ایران و آمریکا به «جنگ» نزدیک می‌شوند؟

ماجرا از اظهارات مبهم و بحث برانگیز سه مقام ایالات متحده به خبرگزاری آسوشیتدپرس آغاز شد. آن‌ها مدعی شده بودند که ایران احتمالا برای حمله‌ای قریب‌الوقوع به عربستان آماده می‌شود. با فاصله زمانی اندکی از ادعا، خبری مخابره شد مبنی بر پرواز بمب‌افکن آمریکایی B-۵۲ به همراه سه جنگنده اسرائیلی بر فراز خلیج‌فارس. بمب‌افکنی که توانایی پرواز با سرعت‌های نزدیک به سرعت صوت تا ارتفاع ۱۲ هزار متری را دارد و قادر به حمل بمب اتمی یا نامتعارف هدایت‌شونده و قابلیت ناوبری جهانی است. نکته مهم درباره این بمب افکن این بود که از B-۵۲ در جنگ‌های نامتعارف برای مأموریت‌های تهاجمی استراتژیک، پشتیبانی نزدیک هوایی، و عملیات دریایی استفاده می‌شود.

به گزارش امیدنامه به نقل از  فرارو، بلافاصله نیروی دفاعی اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد «این پرواز در راستای همکاری نزدیک با ارتش ایالات متحده، که از عوامل مهم تضمین امنیت قلمرو هوایی کشور اسرائیل و خاورمیانه است انجام شد.». ارتش ایالات متحده نیز اعلام کرد بمب‌افکن‌ها از پایگاه نیروی هوایی سلطنتی در انگلستان به هوا برخاستند و به همراه هواپیما‌های جنگی کویت و سعودی، در مأموریت آموزشی بر فراز مدیترانه شرقی، صحرای عربستان و خلیج فارس پرواز کردند و سپس قلمرو هوایی منطقه را ترک کردند.

بعد از این اتفاقات چند تحریم جدید، اما محدود علیه ایران تصویب شد. رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اعلام کرد که مذاکره با ایران فعلا از دستور کار خارج شده است. در همین حال اتحادیه اروپا از تحریم‌های تازه‌ای علیه ایران وضع کرد. این تحریم‌ها که در جلسه وزرای خارجه اتحادیه اروپا تصویب شدند متوجه ۲۸ شخص حقیقی و سه نهاد ایرانی هستند.

در ادامه این تحرکات مکرون رئیس جمهور فرانسه در سفری به ایالات متحده و طی دیدار با جو بایدن، بیانیه مشترکی علیه ایران منتشر کردند. در این بیانیه مشترک ادعا شده بود که: آمریکا و فرانسه مصمم به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. فرانسه و آمریکا به همکاری با دیگر شرکای بین‌المللی برای رسیدگی به تشدید تنش‌های هسته‌ای ایران، عدم همکاری کافی تهران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از جمله در مورد مسائل جدی و باقی‌مانده مربوط به تعهدات قانونی ایران ذیل پادمان‌های معاهده منع اشاعه و فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده این کشور در خاورمیانه، به ویژه ارسال موشک‌ها و پهپاد، از جمله به عوامل غیردولتی، ادامه خواهند داد. بایدن و مکرون تاکید کرده بودند: ارسال این تجهیزات می‌تواند شرکای مهم آمریکا و فرانسه در خلیج فارس و همچنین ثبات و امنیت در منطقه را تهدید کند. همچنین این اقدامات می‌تواند قوانین بین المللی را نقض کرده و به جنگ تجاوزکارانه روسیه علیه اوکراین کمک کند.

اما این تمام ماجرا نبود و همانطور که مدتی قبل اعلام شده بود رزمایش نیرو‌های اسرائیلی و آمریکایی با شبیه‌سازی حمله به ایران نیز برگزار شد. مجموع این موارد و همچنین اختلافات میان ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای که منجر به آغاز غنی سازی ۶۰ درصد از سوی ایران شد، این شائبه را ایجاد می‌کند که ایران و غرب به نقطه تقابل اساسی رسیده‌اند و با توجه به تحرکات غربی‌ها و اظهارات اخیر رابرت مالی مبنی بر اینکه «سیاست واقعی واشنگتن چیزی بین «دیپلماسی» و «پلن بی» (طرح جایگزین) است» پرسش‌‌هایی در خصوص احتمال جنگ را مطرح داده است.

در همین خصوص مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل بین المللی عنوان کرد: «در فیلم کلاه قرمزی و پسر خاله یک سکانسی بود که کلاه قرمزی پشت فرمان نشسته است و ماشین ترمز بریده است. پسرخاله رو به کلاه قرمزی می‌گوید: «به نظر می‌رسد دیوار روبرو به سرعت به سمت ما می‌آید» این حکایت این روز‌های ایران و نظام بین المللی است. در نظام بین الملل بعد از سقوط شوروی سوسیالیستی و رژیم کهن، جهان وارد دوران گذار شد این دوران به شدت بحران‌زا و بحران زیست است. از این جهت باید بر این مقوله توجه داشت که سه دهه از آن زمان می‌گذرد و جهان مملو از بحران‌ها و هزینه‌های ناشی از آن بوده است و قدرت‌های بزرگ جهانی با رقابت با یکدیگر سعی در ایجاد نظم جهانی هستند. زیرا لایه‌های زیرین قدرت در حال یک انقلاب بزرگ است و می‌تواند برای همه کسانی که در لایه‌های مختلف دارای جایگاه و قدرت هستند، خطرناک باشند.»

وی افزود: «دیدار مکرون با جو بایدن و ایلان ماسک نیز ناشی از منطقی است که به آن اشاره کردم. جهان در لایه‌های زیرین قدرت هم در حال پوست‌اندازی شدیدی است که به زودی تبعات آن نمایان خواهد شد. به همین دلیل از سال ۲۰۲۰ هم جهان به سمت ایجاد یک نظم نوین پیش می‌رود و به زودی نشست‌های بسیار گسترده‌تری میان رهبران جهان انجام خواهد شد و این ناگزیر است. در حوزه منطقه‌ای نیز طی این سال‌ها تغیراتی رخ داده است و در کنار جبهه مقاومت یک جبهه موافقت نیز ایجاد شده است. به این معنی که یک ائتلاف منطقه‌ای برضد جبهه مقاومت ایجاد شد تا اختلاف میان اعراب و اسرائیل را رفع کنند. صلح ابراهیم نیز در همین راستا بود که به صلح عربی-عبری و غربی انجامید.»

این استاد دانشگاه تصریح کرد: «من پیش‌تر هم به این نکته اشاره کرده بودم که هدف از سفر آخر بایدن به خاورمیانه، ایران بود. او هرچند مسئله انرژی را مدنظر قرار داده بود، اما ایران یکی از دلایل اصلی سفر وی به منطقه بود. از این منظر در منطقه شاهد حل و فصل مسائل پایتخت‌های کشور‌های رقیب ایران، با یکدیگر هستیم. مصر با ترکیه، ترکیه با ریاض و عربستان با هر دوی آن‌ها و... البته درست است که در ظاهر همگرایی‌هایی میان ایران و قطر در جام جهانی دیده می‌شود، اما حتی قطر هم در حال حاضر مشغول امضا‌های قرارداد‌های گازی و نفتی به نفع خود است و بعضا از مناطق مشترک برای این قرارداد‌ها استفاده می‌کند.»

این کارشناس مسائل بین المللی افزود: «سیاستی که ایالات متحده در سال ۲۰۱۵ در دستور کار قرار داد، محدود کردن همکاری‌های بین‌المللی با ایران و محاصره منطقه‌ای ایران بود. بعد از آن در سال ۲۰۱۸ یک سیاست دیگر را نیز به آن پیوند زد و آن تبدیل ایران به عنوان خطری بزرگ برای منطقه و نظم بین‌المللی بود. حالا در کنار دو سیاست قبلی، دکترینی فعال شده است تحت عنوان «هزار ضربه چاقو» که ایالات متحده امیدوار است با این روش‌ها بتواند مسئله‌ای تحت عنوان «ایران» را رفع کند؛ بنابراین باید گفت که فضای میان ایران و غرب به سمت اصطکاک بیشتر سوق پیدا خواهد کرد.»

مطهرنیا در خصوص احتمال تقابل نظامی میان ایران و ایالات متحده تاکید کرد: «به طور کلی رویکرد استراتژیک ایالات متحده به این شکل است که برخورد نظامی با کشور هدف را در مرحله آخر قرار می‌دهد. یعنی جایی که چاره‌ای جز برخورد نظامی وجود نداشته باشد؛ یا اینکه به این جمع بندی برسند که برخورد نظامی هزینه‌های به مراتب کمتری نسبت به سیاست‌های دیگر دارد. اما زمانی که به استفاده از قدرت نظامی رو می‌آورند، اساساً دو مرحله را در دستور کار قرار می‌دهند. اول تهدید به استفاده از قدرت نظامی و دوم استفاده از قدرت نظامی. ولی ایالات متحده طی دو دهه گذشته برای اینکه برخورد نظامی را به تعویق بیاندازد یک مرحله دیگر هم به آن‌ها افزوده است و آن نمایش قدرت نظامی بعد از تهدید به استفاده از قدرت نظامی است؛ بنابراین من بر این باور هستم که شبیه‌سازی حمله به ایران، یک هشدار دیگر و جدی است.»

رحمان قهرمان‌پور پژوهشگر ارشد مسائل بین الملل نیزعنوان کرد: «من فکر می‌کنم از نشانه‌های موجود نمی‌توان به این زودی نتیجه گرفت که تقابل میان ایران و غرب به یک نقطه تقابل اساسی رسیده‌اند. ولی مشخص است که آمریکا و کشور‌های غربی در سیاست‌های خود در قبال ایران تغییراتی ایجاد کرده یا در حال ایجاد تغییر هستند. یعنی به نوعی در حال تغییر مسیر روابطشان با ایران هستند. حالا اینکه تغییر مسیر آن‌ها منجر به فشار بیشتر یا حمله نظامی شود، باید صبر کنیم و ببینیم. خیلی زود است که بتوانیم چنین تحلیل و جمع بندی ارائه کنیم. زیرا نشانه‌های خیلی دقیقی وجود ندارد.»

این کارشناس مسائل بین الملل اظهار کرد: «به نظر می‌رسد آن‌ها بر اساس حرف‌های مقامات ایالات متحده از جمله رئیس سیا که برخی مقامات اروپایی هم تائید کردند، به این باور رسیده‌اند که ایران ضعیف شده است و سعی دارند از این فضای ایجاد شده استفاده کنند و فکر می‌کنند بر خلاف گذشته هزینه تقابل با ایران کمتر شده است.»

وی در خصوص سیاست احتمالی ایران در قبال رویکرد غربی‌ها گفت: «با توجه به اظهارات آقای امیرعبداللهیان و برخی مقامات، به نظر می‌رسد ایران هم سکوت نخواهد کرد و اقدامات متقابلی را در دستور کار قرار داده است. به همین دلیل هم بود که وقتی تحریم‌هایی از سوی غربی‌ها انجام شد، ایران هم برخی افراد و نهاد‌ها آن‌ها را تحریم کرد. یعنی ایران هم در تلاش است که از ابزار‌هایی که در اختیار دارد استفاده کند. البته تاثیرگذاری تحریم‌ها عمدتاً به این بستگی دارد که در بازار‌های مالی و اقتصادی جهانی ابزار‌هایی داشته باشیم و کشوری موفق است که نفوذ و تاثیرگذاری بیشتری در این بازا‌ها داشته باشد. از سوی دیگر مقامات ایرانی مسئله مذاکره را هم مد نظر دارند که از این زاویه می‌توان این‌گونه برداشت کرد که در دیدگاه جمهوری اسلامی هنوز پرونده احیای برجام بسته نشده است که این می‌تواند یکی از عوامل بازدارنده در رابطه ایران با غرب باشد.»

قهرمانپور درباره احتمال تقابل نظامی ایران و آمریکا تاکید کرد: «در مسئله حمله نظامی سه موضوع مد نظر قرار می‌گیرد. ۱- امکان حمله نظامی ۲- هزینه‌های حمله نظامی ۳- ضرورت حمله نظامی؛ بنابراین زمانی حمله نظامی صورت می‌گیرد که همه این‌ها در کنار یکدیگر جمع شوند که در حال حاضر اینگونه نیست. زیرا در مقوله «امکان جنگ»، اما و اگر‌های بسیاری وجود دارد که اصلا چرا این جنگ باید انجام شود؟ بنابراین من همچنان احتمال جنگ را دور از ذهن می‌دانم. این رزمایش جدید آمریکا و اسرائیل هم در همین راستا می‌توان تحلیل کرد. یعنی از یک طرف یک جنگ روانی و تبلیغاتی بود و از طرف دیگر به این معنی است که آن‌ها در حال آماده شدن برای تقابل با ایران هستند. ولی با همه این‌ها نباید این وجه ماجرا را نادیده گرفت که احتمال برخورد نظامی میان ایران و آمریکا و اسرائیل و حتی کشور‌های اروپایی وجود دارد.»

افزودن نظر جدید