- کد مطلب : 16379 |
- تاریخ انتشار : 9 دی, 1396 - 08:54 |
- ارسال با پست الکترونیکی
تجليل ازمردی که از تخت به تخته کشانده شد
حجتالاسلام «احمد احمدي»، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي، در همايش بررسي شخصيت، انديشه و اخلاق آيتالله هاشميرفسنجاني با اشاره به ساخت شهرک سالاريه در قم از سوی آيتالله هاشمي، گفت: او علم را براي عمل ميخواند. بعد از مدتي ديدم تپههاي سالاريه را گرفته بود و صاف ميکرد و آنها را به شهر تبديل کرد و در آن زمان هر کسي کوچهاي ميساخت، بايد از اسم شاهزادهها استفاده ميکرد. ايشان از اسم گلها استفاده ميکرد. از او علت را پرسيدم؛ گفت براي فرار از نامگذاري به اسم درباريها اين کار را کردهام. ايشان اين مکانهایی را که ساخت بود، یا به طلبهها هديه ميداد يا پول آن را صرف انقلاب ميکرد. ايشان در دلها جا داشت.
او همچنين به سالهاي حضورش در محضر آيتالله هاشميرفسنجاني اشاره کرد و گفت: در مدتي که خدمتشان بودم، از آغاز ستاد انقلاب فرهنگي تا زماني که کنار رفت و از سال ٣٦، با او ارتباط داشتم. اين اواخر نیز که فشارها بر ايشان زياد بود، ماهي يک بار به عيادتش ميرفتم. گاهي به او ميگفتم در برابر اينها جوابي بده. ميگفت مخالفان از تقابل ما سوءاستفاده ميکنند و هروقت بحث به رهبري ميرسيد، ميگفت مواظب باشيم ايشان ستون نظام است و نبايد آسيب ببيند. او در پايان گفت: راستي کساني که با هاشمي آن برخورد را داشتند، چه در مناظرههايي که هاشمي در آن نقشي نداشت، اما در آنها کينه درون جوشيد و آن حرفها را زدند و چه در غير مناظرات، هرکجا به هاشمي تاختند، به ناحق تاختند و او صبور بود. همه فضايل هاشمي يک طرف و اين صبر براي حفظ نظام يک طرف که نميخواست کاري کند که به رهبري و اصل نظام آسيبي برسد. مردم قدرشناس بودند و قدر هاشمي را ميدانستند.
مرتضي جواديآملي: گفت نگراني من براي انقلاب است
حجتالاسلام مرتضي جواديآملي، يکي ديگر از سخنرانان همايش ابعاد اخلاقي شخصيت آيتالله هاشميرفسنجاني بود. جواديآملي با اشاره به برهههايي از زندگي آيتالله هاشميرفسنجاني گفت: در مرحله آخر به برادري براي رهبري رسيد و در اين مرحله، کاري کرد کارستان. اين مرحله مرحله شرحصدر است. درعينحالي که برادرانه در کنار رهبري ايستاد، ناصحانه و مشفقانه هم سخن گفت. اين تبعيت عملي و ناصحانه سخنگفتن اوج وجود اوست.
حجتالاسلام مرتضي جواديآملي به بيان خاطرهاي از آيتالله هاشمي در اواخر عمر پرداخت و گفت: در پايان عمر بهحق، ايشان را زيارت کردم. گفتم سخت ميگذرد؟ گفت نه، نگراني من براي انقلاب است. او از مرحله صدر گذر کرده بود و در مرحله تسليم و رضا بود و در اين مرحله جان به جانآفرين تسليم کرد.
محمدرضا بهشتي: مرد بحرانها
«محمدرضا حسينيبهشتي»، فرزند شهيد بهشتي، نیز در اين همايش «سعه صدر» را يکي از ويژگيهاي آيتالله هاشمي دانست و گفت: مرحوم هاشميرفسنجاني از کساني بود که در دوران مبارزه قبل از انقلاب، ايمان عاشقانه و متعهدانه داشت و در اين مسير از هيچ چيزي واهمه نداشت. ما چون همسايه و شاهد بوديم، دستگيريهاي گاهوبيگاه را ميديديم. خانم شجاع آيتالله هاشمي چنان صدايش بلند ميشد که مأموران ساواک ميترسيدند و سريع ميخواستند هاشمي را ببرند تا محله جمع نشدهاند.
بهشتي، هاشمي را «مرد بحرانها» ناميد و گفت: در شرايط دشوار به خاطر اميدواريای که در درون داشت و اين گشودگي که در سينه او بود، توانسته بود بحرانها را مديريت کند و اين خصيصه در اين سالها در کمترکسي بود.
او در ادامه به بيان خاطرهاي از اواخر عمر آيتالله هاشمي پرداخت و گفت: قبلا هروقت سراغ او میرفتيم، افراد پروانهوار دورش ميگشتند، اما اين اواخر اطرافشان خلوت شده بود. يک روز که با آقاي مهاجري خدمتشان رفتيم، گفتند: «شما بيا اينجا». گفتم چشم و هر دو هفته يک بار به ديدنشان ميرفتم. در اين جمله ايشان هزاران نکته بود. کسي که عمري را در مبارزه گذرانده بود، در گوشهاي قرار گرفته بود. عمق اين مسئله را وقتي ميفهميم که بدانيم ايشان با چه تهاجمهايي مواجه شد و وقتي ميخواست از گوشه خارج شود، چه حملههايي که به او نمیشد. بهشتي افزود: اگر ايمان قوي ايشان نبود، اگر اين تعهدات عاشقانه به آرمانهاي انقلاب نبود، شايد تحمل اين وضعيت در سالهاي پاياني عمر ايشان بسيار ناممکن ميشد.
فرزند شهيد بهشتي کينهورزنبودن را يکي از ويژگيهاي اخلاقي آيتالله هاشمي دانست و گفت: هاشمي از کساني بود که زندگي خود را برای خدمت به خدا و مردم گذاشت و توانست با اين روحيهاي که داشت، براي مردم، حرمت و انقلاب ما تکيهگاهي باشد که فقدانش را نه الان بلکه تا مدتها بعد نیز احساس خواهيم کرد.
محسن هاشمي: قدرت گذشت بالايي داشت
محسن هاشمي در همايش ابعاد اخلاقي شخصيت آيتالله هاشميرفسنجاني گفت: آيتالله وحيدخراساني از خانواده ايشان پرسيدند گفتيم که مادر به جهت زندانرفتن مهدي مقداري مکدر است؛ گفتند اگر کسي را دوست داريد، فرزندانش را هم تکريم کنيد.
فرزند آيتالله هاشميرفسنجاني با اشاره به اسنادي که از ساواک به جا مانده است، گفت: ايشان در مقدمه يکي از کتابهايي که براي ايشان نوشته شده به شبهه شرور اشاره ميکنند و ميگويند حضرت مولا به فرزندان خويش ميگويند نازيبايي را با ناداني خود توجيه کن و مطمئن باش اگر دانش کافي به دست بياوري همهچيز زيبا خواهد بود و اشاره ميکند که اسناد ساواک چقدر نامناسب بود و بعد از نوشتن تاريخ انقلاب ديديم فقط اين اسناد به دردمان ميخورد. رئيس شوراي شهر تهران با اشاره به سالهاي جنگ گفت: در اوج فرماندهي جنگ ايشان به آينده ميانديشند و دانشگاه آزاد را در سال ٦١ در نمازجمعه مطرح ميکنند. مسئله دانشگاه آزاد را هم مانند بنياد فرهنگي رفاه تا اواخر عمر دنبال کردند و تا آخر عمر نسبت به آن حساس بودند. در خطبه نماز جمعه در اوج جنگ درباره مترو مطرح ميکند که الان اگر مترو نبود، آيا ميشد در تهران زندگي کرد؟
محسن هاشمي با برشمردن خصوصيات آيتالله هاشمي در عرصه سياست نيز گفت: در بُعد سياسي در حين هوش هيجاني توانايي کنترل احساسات دارند زماني که مهدي به زندان ميرود براي او دعا ميخواند. ايشان قدرت همدلي بالايي داشتند. هميشه به دنبال حل مشکل بود. قدرت گذشت بالايي داشت. در مسائل سياسي اخير هم ديديم که از خيلي از مسائل گذشت کرد تا انقلاب محفوظ بماند. هم معتمد بود و هم اعتماد ميکرد. صداقت اجتماعي داشت و سعهصدر و محل رجوع واقعشدن براي اختلافات بود و ايشان توانست تا حدودي اختلافات ايران و عربستان را حل کند. اختلافات نيروهاي خودي در زمان جنگ را هم حل ميکرد.
از تخت به تخته کشانده شد و هيچ تکان نخورد
در پيام آيتالله جواديآملي، براي همايش «بررسي شخصيت و انديشه آيتالله هاشميرفسنجاني» آمده است: آيتالله هاشمي فضايل زيادي داشت که همه زير سجاياي اخلاقي او معنا ميشود. اگر کسي تا آخرين لحظه مقاومت کرد و نه در انديشه گرفتار وهم شد و نه در بخش عملي گرفتار غضب نشد اين شخص مات شهيدا. اين که گفته ميشود اگر کسي بر حب علي بميرد مات شهيدا يعني ممکن است خطر گناه او را تهديد کند اما تسليم نميشود. اينکه گاهي لغزش دارد در ميدان جنگ است که گاهي تير ميزند و گاهي تير ميخورد. اگر عقل نظري با عقل عملي هماهنگ باشد اين مجموعه به صورت انسان موفق درميآيد. نمونه کسي که بتواند در حد خودش اين فضايل را جمعآوري کند آيتالله هاشميرفسنجاني رضوانالله تعالي بود. اينان کسانياند که علم مناسبي را اندوختند اما تدبير سياسي را تجربه نکردند. برخي سياست را تجربه کردند و علم لازم را نداشتند اما برخي هر دو را داشتند اما به صورت جمع مکسر. کسي که هم علم و هم شهامت و هم سياست و هم مديريت را تجربه کرده و کشورداني و کشورداري را تجربه کرده باشد و جمع اين فضايلش هم جمع مکسر نباشد آيتالله هاشمي است. اين شخص زندان را براي رضاي خدا، رياست مجلس را براي رضاي خدا، رياست مجلس خبرگان را براي رضاي خدا تجربه ميکند و اگر همه اينها يکجا از دست ايشان گرفته شد براي رضاي خدا صبر ميکند. بنگريد که اخلاق چه ميکند. آيتالله هاشميرفسنجاني چون کوهي بود که نلغزيد و نگذاشت جامعه بلغزد و نمونه آن در پيشگاه شماست. او از تخت به تخته کشانده شد و هيچ تکان نخورد. معلوم ميشود در هردو صورت آيتالله هاشمي بود. اين معناي اخلاق است.
افزودن نظر جدید