تلاش‌های هدی صابر برای تحقق جامعه مدنی

فیروزه صابر-مهندس سحابی در مقاله‌ای که تحت عنوان «پس از آزادی» در «ایران فردا»ی سال 1374 منتشر کرده است؛ چهار پیش‌فرض جامعه مدنی را مطرح می‎کند؛ اول اینکه، همه شهروندان مساوی هستند و هیچ کسی امتیاز خاصی بر دیگری ندارد، دوم، حق انتخاب دارند. سوم، حقوق ملی، برتری و تقوم دارد؛ چهارم، جامعه متکثر و متنوع مصالح و منافع مختلف دارد.

 مصداق‌ها و مثال‌هایی که این سیر را تحقق دادند در جامعه ما بسیارند که بخشی گمنام هستند. هدی صابر در این بین چه کرده است؛ او در سال‌های پایانی زندگی‌اش در استانی وارد شد که موقعیت‌اش خط ترانزیت مواد مخدر بود. مشکلات اجتماعی و شکاف و اختلاف در آن بسیار بود، پایین‌ترین شاخص توسعه انسانی در بین استان‌های کشور بود.

در این بین هدی چه دید؟ در جامعه زنان و جوانان استعدادهای نهفته را دید. الگوهای پنهان دید. پتانسیل خیز برای زیست در شأن انسان را دید. قابلیت گروه شدن آنها را دید و نهایتاً نهاد محلی تاثیرگذار در آینده را دید و بر جو بی‌اعتمادی غلبه و خود را هم‌عرض جامعه محلی کرد و آنها فاعل شدند نه تحت قیمومیت. با معتمدین محلی ارتباط مستمر و مداوم برقرار کرد و تیم حرفه‌ای برای تسهیلگری آنجا بسیج کرد و با آنها به عنوان شهروند درجه دو برخورد نکرد و بستر آموزش و ارتقای موقعیت زنان و دختران را فراهم کرد. به‌رغم همه پالس‎های منفی باور به تغییر داشت. در شرایطی که بیشترین بازجویی‌هایش درباره زاهدان بود، اما در همه ملاقات‌ها پیگیر پیشرفت طرح بود.

او در اولین جلسه سلسله‌نشست‌های «هشت فراز و هزار نیاز» به حاکمیت یأس تاریخی اشاره کرد و گفت:«اکثرا تصور می‌کنند اتفاق دیگری در ایران نخواهد افتاد. چخماقی که به‌هم بخورد و شرایط بسته را به شرایط بازتری پیش ببرد، یافت نمی‎شود. اینها ناشی از یأس و ناکامی است و ایدئولوژیک شدن سیکل معیوب و دور باطل است.» او می‎گفت:«اکثراً برخورد با تاریخ را خطی می‎دانند اما نه آن شیب حضیض و نه آن شیب فراز افراطی است.»

او معتقد بود که سیر تاریخ سینوسی است و ارتفاع تاریخی ما نسبت به مشروطه خیلی بالاتراست و این یأس تاریخی را آنجا چنین مطرح می‌کند که منجر به مهاجرت دوگانه شده است بخشی به بیرون می‌روند و آنکه بیشتر اتفاق می‎افتد و جدی‌تر است، هجرت به درون و انفعال است. به عبارتی هر کسی به دنبال پروژه‌های فردی خودش می‎رود یعنی اتصال تاریخی ایجاد نمی‌شود و بعد او به تاثیر امیدبخشی می‎پردازد و مصداق‌های آن را در دهه 80 مطرح می‌کرد که ما باید در مسیر تحقق آن گام برداریم.

افزودن نظر جدید