در نشست واحدهای کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران مطرح شد:

توفیقی: تامین محیط نشاط آور و انگیزه بخش برای فعالیت‌های اعضای هیئت علمی ضروری است/فراستخواه: حس در حاشیه بودن دانشگاهیان را مایوس کرده است/شبه علم‌ها به سیاست‌های کشور خط می‌دهند/مهاجرت نخبگان "محجوریت" را به جای "مرجعیت" در جامعه دانشگاهی ایجاد کرده است

در نشست واحدهای کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران که با حضور دکتر جعفر توفیقی وزیر علوم دولت اصلاحات و عضو شورای مرکزی کانون و دکتر مقصود فراستخواه جامعه شناس برگزار شد نسبت به درحاشیه بودن جامعه دانشگاهی در ایران احساس خطر شد.

به گزارش امیدنامه ،دکتر جعفر توفیقی در نشست واحدهای کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران با مرور  رسالت‌ها، وظایف و ماموریت‌های این نهاد صنفی دانشگاهی ،گفت: یکی از مهمترین رسالت‌های کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران پاسداری و دفاع از استقلال دانشگاه و نهاد علم است .امری که به نظر من امروز بیش از پیش به آن نیاز داریم و یک روند مسلط و جهانی است که در بهترین دانشگاه های دنیا شاهد هستیم.
وی پاسداری از آزادی علمی، آزادی بیان و آزادی اندیشه و نقش آن در نوآوری و خلاقیت را از جمله رسالتهای کانون برشمرد  که در دنیا رایج شده و نقش آن اثبات شده است .
وزیر علوم دولت اصلاحات  بر ضرورت دفاع از کیفیت آموزشی و پژوهشی تاکید  گرد و گفت: با دوفرآیند آموزش و پژوهش است که نیروهای انسانی تربیت و وارد جامعه می‌شوند و در مسئولیت‌های مختلفی قرار می‌گیرند و مراقبت از کیفیت آموزشی و پژوهش می‌تواند یکی از دغدغه‌های کانون باشد. بخصوص که ما یک روند افزایش کمیت جمعیت دانشجویی هم داشتیم . به عبارتی میخواهم بگویم که باید تمام هم و غم ما کیفیت آموزش باشد.
وی با بیان اینکه زمانی شعار یونسکو و نظام آموزش عالی ما افزایش دسترسی به آموزش عالی بود ولی در مقطع فعلی دسترسی به آموزش با کیفیت جای آن را گرفته است و کیفیت حرف اول را میزند،خاطرنشان کرد: طبیعتا برای مراقبت از کیفیت به تامین امکانات آموزشی و پژوهشی برای فعالیت اساتید نیاز داریم.

تامین محیط نشاط آور و انگیزه بخش برای فعالیت‌های اعضای هیئت علمی
توفیقی با انتقاد از اینکه مدت زمان زیادی است که زیر ساخت‌ها و آزمایشگاه‌ها تجهیز نشده‌اند، و با تاکید بر اینکه فناوری‌های نو ظهور در سطح جهان برای ارتقاء کیفیت آموزش بکار گرفته می‌شود، خاطرنشان کرد:. در کنار تامین امکانات و زیر‌ساخت ها بحث تامین محیط نشاط آور و انگیزه بخش برای فعالیت‌های اعضای هیئت علمی هم بسیار حائز اهمیت است و  نقش کلیدی در انگیزه اساتید و امید به آینده دانشجویان و دانشگاه. دارد باید چنین فضا و محیطی را ایجاد کرد.
وی به موضوع فناوری های نو ظهور و نقش آن در کیفیت آموزش و پژوهش و در فرآیند های یاددهی و  اشاره کرد و گفت: واقعیت این است که شاهد هستیم که فناوری های نوظهور بخصوص در عصر دیجیتال با چه سرعت سرسام‌آوری در حال پیشرفت است و به شدت در فرآیندهای یاددهی و یادگیری و در مهارت‌های پژوهشی تاثیر می‌گذارد. اینکه دانشگاه‌های ما الان چقدر مسلط هستند بر این فناوری‌های نو ظهور و چقدر سازگارند و چقدر همکاری می‌کنند باید یکی از دغدغه های مهم کانون باشد.

توفیقی بر ضرورت همراه شدن اعضای هیات علمی با فناوری های نوظهور تاکید کرد و گفت: یکی از محورهایی که واحدهای کانون باید به آن اهتمام کنند توسعه حرفه ای اعضای هیئت علمی است برای آشنا کردن و آموزش آنها با فناوری های نو ظهور و بهره برداری آنها در فرایند های آموزش و پژوهش.

وزیر علوم دولت اصلاحات بهبود وضعیت معیشت اساتید و سایر حمایت‌های اقتصادی و اجتماعی برای اینکه اعضای هیئت علمی بتواند در یک محیط امن و حمایت کننده از یک آرامش فکری برخوردار باشند و بتوانند به وظایف خود به نحو احسن عمل کنند را ضروری برشمرد و تصریح کرد: انجام ماموریت‌های بسیار خطیر کانون که در این وقت محدود به تعداد انگشت شماری از آنها اشاره کردم مستلزم ایجاد حس باهم بودن و همبستگی و یکپارچگی در واحد‌های کانون است. خیلی مهم است که مثلا در خیلی از دانشگاه‌های کشور کانون واحد دارد و خیلی مهم است که تعداد زیادی از اعضای هیئت علمی در این واحدها مشغول هستند و عضو هستند ولی باید تاکید کنم که این کافی نیست و آنچه که می‌تواند اثربخش باشد تشکیل اجتماع علمی است و یا در فرهنگ غرب به عنوان scientific community از آن یاد می‌کند. یعنی حس باهم بودن ، یکپارچه بودن، داشتن آرمان‌های مشترک و اهداف مشترک و اعتقاد به ارزش‌های مشترک در مورد دانشگاه، در مورد نهاد علم و حس مسئولیت پذیری. باید همکاری‌ها را افزایش دهیم همفکری‌ها را افزایش دهیم تجربه هایمان را به اشتراک بگذاریم یعنی در یک مجموعه منسجم و یکپارچه قرار بگیریم.
وی خطاب به روسای دانشگاه‌ها نیز گفت: از روسای دانشگاه ها می‌خواهم که کانون را یک مجموعه غیر‌سیاسی تلقی کنند و ما فقط به فکر جایگاه علم و نهاد علم در دانشگاه هستیم. به دنبال کیفیت در نظام آموزشی و پژوهشی کشور هستیم. می خواهیم دانشجویان در این کشور شوند با بهترین مهارت‌های دانشی، مهارت های نرم و مهارت های سخت که بتوانند در کشور خودشان تاثیرگذار باشند تربیت شوند و مشکل مردم و جامعه خودشان را حل کنند و در سطح بین المللی هم انشالله عناصر بسیار موثر و اثرگذاری باشند.

بعد از انقلاب سیطره و سایه معرفتی و ایدئولوژیک دولت بر دانشگاه ها افزایش پیدا کرد
در ادامه این نشست دکتر مقصود فراستخواه جامعه شناس و استاد دانشگاه به چالش‌های پیش رو دانشگاه ها پرداخت و با بیان اینکه در ایران، دانشگاه کمتر در دامان شهر به وجود آمده است و کف جامعه بوده است، گفت : برخلاف اروپا که از ابتدا دانشگاه‌ها از پویایی‌های درونی شهرهای جدید اروپا بودند. در شهرهای اروپا اقتصاد پولی رواج پیدا کرده بود و مسائل اقتصاد فئودالی قبلی و روابط بازرگانی، ارتباطات و طبقات جدید شهری یک دینامیزمی به شهر داده بود، یک پویایی در شهر‌های جدید و حرفه‌ها فعال شده بودند، سلوک شهری در سطوح مختلف فعال شده بودند. حتی دین، حتی صومعه‌ها و دیرها هم مستقل از دولت شده بودند این‌ها یک جریان اجتماعی بودند.

وی ادامه داد: مجموعه این امر اقتصادی، امر اجتماعی، امر فرهنگی در جامعه اروپایی آن موقع که دانشگاه‌ها پیدا شدند در دامان خودشان دانشمندان را در اولین دانشگاه‌های اروپایی آکسفورد و کمبریج و بقیه دانشگاه‌ها تا سده نوزده و بعدا که دانشگاه‌ها توسعه پیدا کردند، همه این دانشگاهیان در دامان اجتماع فعالیت می‌کردند و در متن و دامان شهر فعالیت می‌کردند، در نتیجه می‌توانستند ابتکار عمل بیشتری از خود نشان دهند. پویایی های بیشتری از خودشان نشان دهند.
فراستخواه افزود: دولت‌های مختلف اروپا هم مثلا دولت فردریک کبیر را در نظر بگیرید، در آلمان هرچه اقتدار داشت در پای دانشگاه می ریخت، مثلاً در آلمان در دوره کان حتی یک دولت مقتدر هم به دلیل جایگاه اجتماعی دانشگاه و اینکه دانشگاه در آغوش شهر و در دامان اجتماع به وجود آمده قدرت اجتماعی دارد، قدرت خود را از جامعه و طبقات اقتصادی و اجتماعی و بازار اروپایی و روابط اقتصادی، تقاضایی که برای دانش و دانشمندان وجود دارد و همینطور نهاد‌های اجتماعی که به دانشگاه اعتماد داشتند و میخواستند از دانشگاه ها به عنوان گروه‌های مرجع در جهت حل مسائل خودشان استفاده کنند .

این استاد دانشگاه با بیان اینکه  دانشگاه یک سرمایه اجتماعی داشت و اصولا این سبب شد که دانشگاه‌ها از پویایی‌های زیادی برخوردار شوند ،تصریح کرد: حتی زمان‌هائیکه دولت خواسته قدرت بیشتری در آنها داشته باشد توانسته‌اند با ابتکار عمل از استقلال و آزادی آکادمیک خودشان را حفاظت کنند و این چیزی بوده که در ایران شاهد نبوده‌ایم. یعنی از دارالفنون تا مدرسه سیاسی تا مدرسه فلاحت تا مدرسه تجارت تا مدرسه فقه تا دارالعلمین تا دانشسرا و دانشگاه تهران نوعا عمداً در آغوش دولت به وجود آمده است و دولت عمدتاً متولی بزرگ آنها شده است و اینها متصل به سازمان اداری دولت بوده اند تا متصل به جامعه، نهادهای اجتماعی، نهاد‌های حرفه‌ای، صنفی محله‌ها، کامینیوتی‌ها، بازار، اقتصاد، بیش از اینکه به جامعه و گروه‌های اجتماعی و نهاد‌های شهری مرتبط شوند بیشتر به سازمانهای اداری دولت وصل بودند و بعد از انقلاب متاسفانه این سیطره و سایه اداری دولت هرچه بیشتر شد به دلیل مقتضیات انقلاب و شرایط اولیه که بعد از انقلاب بوجود آمد انقلاب فرهنگی و در ادامه جنگ و بقیه داستان‌ها و مناقشات ایدئولوژیک و سیاسی آن در جامعه بود و دانشگاه را این امر سیاسی درگیر خود کرده بود، سبب شد که بعد از انقلاب این سیطره اداری قبل از انقلاب تبدیل شد به یک سیطره معرفتی و ایدئولوژیک بر دانشگاه.

فراستخواه خاطرنشان کرد: در واقع دولت علاوه برسازمان اداری خود یک نوع هژمونی، یک نوع سیطره معرفت شناختی هم بردانشگاه اصرار داشت که داشته باشد. اختیارات معرفت شناختی دانشگاه را هم می‌خواستند از او بگیرند. این سبب شد که بالانس قدرت‌های دانشگاه و دولت به نفع دانشگاه نشود و تعادل قدرت میان قدرت علمی، قدرت تخصصی، قدرت آکادمیک و قدرت سیاسی به نفع قدرت آکادمیک در ایران شکل نگرفت و در واقع میدان علمی دانشگاه تحت نفوذ میدان سیاسی و دولت قرار گرفت و بوروکراسی دولت حتی دولت سایه، حتی فرادولت‌ها، نوع نفوذ و سیطره در ابعاد مختلف دانشگاهی، دپارتمان‌های علمی، برنامه‌های آموزشی و برنامه‌های درسی داشتند.
وی تصریح کرد: وقتی تعریف کیفیت می‌شود، گاهی می‌گویند تحقق اهداف، گاهی می‌گویند رضایت مشتری، گاهی می‌گویند یعنی خطای صفر، گاهی می‌گویند ارزش افزوده اما یک تعریف از کیفیت خیلی در دنیا محل توجه است  و آن بالانس قدرت است، کیفیت وقتی اتفاق می‌افتد که بالانس قدرت وجود داشته باشد، تعادل قدرت وجود داشته باشد و این تعادل قدرت میان دانشگاه و قدرت سیاسی و امر سیاسی و حکمرانی وجود ندارد و در نتیجه دانشگاه در قلمرو مستعمراتی دولت قرار گرفته است. در واقع دانشگاه به نوعی مسخّر دولت شده است به شکل‌های مختلفی در قلمرو مستعمراتی دولت کار می‌کند و زندگی می‌کند. قلمرو مستقلی ندارد.

این جامعه‌شناس با بیان اینکه استقلال و آزادی آکادمیک به دلیل این ساختار تمرکز‌گرایی که از ابتدا در این چند دهه گذشته شکل گرفته، یک نوع تله بنیانگذار برای دانشگاه ایجاد کرده است، خاطرنشان کرد: یک تله بنیانگذار که از ابتدا پایه برنامه‌ها براساس یک نوع وابستگی آشکار و پنهان به امر سیاسی بوده، و درنتیجه در دانشگاه یک نوع مدیریت دولتی و انواع سیطره‌های دیگر بر دانشگاه سایه انداخته و درواقع این دولت است که طبق تعریفی که آقایان دارند باید دانشگاهیان را به صف بکنند و از آنها استفاده ابزاری بکنند در جهت آن مقاصدی که خودشان دارند و دانشگاه خودش نمی‌تواند ابتکار عمل زیادی از خود نشان دهد.

مهاجرت نخبگان "محجوریت" را به جای "مرجعیت" در جامعه دانشگاهی ایجاد کرده است

وی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع مهاجرت دانشگپاهیان اشاره کرد و گفت: از همان ابتدای دهه شصت، بعد از انقلاب چند موج مهاجرت ایجاد شده تا به امروز هم متاسفانه مهاجرت نخبگان علمی به شکل‌های بسیار بدخیمی جریان دارد. مسئله مهاجرت یعنی بخشی از ذخیره علمی ژنتیک این سرزمین مدام از قلمرو سرزمین ما خارج می‌شود و نحوه بهره‌گیری ما از آن مغزها و از آن توانایی‌ها و ظرفیت‌های ژنتیکی علمی ایران بسیار سخت می‌شود.
فراستخواه دومین اثر مهاجرت نخبگان را  "محجوریت" به جای "مرجعیت" دانست و گفت: وقتی به تمدن ایرانی و اسلامی خودمان برمی‌گردیم آنجا گفته می‌شود که دانشگاهیان مرجعیت دارند. حتما در دوران‌های سخت، ابوریحان بیرونی یک مرجعیت است، ابن سینا یک مرجعیت است، همینطور ذکریای رازی، امروزه جامعه ما، دانشگاهیان ما بیشتر محجور هستند، حاشیه هستند، در حاشیه تصمیم‌گیری ها هستند، بسیاری از تصمیم‌گیری‌های مهم حیاتی در این سرزمین برای آینده نسل‌های کشور عزیزمان مهم و تعیین کننده هستند بیرون از حوزه اختیارات معرفت‌شناسی و تخصصی و بین رشته‌ای و علمی دانشگاهیان صورت می‌گیرد. دانشگاهیان یک نوع وضعیت زینت‌المجالسی دارند و کمتر می‌توانند به عنوان مرجع، نفوذ در سیاست گذاری‌ها داشته باشند. صدای آنها شنیده نمی‌شود، کمتر رویت‌پذیر هستند و دیده نمی‌شوند.

حس در حاشیه بودن دانشگاهیان را مایوس کرده است

وی با بیان اینکه حس در حاشیه بودن دانشگاهیان را مایوس کرده است، تصریح کرد: حس در حاشیه بودن دانشگاهیان، امید آنها را کاهش داده و به نوعی یأس و سرخوردگی در مراجع علمی ما ایجاد کرده است که ما به دلیل مراوده روزمره خود مدام این را می‌بینیم.

فراستخواه  تصریح کرد: بخشی از همکاران ما متاسفانه در گیر سرپا نگه‌داشتن خود در یک اقتصاد معیشتی به دلیل مشکلات مختلف که همه می‌دانیم، هستند و به کارکنان دانشگاهی، تبدیل شدیم و به نوعی رفتارگرایی سازمانی داریم.
وی به موضوع مدرک گرایی اشاره کرد و گفت: دانشجویان ما و فرزندان ما هم در همین راستا معمولا به عنوان یک فروشگاه صدور مدرک به دانشگاه می‌ایند. الان برای مثال ورود آقایان به دانشگاه کم شده به دلیل اینکه احساس می کنند که دیگر نمی‌توانند از طریق مدرک استخدام‌های لازم برای درآمد داشته باشند. مدام میل پسران نسبت به دختران برای ورود به دانشگاه در این سالها در حال کاهش است.
فراستخواه به رشد غلط انداز علمی در ایران به شکل مقاله‌گرایی اشاره کرد و گفت:. آیین نامه‌ها یک مسیری را ریل‌گذاری کرده‌اند که به نوعی رزومه‌سازی است، به نوعی مقاله‌هایی که معمولا دانشجویان کارگران تولید اینها هستند و استادان هم سرکارگر هستند. البته مقاله‌های بسیار خوب هم دیده می شود.. اما این رشد علمی غلط‌انداز شده، ما فکر می‌کنیم تعداد مقالات زیاد شده و نرخ رشد ما رفته بالا، رتبه ما در بعضی از شاخص‌ها ارتقاء پیدا کرده، این یک مقدار فریبنده است. یک رشد فریبنده ظاهری علمی که  در واقع نمی‌تواند نشان دهنده رشد کیفی در متن جامعه علمی با ابعاد کیفی‌تر و عمیق‌تر باشد.
بخشی از دانشگاهیان گرفتار یک نوع کژکارکردی‌های علمی هستند

این استاد دانشگاه به مسئله فساد و تقلب و افت اخلاق علمی اشاره کرد و گفت: به طور ناخواسته بخشی از دانشگاهیان گرفتار یک نوع کژکارکردی‌های علمی هستند. انواع مشکلاتی که در ارتباط با مسائل اخلاق پژوهشی، اخلاق علمی در مقالات و مسئله فساد بطور ناخواسته بردانشگاه و دانشگاهیان تحمیل شده است.

شبه علم‌ها به سیاست‌های کشور خط می‌دهند

وی ادامه داد: امروز دانشگاهیان ما دانشمندان اصیل ما، استادان اصیل این سرزمین مواجه هستند با شبه‌علم. استادانی که به دنبال علم هستند و در دانشگاه و دپارتمان‌ها یک جنبش علمی وجود دارد، تلاش و شوق علمی اصیل وجود دارد، اما در مقابل خودشان یک شبه علمی می‌بینند که یک شبه بازارها، نا بازارهایی که از طریق مؤسسات شبه پژوهشی و انواع مراکزی که وجود دارد، شبه علم سایه انداز شده برعلم اصلی، بر عالم موثق، در نتیجه سرمایه اجتماعی عالم هم دارد افت پیدا می‌کند. مثلا در ارتباط با کوید 19 طب سنتی یک نوع شبه‌علم ایجاد کرده و در نتیجه امروز دانش پزشکی در ایران مواجه است با یک شبه‌علمی به نام طب سنتی. انواع استفاده از امرمقدس در سیاست‌های پنهان و آشکار دولت می‌تواند شبه‌علم سایه انداز بر علم اصلی شود و حتی گاهی این مشکل در تولید سیاست‌هایی که سرنوشت آینده کشور را رغم میزند دیده می‌شود. مثلا در ارتباط با مؤسسات شبه‌پژوهشی تولید راهبرد می‌شود و این راهبرد مثلا در بخش های‌سیاست خارجی استفاده می‌شود. شبه‌علمی که از آن سیاست خارجی برای کشور تولید می‌شود. انواع عناوین شبیه "راهبرد بازدارندگی" و امثالهم، وارد منطقه می شویم پشتگرم به یک نوع شبه‌علم‌هایی که موسسات رانتی در حاشیه انواع دولتها و قدرت‌ها شکل گرفته است.
فراستخواه خاطرنشان کرد: در اوکراین هم استراتژی می‌دهیم. اگر بررسی کنید این استراتژی از کجا درآمده می‌گویند پشتوانه آن پروژه‌های بزرگ پژوهشی بوده است و انواع موسسات که این سیاست‌ها از آنجا آمده است که در زبان سیاست مداران ما و بخشی از حکمرانان ما تکرار می‌شود که پشتوانه اینها همان شبهه‌علمی است که گمراه کننده شده و بسیاری از مخاطرات را برای آینده جامعه ما به وجود می آورد .
وی با اشاره به سیطره کمیّت و موضوع کنکور، گفت: کنکور یک کریدور پر سوراخی شده که داوطلبان می‌آیند برای نشستن روی صندلی‌های خالی دانشگاه. کنکوری راه انداختیم که مدام از این سازمان به آن سازمان می‌بریم و نهایتا منجر به این امر شده که داوطلبان بدون اینکه اصلا تست بزنند به راحتی می‌توانند وارد دانشگاه شوند. فقط یک سری رشته‌های خاص هستند که آن هم در اختیار مدارس خاص قرار گرفته است. در واقع به نوعی طبقات جدیدی داریم تولید می‌کنیم از طریق مدارسی خاص و رشته‌های خاص که در اختیار گروه‌های خاصی قرار می‌گیرد و درنتیجه سنجش و پذیرش درست دانشگاهی هم نداریم. دانشجویانی که با این سنجش و با این پذیرش وارد کلاس می‌شوند نمی‌توان یک کلاس با کیفیت را برگزار کرد و یک نوع طبقات جدید در حال تولید است که اینها از کیفیت علمی لازم هم برخوردار نیستند.

مدیریت دولتی در دانشگاه‌ها در جهت شایسته‌گرایی نمی‌رود و بیشتر منحرف می‌شود

این استاد دانشگاه به فقدان شایسته‌گرایی در مدیریت‌های دانشگاهی اشاره کرد و گفت: اینکه آکادمی توسط خود دانشگاهیان اداره شود با شایستگی‌هایی حرفه‌ای و تخصصی که دارند، این مخدوش می شود. ما شواهد زیادی می‌بینیم که مدیریت دولتی در دانشگاه‌های ما به شکل‌های آشکار و پنهان در جهت شایسته‌گرایی نمی‌رود و بیشتر منحرف می‌شود. بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها در سطوحی اتفاق می‌افتد که آنجا مسئله شایسته‌گرایی وجود ندارد. نتیجه این مشکلات این است که دانش در ایران دانش معطل شده است.

وی در همین زمینه افزود: ما دانشمند داریم، استاد داریم، همین کانون با ارزش استادان دانشگاهی می‌تواند یک شبکه بزرگ استادان دانشگاهی را در ایران با خود گسیل بکند در جهت حل مشکلات این کشور و بهبود اعتلای دانشگاه، استقلال دانشگاهی، کیفیت علمی و نشاط علمی، اما متاسفانه به دلیل مشکلاتی که به وجود آمده، الان ما در ایران دانش داریم، اما دانش معطل و دانش مسخّر است. دانشی نیست که بتواند سرازیر بشود به سرزمین، فعال بشود، منشا اثر باشد. دانشی نیست که پشت آن انگیزه‌های کافی وجود داشته باشد. دانشی نیست که جامعه با آن آشنا بشود و در میدان‌های اجتماعی نوری برای مردم هویدا شود. مردم در نور این دانش بتوانند کیفیت زندگی داشته باشند. مسائل خود را حل کنند، توسعه ملی در نور این دانش دنبال شود. مخاطرات ملی برمبنای این دانش رفع و رجوع شود. در نتیجه مدام اعتماد جامعه به دانشگاه هم ترک برمیدارد. مدام مردم هم از دانشگاه مأیوس می‌شوند. احساس می‌کنند که دانشگاه اثری ندارد درحالیکه در دانشگاه دانش خوبی وجود دارد، اما دانش معطل است، دانش مسخّر است.

فراستخواه همچنین به نشان های امیدوار کننده از کنش دانشگاهیان در مجامع عمومی اشاره کرد و گفت : بخشی از دانشگاهیان همچنان در حوزه عمومی هستند و به عنوان مراجع اجتماعی عمل میکنند و مورد توجه گروه‌های اجتماعی هستند. بخشی از دانشگاهیان ترویج علم می‌کنند و سعی می‌کنند علم را عمومی کنند. علم را به جامعه ببرند و به زبان عموم بیان کنند. عمومی‌سازی دانش بکنند و مردم از دانش و ذهن علمی برخوردار شوند و بتوانند با دانش مسائل روزمره خود را حل کنند. یعنی هم دانشگاهیان ما برج عاج نشین نیستند و یا سرخورده نیستند و هم بخشی از دانشگاهیان ما هنوز دارند تلاش و تقلا می‌کنند که با جامعه ارتباط بگیرند، با محله و با شهر ارتباط بگیرند و با نهادهای مختلف در مطبوعات در مجامع طرح بحث علمی می‌کنند. در واقع گفتمان علمی همچنان در ایران یک گفتمان پیشرو هست و سعی می‌کند ایدئولوژی‌زدائی بکند و مسائل را کارشناسانه‌تر ببینید و در زمانه ای که همه چیز گاهی ایدئولوژیک دیده می‌شود، گاهی سیاسی دیده می‌شود، دانشگاهیان تلاش می‌کنند.

نقش کنشگران مرزی در حفظ ایران

وی با بیان اینکه بخشی از دانشگاهیان ما با علم به محدودیت‌هایی که در جامعه ایران وجود دارد سعی می‌کنند میان جامعه و دولت تردد کنند و بخشی از مشکلات جامعه و شهر را از طریق جلساتی که برای آنها امکان پذیر است، بیان کنند ، گفت: این‌ افراد یعنی کنشگران مرزی .در مرز میان جامعه و دولت همچنان تقلا می‌کنند تا ایران را حفظ بکنند، از آینده ایران محافظت بکنند.
فراتسخواه به  ویژگی‌های کنشگران مرزی اشاره کرد و گفت :کنشگران مرزی  عاملیت را همچنان مهم می‌دانند. می‌گویند درست است که در ساختارهای ما مشکل وجود دارد ولی همچنان باید عمل کنیم، همچنان باید کنش داشته باشیم و این‌ها شکل کنش را هم وسیع می‌بینند. فقط یک شکل کنش مثلا کنش سیاسی را کافی نمی‌دانند. انواع کنش‌های مختلف می‌شود به شکل حرفه‌ای، علمی، تخصصی، کارشناسی در ایران وجود داشته باشد. دیگر ویژگی این کنشگران مرزی این است که معتقد به عقلانیت محدود هستند که مطابق با نظر سایمون و دیگران، متوجه هستند که عقلانیت همیشه عقلانیت کامل نیست، چون همیشه محدودیت‌هایی وجود دارد و درنتیجه یک ابهام‌هایی وجود دارد که ما مجبوریم با عقلانیت محدود هم که شده به دنبال حل مسائل خودمان باشیم و همینطور این کنشگران مرزی نتیجه‌گرا هستند، پراگماتیسم هستند و عملگرا هستند. به نتیجه کارها فکر می‌کنند و کمال‌گرا نیستند که خیلی کمال‌گرایانه به مسائل نگاه کنند که دچار یاس و سرخوردگی بشوند. کنشگران مرزی یک مقدار واقع‌گرا، یک مقدار عمل‌گرا هستند، زبان آنها زبان جدل نیست که معمولا در کنشگران مدنی است و خیلی هم خوب است و در جای خودش لازم است. کنشگران مرزی زبانشان زبان فنی است، زبان کارشناسانه دارند و سعی می‌کنند مشورت‌های خودشان را به شکل‌های مختلفی در اختیار و دسترس سیاستگذاری قرار دهند. این‌ افراد معمولا با ضمیر مدیریتی سروکار دارند بیش از آنکه ضمیر سیاسی جامعه را خطاب قرار دهند. بیشتر از ضمائر مدیریتی سعی می‌کنند سخن بگویند. این‌ها در پی دموکراسی عمیق هستند به جای دموکراسی سریع. معمولا کنشگران مدنی به دنبال دموکراسی سریع هستند، اما دانشگاهیانی که در فضای مرزی و با عملکرد‌های مرزی از طریق دانش خود تقلا می‌کنند و گاهی برغم تمام موانع پس زده می‌شوند، اما همچنان مقاومت می‌کنند، به دنبال دموکراسی عمیق در جامعه هستند و از رادیکالیسم و آوانگاردیسم کنار می‌کشند و به دنبال واقع‌گرایی هستند و بر اساس واقعیت‌ها سعی می‌کنند شکاف ملت-دولت را حل کنند.
فراستخواه در پایان دانشگاه  را در ایران نقطه امید بزرگ دانست که در غیاب نهادهای مدنی و اجتماعی دانشگاه یک نقطه سوی امید می‌تواند برای ایران باشد.
وی در همین زمینه تاکید کرد: با توجه به 14 میلیون تحصیل‌کرده انباشته شده در ایران، با توجه به جمعیت بزرگ دانشجویی و باتوجه به علاقه ایرانیان برای سرمایه‌گذاری در علم و باتوجه به جنبش علمی در ایران فکر می‌کنم که دانشگاه یک نقطه امیدی است برای حل شکاف ملت-دولت. نقطه امیدی است برای ترمیم سرمایه‌های اجتماعی در ایران، امید اجتماعی در ایران، اعتماد و همبستگی اجتماعی و یکی از راه‌های آن این است که استادان دانشگاهی علاوه بر کلاس درس، علاوه بر مقالات و رساله ها و همایش‌ها، درگیر سیاست‌های جامعه مسائل روزمره شهر، مسائل کیفیت زندگی مردم، رفاه اجتماعی، دردهای جامعه و انواع آسیب های اجتماعی که وجود دارد، آسیب‌های محیط زیستی که وجود دارد، مشکلات اقتصادی که وجود دارد، مشکلات دیپلماسی که در ایران وجود دارد، سعی کنند از طریق کنش مرزی، عملکردهای مرزی در سیاست گذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های دولت تاثیر بگذارند و رسالت‌های خودشان را دنبال بکنند. این نمی‌شود جز با شبکه شدن دانشگاهیان، شبکه استادان دانشگاهی، همین کانون‌ها، همین مجامع که می‌توانند سیمرغی شوند. وقتی شبکه شویم سیمرغ می‌شویم نیروهای ما برهم افزایی پیدا می‌کند و می‌توانیم درباره‌ی آینده ایران نقش اخلاقی و ملی خودمان را به عنوان یک کنشگر علمی بهتر ادا بکنیم.

افزودن نظر جدید