تاثير رفع چالش‌هاي سياسي بر زندگي اجتماعي

قانون نوشت: ساعت 6 صبح بود كه هواپيماي محمدجواد ظريف به فرودگاه مهرآباد رسيد. وقتي وزير امور خارجه و همراهانش از هواپيما پياده شدند، با صحنه جالبي روبه‌رو شدند. مردم شاد و هيجان‌زده‌اي كه بعد از امضاي تفاهمنامه به استقبال مردي رفته بودند و از نظر آنها يخ تحريم‌ها را آب كرده و به زندگي‌شان رونق داده. گرچه اين تفاهمنامه تازه دو روز است كه امضا شده اما تصور مردم از تغييرات آنقدر بزرگ است كه در چندين سال گذشته حتي يك صدمش را هم مردم نديده بودند. بعد از آن در شبكه‌هاي اجتماعي اين خبر منتشر شد: «جمعه ساعت 8 شب به خيابان‌ها مي آييم و اين موفقيت را جشن مي‌گيريم» همه چيز واضح و روشن بود. مردم آنقدر خوشحالند كه ديگر دست از پا نمي‌شناسند اما اگر بخواهيم نگاه عميق اجتماعي به اين رخداد بزرگ يعني امضاي تفاهمنامه داشته باشيم، متوجه مي‌شويم كه تنها همين خبر، باعث ايجاد موجي از شادي در ميان مردم شده. مردمي كه تا همين دو روز پيش به فكر هشت‌شان بودند كه گروي نه‌شان مانده، الان آنقدر خوشحالند كه فكر مي‌كنند به يكباره همه چيز تغيير مي‌كند و يك‌دفعه دلار 3500 توماني به قيمت دوران قبل از رياست جمهوري محمود احمدي‌نژاد خواهد رسيد. حتي خود احمدي نژاد هم بعد از پايان رياست جمهوري‌اش اقرار كرده بود كه تحريم‌ها بيش از آنچه آنها تصور مي‌كردند، بر جامعه تاثير گذاشته. اما حالا ورق برگشته و با كم‌كم برداشته شدن اين تحريم‌ها، اميد به زندگي مردم برخواهد گشت. هرچند همه مي‌دانند مشكلات اقتصادي كشور ما تماما به تحريم‌ها مربوط نمي‌شود. «امان‌ا... قرايي مقدم» جامعه‌شناس معتقد است در نگاه كلان‌تر، عادي‌سازي روابط ايران با كشورهاي ديگر و حل تعارضات سياسي باعث بازگشت نشاط و آرامش به ميان مردم مي‌شود. با او درباره تاثير امضاي اين تفاهنامه و همين‌طور عادي سازي روابط ايران با ديگر كشورها و كاهش آسيب‌هاي اجتماعي گفت‌وگو كرديم.

عادي‌سازي روابط ايران با دنيا بدون شك تاثيرات مثبتي روي وضعيت اقتصادي كشور خواهد داشت اما مي‌خواهم بدانم اين عادي‌سازي تاثيري روي وضعيت اجتماعي و كاهش آسيب‌هاي اجتماعي هم خواهد داشت؟
به‌طور قطع همين‌طور خواهد بود. جوامع هميشه در آرامش ساخته مي‌شوند. پيشرفت و موفقيت در گروي آرامش مردم است. وقتي بين كشورها جنگي صورت مي‌گيرد، جوامع آن كشورها دچار بحران مي‌شوند. چرا راه دور برويم؟! وقتي در يك خانواده بين فاميل‌ها تضاد، دودلي و ناراحتي وجود داشته باشد، در كل فاميل تنش به وجود مي‌آيد و اصطلاحا مي‌گويند اين خانواده به موفقيت نمي‌رسد. در كشورها هم همين‌طور است؛ وقتي در كشورها تضاد وجود داشته باشد و وقتي همين كشورها با دنياي اطراف نتوانند به راحتي ارتباط برقرار كنند، جوامع ساخته نمي‌شوند و كشورها پيشرفت نمي‌كنند. اين يك اصل جامعه شناسي است. يعني اينكه ما در عين اينكه حرمت، ارزش و اعتبار خودمان را حفظ مي‌كنيم در عين حال با مردم دنيا سر جنگ نداريم و اين آرامش باعث مي‌شود ما در همه زمينه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي به آرامش، امنيت روحي و رواني برسيم. به‌خصوص كه امسال پيام رهبري هم حول همين محور است. پيام رهبري را بعضي از سياستمداران به ظن خودشان تعبير مي‌كنند و نمي‌توانند لب كلام را بگويند.
   شما از پيام رهبري چه برداشتي داريد؟
اگر از منظر جامعه‌شناسي به پيام رهبري دقت كنيم متوجه مي‌شويم كه بدون همدلي و همزماني و رفع كدورت‌ها، كشور ساخته نمي‌شود. داشتن روابط خوب با تمام دنيا بزرگ‌ترين سرمايه اجتماعي كشور است. در سال 1894، يك جامعه‌شناس فرانسوي دو نوع همبستگي را مطرح كرد؛ يكي همبستگي مكانيكال يا ماشيني و ديگري همبستگي ارگانيك. نوع دوم را ما به توسعه‌يافتگي مربوط مي‌دانيم. در يك كشور توسعه‌يافته همبستگي مردم بين مردم و دولت همبستگي ارگانيسمي است. الان بدن همه ما ارگانيك است يعني اگر يك سلول  دچار مشكل و ناراحتي شود، همه بدن به كمك او مي‌روند. يعني همه بدن درد را احساس مي‌كنند. ولي ماشين را كه نگاه كنيد، مي‌بينيد همه اجزايش با هم كار مي‌كنند ولي متوجه نمي‌شوند چه كاري انجام مي‌دهند يعني به هم همبسته نيستند. در نتيجه صحبت رهبري يك سرمايه اجتماعي مهم است كه به آن سرمايه اجتماعي پيوند‌دهنده گفته مي‌شود. 
در گذشته مي‌گفتند ما سه نوع سرمايه داريم؛ سرمايه منابع طبيعي، تكنولوژي و در آخر سرمايه انساني. تحصيلكرده‌ها، دانشجويان، مهندسان، خبرنگاران و .... سرمايه‌هاي انساني يك كشور هستند.  از همان سال‌ها و در سال 1920بعضي ديگر از جامعه شناسان گفتند آنچه مهم است و مي‌تواند آن سه سرمايه ديگر را بارور و شكوفا كند و كارايي را بالا ببرد، مسئله سرمايه اجتماعي است. يعني همدلي، همزباني، به درد هم رسيدن و اعتماد بين مردم همان چيزهاست. همان‌طور كه گفتم سرمايه اجتماعي، سرمايه‌اي است كه به آن سرمايه اجتماعي پيونددهنده مي‌گويند.
   اين چيزهايي كه مي‌گوييد يعني اينكه مثلا عادي‌سازي روابط بين‌المللي تاثير روي ازدواج و طلاق هم دارد؟
روي همه چيز تاثير مي‌گذارد. جامعه‌اي كه در آرامش باشد، اقتصادش شكوفا مي‌شود، جامعه‌اي كه از نظر روحي و رواني آرامش داشته باشد اقتصادش شكوفا مي‌شود. كارايي كارمند، كارگر، پزشك و همه افرادش بالا مي‌رود و كل جامعه به آرامش مي‌رسد. ازدواج افزايش پيدا مي‌كند، طلاق پايين مي‌آيد و در كل آسيب‌هاي اجتماعي كمتر مي‌شود. وقتي جامعه آرامش دارد، همدل و همزبان است، اگر دردي در سر يك نفر به وجود بيايد همه به كمكش مي‌روند. وقتي جامعه آرام است و ما مي‌دانيم برخوردي با كشورهاي ديگر نداريم، تضادي به وجود مي‌آيد كه جامعه در آن ساخته نمي‌شود و اين مسئله است كه در همه زمينه‌ها تاثير دارد، در جلوگيري از فرار مغزها، آرامش روحي و حتي ايجاد شادي و نشاط در جامعه.
   اما طلاق به عوامل زيادي بستگي دارد كه شايد شرايط اقتصادي و وضعيت معيشتي يكي از دلايل كوچك آن باشد.
بله، شكي نيست، 18 عامل براي طلاق وجود دارد. نبود شادي و نشاط، وضعيت اقتصادي، عدم تناسب فرهنگي و طبقه اجتماعي و خيلي عوامل ديگر جزو عوامل اصلي طلاق است. ولي الان كه جامعه در تشنج است، طلاق بالا مي‌رود. وقتي در جامعه شادي و نشاط وجود نداشته باشد مردم آرامش روحي و رواني ندارند. مقام رهبري دو،‌سه سال پيش تاكيد كردند كه سياستمداران اختلافات‌شان را به ميان مردم نكشانند. يعني دولت و مجلس به جان هم نيفتند. اين اتفاق خوب نيست و مردم را بدگمان مي‌كند و باعث ايجاد تشنج در جامعه مي‌شود. وقتي مشكلات به درون جامعه مي‌آيد مردم مي‌گويند وقتي دولتمردان اين‌طور به جان هم مي‌افتند پس ما چطور باهم سازگار باشيم. پس تشنج ايجاد مي‌شود. در جامعه‌شناسي همه چيز به هم مربوط است. 
   يعني اگر جامعه شاد شود خيلي از اين مشكلات به مرور كم مي‌شود؟
بله. همين‌طور است. جامعه‌اي كه شادي ندارد هيچي ندارد. بزرگان اين را مطرح كرده‌اند. جامعه‌اي كه شادي دارد همه چيز در آن خوب است. اين را از نظر اسلامي‌ شهيد مطهري هم بيان كرده. حتي بررسي‌ها نشان داده، كارايي نيروي ارتش و نظامي هم در اين حالت بالا مي‌رود.
   اما حتي اگر روابط عادي‌سازي هم شود، بيشتر روي اقتصاد تاثيرگذار است. اين‌طور نيست؟
نه اصلا! با اين كار، قدرت ما بالا مي‌رود. چرا اسرائيل و تركيه از اين تفاهمنامه ناراحتند؟ چون مي‌گويند اگر ايران به ميدان وارد شود، كار را از دست آنها مي‌گيرد و تبديل به يك قدرت بزرگ مي‌شود. پس ما از نظر سياسي، قدرت پيدا مي‌كنيم، از نظر چهره بين‌المللي قدرت پيدا مي‌كنيم. چرا؟ براي اينكه در جهان مي‌گويند ما هيچ كدام تروريست نيستيم و كشور آرامي داريم. آبروي كساني را مي‌بريم كه عليه ما قطعنامه صادر كردند. همين باعث مي‌شود ديگران بگويند چرا عليه ما قطعنامه صادر شده است يا به قول بوش محور شرارت معرفي شده‌ايم؟ من درباره همين قضيه مقاله‌اي در سال 84 در روزنامه گاردين چاپ كردم. ما كجا بمب منفجر كرديم؟ چرا الان به ما جزيره ثبات و آرامش مي‌گويند؟ اين تفاهمنامه از بعد سياسي، اقتصادي و اجتماعي، از بعد شخصيت اجتماعي، كشوري و فرهنگي اثرگذار است.
   ولي فرجام توافق هسته‌اي و عمل به‌آن‌هم مهم است.
بله ولي آن هم به تدريج رخ خواهد داد. مطمئن باشيد، همين تفاهمنامه جامعه را آرام كرده. وقتي اقتصاد رونق بگيرد خيال همه راحت‌تر مي‌شود. اين يك بعد نيست. همان‌طور كه گفتم برمي‌گردد به شعار رهبري. ما اگر سرمايه اجتماعي نداشته باشيم، نه اقتصادمان شكوفا مي‌شود نه توليدمان بالا مي‌رود، چون يك همبستگي مكانيكي به وجود مي‌آيد. در كشور «من» بايد به «ما» تبديل شود تا همه چيز رو به شكوفايي پيش رود.

افزودن نظر جدید