- کد مطلب : 2798 |
- تاریخ انتشار : 20 آذر, 1392 - 09:55 |
- ارسال با پست الکترونیکی
بحران رهبری در جبهه اصولگرایان
به گزارش امید به نقل از شرق،حبیبالله عسگراولادی خود یکی از بارزترین نمونههای این سخن است. او با نزدیک شش دهه سابقه فعالیت سیاسی، نهتنها در میان تشکل متبوع خود - حزب موتلفه - که در میان سایر زیرمجموعههای اصولگرایان سنتی نیز از چنان «نفوذ نفسی» برخوردار بود که احتمالا جای خالیاش در میان این طیف به این زودیها پرشدنی نباشد. ساختار سازمانی احزاب و تشکلهای اصولگرا، اغلب هرمیشکل است که در راس آن، شخصیتی که برای اعضای بدنه و ردههای پایینتر، «کاریزماتیک» به شمار میرود جای میگیرند.
بیشترین تلاش راس هرم نیز به حفظ یکپارچگی و وحدت در چارچوب ایدئولوژی موردنظر صرف میشود. گاه برای هماهنگسازی این نوع ساختار با الزامات جدید، رویههای دموکراتیکی نیز از سوی رهبران این نوع احزاب و گروهها در نظر گرفته میشود. با این همه تصمیمسازی کلیدی در این قبیل تشکلها، اغلب از طریق فرآیندهای سنتی و ریشسفیدی انجام میشود.
در میان جریانهای سیاسی کنونی در ایران، بیشتر گروههای سیاسی اصولگرا با این مساله درگیرند. جدای از مشکل جانشینی در جبهه پیروان، جریان «اصولگرا» از سال 84 تاکنون در بحران «مدیریت واحد» بهسر میبرد.
جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری (ائتلافی از حدود 16 گروه سیاسی اصولگرا) که حزب موتلفه اسلامی، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی کارمندان و جامعه زینب از گروههای مشهور عضو این جبههاند، امروز علاوه بر مشکلات ساختاری (بهویژه از نظر مدیریت) که دامان جریان راست را گرفته، از نداشتن شخصیتی کاریزما برای جانشینی «حبیبالله عسگراولادی» رنج میبرد.
شخصیتهایی برای جانشینی «عسگراولادی» وجود دارند
سیدکمال سجادی سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره سازوکار انتخاب جانشین عسگراولادی به «شرق» گفت: «ما به تشکلها اعلام کردیم که اگر میخواهند کسی را از شورای مرکزی خود پیشنهاد دهند و هفته گذشته برخی تشکلها نظر خود را مطرح کردند و بررسیها همچنان ادامه دارد تا بعد از مراسم چهلم درگذشت مرحوم عسگراولادی اگر کسانی کاندیدا باشند به رای دبیران کل بگذاریم و دبیرکل جبهه مشخص شود.»
او دلیل فرآیند طولانیشدن تعیین جانشین عسگراولادی را اینطور عنوان کرد که: «این مساله به خاطر ملاحظات خود ما نسبت به درگذشت مرحوم عسگراولادی بود.» سجادی افزود: «برخی افراد به صورت بالقوه برای دبیرکلی مطرح هستند کسانی مثل آقای باهنر، اما تاکید بر این است که افراد دبیرکل یا عضو جبهه باشند، در غیر این صورت باید اساسنامه بررسی شود.»
سخنگوی جبهه پیروان درباره اینکه آیا جایگزین مناسبی برای جانشینی مرحوم عسگراولادی وجود دارد؟، گفت: «آقای عسگراولادی شخصیت منحصربهفردی بود و پیداکردن جایگزین برای ایشان، مشکل است اما شخصیتهایی - حالا کمی با فاصله - وجود دارند که بتوانند جانشین آقای عسگراولادی شوند.»
رهبران پیشین در حاشیه
جدای از رخت بربستن چهرههای تاثیرگذار جریان اصولگرا، بهعنوان عاملی در ایجاد شکاف و تشکیل گروههای کوچکتر سیاسی در این جریان، ظهور اصولگرایان جوان و تلاش برای بهدستگرفتن قدرت نیز، در کمرنگترشدن نقش سنتیهای این جریان موثر بوده است. راستهای جوان تلاش دارند تا پرچم اصولگرایی را از دست رهبران پیشین خود بگیرند چراکه این طیف، قدیمیها را متهم به «محافظهکاری» و دستشستن از «آرمانها» میکنند.
جبهه پایداری، بهعنوان شاخه جوانتر و تندتر گروههای اصولگرا نقش مهمی در بحران جریان راست بهویژه در سالهای اخیر برعهده داشته است. این جبهه سرآغاز فعالیت خود را سوم تیر 84 میداند، یعنی رویکار آمدن محمود احمدینژاد. اما او نیز مدت زیادی در عقد اصولگرایان و بهویژه جبهه پایداری نماند. خود احمدینژاد نیز در تعمیق شکاف میان اصولگرایان کمموثر نبود. کنارنرفتن او بهنفع «محمدباقر قالیباف» و «علی لاریجانی» در انتخابات ریاستجمهوری سال 84 عامل این شکاف شد. در انتخابات اخیر نیز پافشاری جبهه پایداری و شخص آیتالله مصباحیزدی بر حمایت از «سعید جلیلی» بهعنوان «اصلح» نیز بر عمق این شکافها افزود.
تکثر نامزدهای اصولگرای حاضر در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 و عدم اجماع آنان بر سر نامزد واحد، نشان میدهد که بحران رهبری واحد در جریان راست بهراحتی نیز قابل حل نیست. علاوه بر اختلاف کلی در جریان اصولگرایی، بهطور اخص جبهه پیروان نیز نتوانست بر سر نامزد واحد در انتخابات 92 به وحدت نظر برسد، علیاکبر ولایتی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل هریک بخشی از رای این جبهه را به خود اختصاص میدادند و همین اختلافنظر مانع اعلام رسمی حمایت از شخصی واحد شد.
آیتالله مصباحیزدی که رهبری معنوی جبهه جوان پایداری (بهعنوان شخصیت کاریزما در این جبهه) را برعهده دارد در سالهای اخیر، نقش پررنگتری نسبت به دیگر رهبران جریان اصولگرا چون «آیتالله مهدویکنی»،دبیرکل جامعه روحانیت مبارز و «آیتالله یزدی» دبیرکل جامعه مدرسین، ایفا کرده است. این نقشآفرینی و اصرار بر مواضع تا آنجا پیش رفت که آیتالله یزدی پس از انتخابات در گفتوگویی با خبرگزاری «مهر» از «پیشرفتن جامعه مدرسین تا مرز تجزیه» سخن گفت.
شاید دلیل سکوت آیتالله مهدویکنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز را نیز در همین راستا باید ارزیابی کرد. در جبهه پایداری بهنظر قاعده اساسی این است که همه باید دارای یک اعتقاد و عملکردی واحد و تعیینشده بوده و مرزبندیها نیز بهطور کامل در آن مشخص شده باشد. بر همین اساس میتوان حمله به حبیبالله عسگراولادی بهخاطر اظهارنظرهای متفاوت درباره حوادث سال 88 و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، حمله به سخنرانی علی لاریجانی رییس مجلس در قم (غایله 22بهمن قم) و موضعگیریهای تند نمایندگان این جبهه در مجلس در رابطه با وزرای پیشنهادی حسن روحانی، رییسجمهوری را درک کرد.
افزودن نظر جدید