تلاش غیر حرفه ای یک رسانه برای شبهات سازی بین "ظریف" و "مصدق"

ساسان آقایی روزنامه نگار اصلاح‌طلب در صفحه فیسبوکش در نقد رویکرد هفته نامه آسمان که در آخرین شماره خود تصویری از دکتر مصدق و دکتر ظریف در جلد خود به تصویر کشید و تلاش کرد نمایی «مصدق‌گونه» از جواد ظریف به مخاطب القا کند اینچنین نوشت:

نزدیکی به قدرت می‌تواند شانس موفقیت‌های مادی و معنوی ما را افزایش دهد و امکانات بیش‌تری برای زندگی به‌تر و آسان‌تر و مرفه‌تر ما فرآهم آورد اما از آن‌جا که براساس قانون فیزیک، به دست آوردن هر چیزی نیازمند از دست دادن چیزهای دیگری در قبال آن است، نمی‌شود هم به قدرت نزدیک شد و هم در قبال امتیازهایی که به دست می‌آورید، چیزی را از دست ندهید. به بیانی به‌تر، نزدیکی به قدرت «هزینه» دارد و این هزینه بیش‌تر وقت‌ها اعتباری‌ست. آن‌ها که پای در این مسیر به خاک می‌مالانند، باید هزینه-فایده‌ای منطقی هم داشته باشند چون نزدیک شدن به قدرت به ذات «فسادآور»، همیشه می‌تواند «خراب‌کننده» باشد. این اتفاق پیش از این نه‌تنها در ایران که در همه جای جهان برای بسیاری از نام‌آوران سپهر سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری افتاده و قانونی استثناناپذیر است.
یکی از آن خراب‌کاری‌های نزدیکی به قدرت، این روزها در سپهر رسانه‌ای ایران در موردهای مکرر رخ داده است. برخی از کسانی که نام‌شان معدل قابل‌قبولی از ژورنالیسم ایرانی را به دست می‌دهد، این روزها در سراشیبی نزدیکی هر چه بیش‌تر به قدرت، هر چه بیش‌تر هم خراب می‌شوند. وقتی ماه‌ها پیش شنیدم که فلان روزنامه‌نگار و فلان چهره‌ی رسانه‌ای‌مان به‌دنبال سمت‌های مشاوره‌ای در دولت روحانی می‌دوند، گمان نمی‌کردم که مسیر «خرابی» این‌قدر باشتاب بگذرد. وقتی هم سفسطه‌هایی بلند در نکوهش «سکولاریسم» خواندم، یا بسیاری مسافر راه‌های گشوده به توبه از گذشته و اصلاح‌طلبی شدند و یادشان رفت که چهار سال پیش و پیش از مغضوب شدن کروبی و موسوی، چه رکاب تندی در اردوگاه آن‌ها می‌زدند تا از دیگر سواران موج پیش افتاند،، هنوز دوست داشتم فکر کنم که این‌ها همه نتیجه‌ی «دگردیسی ذهنی» آدم‌هاست و ربطی به آفت‌های نزدیکی به کانون قدرت ندارد. زمانی برایم چراغ‌های قرمز روشن شد که یکی از چهره‌های عزیر مطبوعاتی از اس‌ام‌اس فله‌ای یکی از دیگر چهره‌های مطبوعاتی نوشت که دیگران را به ستایش «سردار دیپلماسی» فرا خوانده بود.
انگار زهر قدرت بر خیلی از ما خیلی زود کارساز شده و نماینده‌ی این وضعیت تازه‌ در خیلی از بخش‌های رسانه‌ای ما هم می‌تواند جلد این شماره‌ی مجله‌ی «آسمان» باشد، جلدی که به باور من انحطاط حرفه‌ای یک روزنامه‌نگار را به آسانی لو می‌دهد. برپاساختن نمایی «مصدق‌گونه» از جواد ظریف که تنها یک وزیر خارجه‌ای استاندارد ا‌ست و نشاندن گفتمان «دولت‌محور انرژی هسته‌ای» بر جای گفتمان «جنبش ملی شدن نفت» با شاخصه‌هایی بارز از استبدادستیزی تنها کاری‌ست که شیفتگان قدرت و ذوب‌شدگان در دستگاه می‌توانند انجام دهند. آن‌ها هستند که می‌توانند رهبر یک جریان تاریخی این کشور و قهرمان نیمی از دوران معاصر را در شمایل یک مدیر اجرایی مدرن در یک دولت متوسط بازتولید کنند و مصدق را که در تمام سال‌های گذشته در «تخریب وجهه» او کوشا بوده‌اند و ناموفق البته، در قابی با جواد ظریف قرار دهند، زیرش هم با درشت‌ترین فونت ممکن «گذار از مصدق به ظریف» را به اشاره بگیرند؛ انتزاعی که به تخدیر قدرت آلوده است و خبر از غرق شدن در گرداب «پوپولیسم» می‌دهد ...
یادش به‌خیر، یکی بود که می‌گفت، پوپولیسم احمدی‌نژاد همه‌ی ما را سرانجام بیمار می‌کند

برچسب‌ها :

افزودن نظر جدید