انتقاد شدید قطب‌الدین صادقی از دبیر جشنواره تئاتر فجر: او سر جای خودش نیست

قطب‌الدین صادقی چهره شناخته شده تئاتر ایران که سال‌هاست در عرصه آکادمیک هم فعالیت می‌کند، روزهای خوبی را پشت‌سر نمی‌گذارد. او که بنا بود در جشنواره تئاتر فجر در همراهی با یک گروه ترکیه‌ایکاری را اجرا کند به‌دلیل مشکلات پیش آمده در ترکیه و ممانعت مقامات این کشور از سفر هنرمندان کرد ترکیه به ایران، این امکان را از دست داده است. اما مساله محدود به همین اتفاق نمی‌شود؛قطب‌الدین صادقی در گفت‌وگویی که با «امید ایرانیان» انجام داده از حال این روزهایش می‌گوید:

*آقای صادقی در خبرها آمده بود که شما قرار است تئاتری را که محصول مشترک ایران و ترکیه است اجرا کنیم. بعدتر اما این موضوع مطرح شد که شما با این تئاتر در جشنواره حضور ندارید. لطفا خودتان در این مورد صحبت کنید...

من با هنرمندان شهر «دیاربکر» که اسم اصلی آن در زبان کردی آمد‌(شهر مادها) است همکاری داشتم. برای سومین جشنواره جهانی تئاتر آنها تئاتری را کارگردانیکردم. یک ماه پیش که به ایران بازگشتم با آقای علی مرادخانی و آقای شفیعی صحبت کردم تا بتوانیم این کار را به‌عنوان یک اثر مشترک ایران و ترکیه در جشنواره تئاتر فجر اجرا کنیم. مساله را با هنرمندان کرد کشور ترکیه در میان گذاشتم، آنها هم از این اتفاق ابراز خوشحالی و استقبال کردند. برای انجام هماهنگیکارها 10روز با آنها مکاتبه کردم تا اینکه چند روز پیش متاسفانه اعلام کردند دولت ترکیه اجازه مسافرت آنها را به ایران نمی‌دهد.

مساله اینجاست که 18 استان کردنشین ترکیه جلوی اردوغان ایستاده‌اند و وضع به‌وجود آمده در آنجا بی‌شباهت به جنگ نیست. اردوغان در همین چند روز اخیر به‌واسطه اتفاقاتیکه افتاده چندین شهردار از شهرهای مختلف را از کار بر کنار کرده است. حداقل 12 شهردار دستگیر شده‌اند. وقتی هم هنرمندان این تئاتر خواستند به ایران بیایند به آنها اعلام شد؛ حق انجام این کار را ندارید. دعوت این هنرمندان به تئاتر فجر و مسافرت آنها به ایران توسط مقامات ترکیه سیاسی تلقی شده است. در نتیجه متاسفانه این فرصت طلایی از دست رفت و جای خالی این اجرا در جشنواره تئاتر فجر احساس خواهد شد.

- شما اما آلترناتیوی سنجیدید و اجرای تئاتر دیگری را به مسوولان جشنواره پیشنهاد دادید. درباره این تئاتر هم صحبت کنید...

وقتیمساله نیامدن این هنرمندان به ایران قطعی شد، من با آقای شفیعیمساله را در میان گذاشتم وگفتم: حالا که این اتفاق افتاده به نظرم می‌شود تئاتر «بی تو بهتر» را جایگزین این تئاتر کرد. آخر این تئاتر امسال در سالروز بمباران شیمیایی شهر سردشت که 28 سال پیش توسط رژیم بعث بمباران شد و هشت هزار نفر در آن از بین رفتند برگزار شد. «بی تو بهتر» درباره همین واقعه است. در واقع نمایشی است که ابعاد فاجعه را به‌خوبی نشان داده و با توفیق زیادی هم اجرا شده است. اجرای اول این تئاتر را 50 هزار نفر از اهالی همان منطقه تشکیل داده بودند. معاون رییس جمهور و معاون رییس مجلس همآن اجرا را از نزدیک دیدند. بعد از آن «بی تو بهتر» را به مهاباد بردیم و هشت شب هم در آن شهر اجرا داشتیم. پس از آن هم در بوکان و سقز این تئاتر را اجرا کردیم. من پیشنهاد دادم حالا باتوجه به اتفاقاتیکه در مورد تئاتر مشترک ایران و ترکیه افتاد این نمایش را اجرا کنیم اما آنها موافقت نکردند.

من می‌گویم متاسفانه در پاره‌ای موارد مدیران دولت تدبیر و امید خوب عمل نمی‌کنند. با این توضیح که شائبه برخورد نامناسب با قومیتی نظیر کردها به میان می‌آید.

- مشکل تئاتر چیست؟

نمی‌دانم. نمی‌دانم. سوال من این است که آیا از این موضوع شریف تر هم می‌شود برای اجراییک تئاتر استفاده کرد. این تئاتر پیش از این هم اجرا شده و هیچ مساله‌ای هم ندارد.

- یعنی هیچ دلیلی برای مخالفتشان اعلام نکرده اند؟

نه،می‌گویند بگذار بعدا اجرا شود. دلیل اصلی اما کم‌توانی وبی‌مایگی دبیر جشنواره تئاتر است. از نظر من او نالایق است و سر جای خودش قرار نگرفته. او اصلا این کاره نیست. خودش تئاتر کار نکرده و حتییک نمایشنامه هم تا حالا ننوشته است. حتییک نقد هم ننوشته و یک بار تجربه بازییا طراحی در تئاتر را هم ندارد. او از این افراد مدرک‌دار سفارشی است. این آدم باید متوجه باشد به جای دشمنی با من از ظرفیت‌های موجود استفاده کند اما افسوس! من اصلا با این آدم صحبتی ندارم. با آقای شفیعی تماس گرفتم و پیامکی هم به آقای مرادخانی زدم و مساله را مطرح کردم. به من می‌گویند بعدا برایت اجرا می‌گذاریم. کجا بعدا برایم اجرا می‌گذارید؟! الان 9 ماه است این کار را اجرا کرده‌ام اما شما حتییک قدم هم برنداشته‌اید.

چون این بچه‌هامدت‌ها زحمت کشیده‌اند و بابت سه ماه درگیری مستقیمیکه با کار داشته‌اند دستمزدی نگرفته‌اند دوست داشتم این کار اجرا شود. آنها دلشان خوش است برای این اتفاق دردناکیک اجرا در جشنواره فجر داشته باشند. بگذارید رک بگویم: خود من هیچ نیازی ندارم. به‌خاطر علاقه و زحمتیکه آنها کشیده‌اند خواستم این کار اجرا شود. آنها به من گفته‌اند؛ آقای صادقی ما دوست داریم این کار اجرا شود. راستش برای به دست آوردن دل آنها این پیشنهاد را ارایه دادم.

- موضوع این تئاتر هم موضوع جالبی است که اتفاقا با جشنواره تئاتر فجر هم ارتباط دارد...

به من می‌گویید؟ آنها باید متوجه این قضیه باشند. آقای شفیعی به من می‌گویدمی‌خواهیم به‌عنوان داور در جشنواره حضور داشته باشی! آخر این دو موضوع چه ربطی به هم دارند. تئاتر من که جزو مسابقه نیست. پیشنهاد من هم این بود که این تئاتر به‌عنوان میهمان اجرا شود.

به هر جال من دلم خیلی شکسته است. به قدری زده شده‌ام که دیگر نمی‌دانم چه بگویم. اگر در کشورهای دیگر هم بودیم با این تئاتر این‌طور برخورد می‌کردند؟ راستش را بخواهید من ابدا به مسیریکه در آن قرار گرفته‌ایم خوشبین نیستم. در چند روز گذشته از اینکه چنین شغلی دارم خجالت کشیدم. در این شغل نه از شهرت خبری هست نه از پول. حداقل کاش احترامی در کار باشد تا آدمی احساس رضایت درونیکند. نمی‌گذارند متاسفانه!

اگر در دوران احمدی‌نژاد بودیم من هیچ چیز نمی‌گفتم اما از دولت تدبیر و امید توقع دیگری داریم. این دولت با حرف‌های دیگری سر کار آمد. آخر چرا جلوی مرا می‌گیرند و نمی‌گذارند کار کنم؟ من دو، سه روز است از شدت ناراحتی و دلزدگی در خانه نشسته‌ام و بیرون نمی‌آیم. این آخر چه وضعی است؟ به هیچ‌وجه از نظر روحی نه آرامش دارم و نه آسایش. متاسفم برای خودم و برای حرفه‌ایکه دارم. این تلخی به شکلی در کارها و تفکراتمان می‌آید. خوب نیست. برای چه این بازی‌ها را با من می‌کنند؟ چقدر با من مبارزه می‌کنند؟ من چهار سال است براییک اجرا درخواست تالار وحدت را داده‌ام اما تا امروز به من جوابی نداده‌اند. به تالار حافظ درخواست داده‌ام اما درخواستم را رد کردند. چهار سال است نمی‌گذارند تئاترم را روی صحنه ببرم. در این شرایط به هر نمایش خالتوری آبکی سریعا مجوز می‌دهند و آنها هم می‌روند پول جمع می‌کنند. متاسفم بگویم امروز خیلی از تئاترهاییکه مجوز می‌گیرندعین لاله‌زار هستند. همه آنها پر است از رقص و آواز. من مخالفتی با کسی ندارم. آنها هم باشند و کارشان را بکنند اما جلویکار من را هم نگیرند. من دو سال پیش در جشنواره فجر شرکت کردم. با این شرط در آن جشنواره حضور پیدا کردم که تئاتر «طلسم صبحگل» را در سالن اصلی تئاتر شهر اجرا کنم. دلیلش هم این بود که جمع کردن آن همه آدم واقعا کار سختی بود. به محض اینکه ما درخواستمان را دادیم حسین طاهری را آوردند که واقعا اوضاع را خراب کرد. هنوز من نتوانسته‌ام این تئاتر را روی صحنه ببرم. البته یأس من به این یکی، دو مورد محدود نمی‌شود. یأسم خیلی زیاد است. 

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید