکه برای مراسم افتتاحیه یک باشگاه بدنسازی سوپرلاکچری در طبقه نهم مجتمع سام سنتر فرشته بود.
این باشگاه بدنسازی با تمام امکانات روز دنیا تجهیز شده و دستگاههای به کار برده شده در آن همگی از بهترین برندهای خارجی است. باشگاهی که هزار متر وسعت دارد و هرکسی نمیتواند به آن پا بگذارد. اگر فکر میکنید برای تمرین در این باشگاه باید مثل سایر باشگاههای بدنسازی طبق عرف پول بدهید سخت در اشتباه هستید، چرا که تمرین در این باشگاه طبق شنیدهها سالی ۳۲۰ میلیون تومان آب میخورد. با یک محاسبه ساده باید ماهی ۲۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای تمرین کردن در این باشگاه بپردازید.
یکی از دلایلی که چهرههای فوتبال آلمان مثل ماتئوس، برمه و مرک در این افتتاحیه حضور داشتند بدین خاطر بود که قرار است در این باشگاه از کادر مربیگری و پزشکی آلمانی استفاده شود. کادری با دانش به روز و تعلیم یافته در اروپا.
خبرورزشی در این باره نوشت: باشگاه مذکور را شخصی به نام خردمند مدیریت میکند و برای افتتاحیه هم هزینههای سنگین دلاری بابت دعوت از چهرههای مطرحی همچون لوتار ماتئوس، پیر لوئیجی کولینا، آندریاس برمه و مارکوس مرک انجام داد. چهرههایی که میگویند توسط شخصی به نام سپهر مقدمات حضورشان در ایران فراهم شده و طبیعتا برای حضور و اقامت در ایران کم پول نگرفته اند!
رسول اسدزاده، فعال رسانهای در یادداشتی پیرامون این اتفاق نوشت: یک بار مطلبی درباره شهر ریودوژانیرو برزیل و اختلاف طبقاتی عجیبی که در این شهر وجود دارد میخواندم. در ریو مناطقی وجود دارند که ورود به آنها کاملا وی آی پی و برای مردم عادی ممنوع است، بسیاری از ثروتمندان در آن شهر از هلی کوپتر شخصی به جای تاکسی استفاده میکنند تا هم ترافیک ریو را دور بزنند و هم چشمشان به فلاکتِ خزندهای که در بخشهای دیگر ریو و بیغولههای آن شهر جاری است نیافتد.
این جدا سازی البته در بیشتر کلان شهرهای جهان وجود دارد، مثلا همه میدانند موناکو و نیس در جنوب فرانسه جای هرکسی نیست، هزینه اقامت در این شهرها چنان گران است که سواحل جنوب فرانسه را به مکان میلیاردرهای اروپا مشهور کرده است. ولی یک تفاوتی بین فرانسه و برزیل وجود دارد، میزان حاشیه نشینی و فقرِ مطلق و نسبی در برزیل به مراتب بیشتر از فرانسه است و همین موضوع سبب میشود ریخت و پاشهای افراطی در جایی مانند موناکو و نیس چندان برای مردم فرانسه حساسیت برانگیز نباشد. حالا میرسیم به کشوری در خاورمیانه که به گفته مجله فوربز دوازدهمین کشورِ تولید کننده ثروتمند در جهان است.
کشور ما هم با فرانسه و هم با برزیل تفاوت دارد. ما در مملکتی زندگی میکنیم که در آن انقلابی با شعار انقلاب کوخ نشینها بر علیه کاخ نشینها اتفاق افتاد، انقلاب پا برهنگان، انقلاب حلبی آباد نشینان، انقلاب مستضعفان... حالا چهل و چند سال از انقلابِ مستضعفان سپری شده ولی میزان #فقر نسبی و مطلق و حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ کشورمان هر سال بیشتر میشود. به تازگی مراسم افتتاح باشگاهی در سام سنترِ خیابان فرشته خبرساز شده است. افراد مشهور جهان فوتبال مانند لوتار ماتئوس و لوییجی کولینا برای افتتاح باشگاهی به تهران آمدند که گویا شهریه سالانه آن مبلغی حدود ۳۳۰ میلیون تومان است. شاید تهران مانند ریو هنوز هلی کوپتر شخصی ندارد و مانند موناکو محل تفریح ثروتمندانِ مشهور جهان نیست ولی این شهر یکی از خشنترین اختلافات طبقاتی جهان را داراست.
در حالی که اجاره بهای مسکن از اسفند پارسال تا الان سی تا پنجاه درصد در این شهر افزایش داشته و موج مهاجرت معکوس از شهر تهران به شهرکهای اقماری و حاشیه شهر سرعت گرفته، شمال شهرِ #تهران مانند جزیرهای جدا از این شهرِ کلان است. جزیرهای که برخی از مردمِ ساکن در آن ایران را برای خودشان و فرزندانشان در اروپا و آمریکا میدوشند. این فاصله طبقاتیِ خشن و هار در بطن تهران یک فرزند خطرناک میپرورانَد، فرزندی که در رگهای آن به جای خون، جوهرِ کین جاریست...»
پوریا ذوالفقاری، نویسنده و منتقد سینما نیز در این باره مینویسد: در این تصویر لوتار ماتیوس را میبینید و پشت سرش مارکوس مرک و پیر لوئیجی کولینا را. داور بینالمللی فوتبال که چهره و حالاتش از او چهرهای معروف ساخته بود. اینجا ایران است. اینها نه از سوی دولت که از سوی «بخش خصوصی» برای افتتاح یک باشگاه بدنسازی در خیابان فرشته دعوت شدهاند.
طبقهٔ متوسط چند دهه بار تولید فرهنگ را در این سرزمین به دوش کشید و سرانجام طرح حذفش کلید خورد. طبقهای دردسرساز که انگار فقط وقتی گرفتار نان شب بشود، رویای زیباتر کردن جامعه و جهانش را نمیبافد. طبقهای سرتق و سختجان که وقتی مثل سال 80 در عرصهٔ عمومی حاضر و فعال است، سگکشی میشود پرفروشترین فیلم سال و وقتی مثل سال 84 سرخورده به گوشهای میخزد، شارلاتان بر صدر جدول مینشیند! طبقهای که نبض فرهنگ جامعه است و به هر دشواری، میزند و میتپد و به راحتی فریب نمیخورد و فیلمها و کتابهای محبوب (حتی توقیف و جمعآوری شده)اش را، به هر مصیبت مییابد و میبیند و میخواند و تن به آثار جعلی نمیدهد. پس باید گرفتارش کرد. روی پردهٔ سینما غرقشده در دروغ و پنهانکاری و شرمسار فرودستان مؤمن، نشانش داد و در واقعیت هم روانهٔ صف گوشت و روغن و نانش ساخت تا در آستانهٔ خرید کتاب، قیمت پشت جلد را ببیند و با قیمت گوشت مقایسه کند و مردد شود و در دل بگوید: «کتاب را بعدا هم میشود خرید. اصلا شاید نسخهٔ PDF آن هم گیر بیاید.» اینجوری میتوان کاری کرد که این طبقهٔ منحوس اگر تن نمیدهد، دست کم مجال لگدپرانی هم نیابد!
حالا مأموریت انجام شده. نتیجه؛ فرادست و فرودست. میانهای وجود ندارد. اولی برای افتتاح باشگاهش میتواند لوتار ماتیوس و کولینا را به تهران بیاورد و دومی هم باید برای نان، به جان بزند و البته باید کمی هم تنگتر بنشیند. چون مهمانان زیادی دارد؛ یک طبقهٔ متوسط سقوط کرده که حالا در مناطقی از شهر که فکرش را نمیکرد، دنبال خانهٔ استیجاری میگردد و شبها تشویشهایی خواب از چشمانش میربایند که دورترین فاصله را از رؤیاها و آرمانهای سالهای نه چندان دورش دارند. و... تمام
و اما نظرات کاربران:
افزودن نظر جدید