بازی پر ریسک کارگزاران دراصرار به ائتلاف روحانی با لاریجانی

روزنامه آفتاب یزد نوشت:

«ما از ایدئولوژی عبور کرده‌ایم و اکنون زمانه استراتژی است.»
این گزاره مبین رویکردی است که حزب کارگزاران و چهره‌های این تشکیلات سیاسی به آن معتقد هستند. به این معنا که اکنون دوران عبور از گفتمان‌های سیاسی چپ و راست و گذار به عملگرایی است. کارگزارانی‌ها بر این باورند که بی‌توجه به ریشه افراد، اصلاح‌طلبان باید ایدئولوژی را فدای تکنیک کنند. مبتنی بر این نظریه، در مقطع کنونی، کشور نیازمند عادی سازی یا همان نرمالیزاسیون شرایط است، از همین روی، همزمان با تقدم عملگرایی بر گفتمان، مطالبات اصلاح‌طلبان نیز در سایه رادیکالیزم قرار می‌گیرد، به طوری که طرح مباحثی چون حضور زنان در کابینه و یا نمود یافتن آرای حسن روحانی در هیئت دولت تندروی محسوب‌ها‌شود چراکه باید مرزهای میان چپ و راست را زدود و سنگینی وزنه اصولگرایی درکابینه را نباید اتفاقی حائز اهمیت برشمرد. بر همین اساس کارگزارانی‌ها بر این باورند که « جز با چپ نمی‌توان تحول آفرید و جز با راست نمی‌توان به خلق ثبات پرداخت یا آنکه با چپ باید انقلاب کرد و با راست حکومت.» آنها معتقدند که روحانی بر روی ریل این قاعده حرکت می‌کند و ائتلاف روحانی با علی لاریجانی در همین راستا قرار دارد. 
ائتلافی که این تشکل اصلاح‌طلب از آن با نام «اتحاد» یاد می‌کند، در جلسات رای اعتماد نمایندگان مردم به وزرای پیشنهادی کابینه دولت دوازدهم آشکارا پدیدار شد و اکثر قریب به اتفاق وزرای معرفی شده با کسب بیش از 200 رای به پاستور راه یافتند. بر اساس این ائتلاف یا همان اتحادی که کارگزاران به آن نسبت می‌دهد و مبتنی بر نظریه تقدم استراتژی بر ایدئولوژی است؛ چشم‌اندازی برای ایران 1400 تعریف شده به طوری که حزب کارگزاران بزنگاه انتخابات ریاست جمهوری را از آن عملگرایان دانسته است، نه چهره‌های چپ و راست. بدین سان که ممکن است متحد حسن روحانی یعنی، علی لاریجانی بدون در نظر گرفتن خاستگاه سیاسی اش، کاندیدای نهایی اصلاح‌طلبان شود.

جدایی ناممکن گفتمان از راهبرد
« با چپ باید برخاست و با راست باید نشست. این همان تقدم استراتژی بر ایدئولوژی است که کارگزارانی‌ها از آن دم می‌زنند. رویکردی که به ظن آنان به ائتلاف و اتحاد چپ و راست منتهی می‌شود. برای پی بردن به درستی چنین نگاهی به سراغ الهه کولایی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و نماینده مجلس ششم رفته ایم. او در اینباره به آفتاب یزد گفت: «به نظر می‌رسد آنچه که در رفتارهای سیاسی سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، الزامات برآمده از شرایط محیطی داخلی و خارجی باشد. این نوع مباحث بسیار چالش‌انگیز به نظر می‌رسند، چرا که نمی‌توان موضوع راهبرد و رویکرد را از گفتمان و مبانی تفکر و جریان‌های سیاسی جدا کرد. این موضوعات ارتباط تنگاتنگی با یکدیکر دارند اما به دلیل تجربه پرخسارت هشت سال ریاست دولت‌های نهم و دهم که نوعی کم‌توجهی و در مواقعی بی‌توجهی به واقعیت‌های داخلی و بین‌المللی بود و باعث شد تا خسارت‌های عظیمی متوجه کشور شود، این رویکرد امروز بیشتر مورد توجه قرار گرفته است که الزام‌های عملی واقعیت‌های داخلی و خارجی به جای صرف پرداختن به جهت‌گیری‌های سیاسی مورد توجه قرار گیرد که البته این رویکردی است خود آسیب‌زا.»
وی افزود: «چرا که باید مسیرها، اهداف، سیاست‌ها و برنامه‌ها براساس یک رویکرد جامع و کلان شکل بگیرد، ضمن اینکه باید پذیرفت حرکت‌های ائتلافی در کشور ما اساسا بسیار جوان و نابالغ است و شاید این نوع مباحث ارتباط مستقیم با تجاربی می‌یابد که در جامعه ما کمتر پیش آمده و وجود داشته تا احزاب و جریان‌های سیاسی بتوانند مصالح و منافع عمومی را بر دیدگاه‌های خاص خود ترجیح دهند. به نظر می‌رسد در این زمینه ما نیازمند گفتگوها و بحث‌های جدی باشیم تا بتوانیم سطوح مختلف عمل و اقدام را بر پایه ضرورت‌های ناشی از نگرش‌ها و تفکرات متفاوت به درستی ارزیابی کنیم، چرا که در نهایت باید با مطالبات و خواسته‌های مردم ایجاد ارتباط کرد و جریان‌های سیاسی به ویژه اصلاح‌طلبان که خود را به این خواسته‌ها و مطالبات نزدیک تر می‌دانند به دلیل عملگرایی و الزام‌های واقعی از این زوایا غافل نشوند. بنابراین به نظر می‌رسد ما نیازمند بحث و گفتگو و طرح دیدگاه‌های متفاوت در یک فرایند گسترده و همه جانبه در این زمینه هستیم تا به جای قرار گرفتن در این سوی بام از آن سوی بام نیفتیم. »

همکاری برد- برد
دکتر محمد معین در فرهنگنامه با ارزش خود، واژه ائتلاف را «با هم شدن و به هم پیوستن» معنا کرده و ترجمه اتحاد را «یکی شدن و یگانگی» نوشته است. بنابراین هنگامی که از «اتحاد» میان روحانی و لاریجانی سخن به میان می‌آید می‌توان به نزدیکی‌ای ورای یک همکاری میان روسای دو قوه پی برد. وحدتی که بر اساس دیدگاه کارگزارانی‌ها بر رویکرد تقدم استراتژی بر ایدئولوژی استوار شده است. آنها بر این باورند که روحانی و لاریجانی در طول پنج سال گذشته، اتحاد میان خود را به وضوح به منصه ظهور گذاشته‌اند؛ از تصویب برجام در مجلس تمام اصولگرای نهم گرفته تا پاس گلی که لاریجانی در ایام انتخابات به روحانی داد و طرح افزایش سه‌برابری یارانه‌ها را که توسط رقبای رئیس جمهوری در ایام انتخابات مطرح شده بود خلاف واقعیت 
و غیرعقلانی توصیف کرد و در نهایت هم برای رای آوری وزرای پیشنهادی دولت دوم روحانی در مجلس همت گمارد و موجب شد تا 17 منهای یک نفر از آنها با بیش از 200 رای راهی پاستور شوند. در عوض، وزرا هم به پاس رای‌آوری‌شان در مجلس دهم، بی‌شک در طول دوران خدمت‌شان، عملکردی مقبولِ علی لاریجانی بر جای خواهند گذاشت. اتفاقی که‌ها‌توان از آن به عنوان همکاری دو سویه میان روسای دو قوه مجریه و مقننه یاد کرد و آن را زمینه چینی برای انتخابات‌های آینده دانست. این وسط باید دید که تکلیف خاستگاه رای حسن روحانی یعنی « اصلاح‌طلبان‌» چه خواهد شد. آیا آنها هم از اتحاد میان روحانی و لاریجانی حمایت خواهند کرد؟ از قرار معلوم در شرایطی که تمامی اعضای حزب کارگزاران به رویکرد تقدم استراتژی بر ایدئولوژی رضایت خاطر داشته باشند، این تشکیلات اصلاح طلب حتی در صورت کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات 1400 به حمایت از او برمی خیزند.
علی صوفی فعال سیاسی اصلاح طلب و وزیر تعاون دولت اصلاحات بر این باور است که اصلاح‌طلبان ضلع سوم این اتحاد نخواهند بود. او در اینباره به آفتاب یزد گفت: «مگر قرار است که در اتحاد میان آقای روحانی و آقای لاریجانی اصلاح‌طلبان هم ورود کنند؟ من بعید می‌دانم که اصلاح‌طلبان بخواهند ضلع سوم این پیمان باشند. آقای روحانی هیچ گاه خود را اصلاح‌طلب نخواند اما اصولگرا هم نبود به‌ویژه آنکه مواضعش، مواضع اصلاح‌طلبانه بود چه در انتخابات سال 92 و چه در انتخابات سال 96 ریاست جمهوری. به دلیل قطبی بودن فضا، آقای روحانی در قطب مخالف اصولگرایان قرار گرفت. این موضوع تفاوت دارد با اینکه ما اتحاد روحانی با لاریجانی را غیر اصولگرایانه ببینیم و اصولگرایان هم بخواهند در مقابل این اتحاد در انتخابات ریاست جمهوری 1400 کاندیدای جداگانه‌ای ارائه دهند و به صف‌آرایی بپردازند. با معیارها و ملاک‌های اصلاح‌طلبی ورود به این پیمان به هیچ وجه سازگار نیست.»

کارگزاران نماینده اصلاح‌طلبان نیست
این فعال سیاسی با بیان اینکه کارگزاران نماینده اصلاح‌طلبان نیست، ادامه داد:« اگر تصمیم با یک حزب باشد و یا تصمیم با شخص آقای کرباسچی باشد می‌توان پیش‌بینی کرد که در انتخابات 1400 گزینه اصلاح‌طلبان آقای لاریجانی است. اما قطعا اصلاح‌طلبان فراتر از کارگزارانی‌ها هستند و جامعه اصلاح‌طلبی، هم فراگیر است و هم بالنده و تحت تاثیر نظرات شخصی قرار نمی‌گیرد.»
وی ادامه داد:«این امر می‌تواند یک گمانه زنی و ارزیابی از اوضاع باشد. از دیگر سو آنکه، در کشور ما تاکنون دیده نشده است فردی که یک بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده و رای نیاورده مجددا بتواند موفق شود و آرای مردم را کسب کند. اصلاح‌طلبان هم که فعال من یشا نیستند و در خلا حرکت نمی‌کنند، باید بر مبنای واقعیت‌های جامعه گام بر دارند. عقبه رایی که آقای روحانی داشته بدون هیچ‌گونه تردیدی اصلاح‌طلبی بوده، به اضافه آرای خاکستری که به اصلاح‌طلبان افزوده شد. من بعید می‌دانم بتوان این آرای خاکستری را به اصولگرایان منتسب کرد.»

مردم را وجه المصالحه قرار ندهید
صوفی در ادامه با بیان اینکه بدون هیچ تردیدی آقای لاریجانی یک چهره اصولگرا و قابل احترام است، عنوان کرد: «لاریجانی هم اکنون در مجلس دهم علیرغم اینکه در لیست امید قرار گرفت، در مقابل فراکسیون امید، فراکسیون مستقلین ولایی را به وجود آورد. تا الان که هیچ نشانه‌ای دیده نشده از اینکه آقای لاریجانی در سطح اصلاح‌طلبان قرار گرفته باشد. البته کسانی هستند که دارای مشکلاتی هستند و پرونده‌هایی دارند که برای حل مشکلات‌شان به آقای لاریجانی پناه می‌برند و امید می‌بندند و به هر حال انتظار دارند که برای جلب نظر ایشان بتوانند مشکلات‌شان را حل و فصل کنند. اصلاح‌طلبان باید حساب‌شان را از جمع جدا کنند. بالاخره وقتی مشکلی برای فردی ایجاد شده، در جریان عملکردش نباید آن را به پای همه مردم بگذارد و سعی کند که مقاومت کند و تبعاتش را هم بپردازد، ولی اینکه بخواهد مردم را وجه المصالحه شخص خود قرار دهد و در راستای منافع شخصی‌اش حرکت کند، انصاف نیست.»

بازی پر ریسک
اگر در یک بزنگاه انتخاباتی همچون گزینش رئیس جمهوری آینده، ناگزیر به اخذ تصمیمی شویم، بر مبنای رویکرد تقدم استراتژی بر ایدئولوژی‌ها‌بایست بر شخصیتی چون علی لاریجانی بدون در نظر گرفتن این موضوع که کنه و بنه او اصولگرایی است، اجماع کنیم. حال آنکه بسیاری از تئوریسین‌ها‌ی جریان اصلاحات و حتی عضو حزب کارگزاران همچون احمد نقیب زاده این اتفاق را اشتباه‌ها‌دانند. دکتر نقیب زاده در گفتگو با «آفتاب یزد»، اظهار داشته بود: «در شرایطی که انتخاب بین فردی مثل جهانگیری و لاریجانی باشد، قطعا اولویت با جهانگیری است برای آنکه ته‌مانده‌های ذهنی آقای لاریجانی اصولگرایی است. 
اینکه نیروهای اصلاح‌طلب تا چه حد بتوانند به آقای لاریجانی اطمینان کنند من فکر می‌کنم این تصمیم باید بسیار محتاطانه صورت بگیرد. باید در خاطر داشته باشند که اگر لاریجانی خود را به سمت اصلاحات سوق داده به دلیل آن است که پیروزی عملگرایان و اصلاح‌طلبان را دیده است و همان شم سیاسی به او حکم کرده که به این طرف بیاید و صحنه را نبازد. اگر ایشان مخالفت می‌کرد خودش از صحنه حذف می‌شد. این است که آقای لاریجانی عنصری دلپذیر نمی‌تواند برای اصلاح‌طلبان باشد» اینگونه‌ها‌توان نتیجه گیری کرد که حزب کارگزاران وارد بازی پرریسکی شده است. اگرچه این روزها همکاری تشکیلاتی روسای دو قوه مطلوب است اما اینکه در آینده این همکاری وارد چه معادله سیاسی خواهد شد در‌ها‌له‌ای از ابهام قرار دارد. در واقعا بیم آن‌ها‌رود که در بزنگاه‌ها‌ی حساس آتی اصلاح‌طلبان و پایگاه آنان در جامعه وجه المصالحه دو گروهی گردد که اعتقاد چندانی به اصلاح طلبی ندارند و این همان رکب خوردنی است که بایستی نسبت به آن هشیار بود.

افزودن نظر جدید