- کد مطلب : 365 |
- تاریخ انتشار : 28 فروردین, 1392 - 14:49 |
- ارسال با پست الکترونیکی
خاتمی تاکنون مانع کسی برای اعلام کاندیداتوری نشده است
آقای انصاری به نظر شما زمینههای حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو تا چه اندازه مهیا است؟ آیا اصلاحطلبان در شرایط برابر رقابتی قرار دارند؟
روشن است که در مقایسه با اصولگرایان، اصلاحطلبان با موانع متعددی مواجه هستند. واقعیت این است که اهمیت ریاستجمهوری اقتصاء میکند، مقدمات برگزاری این انتخابات و برنامه ریزیها از سوی کاندیداها از ماهها قبل و حتی چند سال قبل توسط جریانهای سیاسی فراهم شود. ساماندهی نیروهای ستادها، در نظر گرفتن مکان ستاد، برنامه ریزی برای توجیه نیروهای فعال در انتخابات، جمعآوری کمکهای مردمی برای تبلیغات، ارزیابی زمینههای اجتماعی و سایر اقداماتی که باید صورت گیرد، جنبه تبلیغات رسمی ندارد اما از جمله الزامات مقدماتی است. متاسفانه اصلاحطلبان طی چهار سال گذشته با موانع زیادی مواجه بودند و اکنون نسبت به رقبای خود فاصله زیادی دارند. اصولگرایان از امکانات وسیع رسانهای اعم از سایتها، روزنامهها، تریبونها و حتی امکانات عمومی که متعلق به بیت المال است بهره برده و همچنان هم میبرند. چهرههای مطرح آنها چه کسانی که در معرض کاندیداتوری بودهاند و چه کسانی که در راس جریانات سیاسی اصولگرا هستند نیز مرتبا از صدا و سیما و تریبونهای نماز جمعه تبلیغات خود را آغاز کردند. این در حالی است که اصلاحطلبان روزنامههای کمی در اختیار دارند و در همان اندک روزنامههایشان با ممیزیهای شدیدی رو به رو هستند. همین طور بسیاری از احزاب و گروههای اصلاح طلب هم با توقف کار موجه هستند و بسیاری از نیروهای کلیدی و محوری آنها یا از کار سیاسی ممنوع شدهاند، یا در بازداشت و یا در حصر هستند. طبیعی است که یک جریان گسترده سیاسی اگر بخواهد در انتخابات فعال باشد باید نیروهای کلیدی و محوری آن امکان ارتباط با مردم داشته باشند و امکان برگزاری اجتماعات همسنگ برگزراری اجتماعات رقبا برایشان فراهم باشد. تمام این موارد در حالیست که اصلاح طلبان در چند سال گذشته حتی برای برگزاری مراسمی مثل روضه خوانی و یا مراسم تولد ائمه در خانهها هم با مشکل مواجه بودند، چه برسد به برگزاری این مراسم در مراکز و مساجد عمومی. بنابراین اگر منظورتان این است که زمینه مساوی با دیگر جریانها فراهم است یا خیر؟ پاسخ خیر است.
تا چه اندازه اعمال سلیقههای شخصی بر فعالیتهای اصلاحطلبان تاثیر داشته است؟
مطمئن نیستم این سخت گیریهایی که از ناحیه برخی دستگاههای امنیتی بر فعالان اصلاحطلب اعمال میشود، واقعا تصمیم حاکمیت و مسئولان عالی نظام باشد. احتمالا اعمال سلیقه جریاناتی تندرو، افراطی و انحصارطلب است که بقای خود را در قدرت به حذف رقیب یا ایجاد مانع برای رقیب نه در یک رقابت سالم و برابر میدانند. بسیاری از فعالان دانشگاهی، حوزوی و دوستان ما طی ماههای گذشته توسط برخی مراکز بدون حکم قانونی و اتهام روشن، احضار و به آنها ابلاغ میشود که نباید فعالیت سیاسی انجام دهند. حتی برخی از آنها از ملاقات با برخی چهرههای شاخص و موثر اصلاحطلب و رهبران اصلاحات، منع شدند و از آنها تعهد گرفته شده که این خلاف قانون و خلاف آزادی انتخابات است. درحالی که رهبر معظم انقلاب تاکید کردند که انتخابات همیشه آزاد بوده، ولی رفتاری که برخی افراد در داخل بعضی از نهادها و ارگانها میکنند، سلب آزادی و حرکت در جهت خلاف فرمایشات رهبری است.
با توجه به شرایطی که از وضعیت اصلاحطلبان در کشور ترسیم کردید. فکر میکنید تا چه اندازه حضور اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو ضروری است؟
نظام ما جمهوری اسلامی است و بدون حضور مردم این نظام مشروعیت و مقبولیتش را از دست خواهد داد. چون تکیه به مردم از آموزههای دینی و روش حکومت دینی و سیاسی امیرامومنین (ع) و امام (ره) بوده و چون قانون اساسی هم میثاق مردم و حاکمیت است هر اقدامی که نقض این میثاق باشد، خلاف شرع است. انتخابات آزاد و حق شرکت در انتخابات از حقوق محوری در قانون اساسی برای مردم و هر اقدامی که این حق را مخدوش کند، اقدامی خلاف قانون و شرع است. بنابراین کسی نمیتواند به لحاظ شرعی و حقوقی جلوی مردم و جریانات را برای شرکت در انتخابات بگیرد و جریانات سیاسی هم نمیتوانند از این حق صرف نظر کنند، چون علاوه بر حق، تکلیف هم است. بنابراین ما شرکت در انتخابات را ضروری میدانیم اما وظیفه مسئولین امر است که موانع احتمالی بر سر راه شرکت گسترده مردم در انتخابات را برداند. به خصوص موانعی که بر سر اصلاح طلبان طی چند سال گذشته به وجود آمده است. لذا معتقدم در انتخابات آیده اصلاحطلبان باید بتوانند با کاندیداهای حداکثری خود شرکت کنند و اینطور نباشد که از شرکت در انتخابات با کاندیداهایی که شانس بالایی برای پیروزی دارند، محروم و یا صرفا حضور آنها را در حد گرم کردن تنور انتخابات باشد.
صحبت از کاندیداها شد. میخواهم بدانم که شما چقدر حضور آقای خاتمی در انتخابات را موثر میدانید و آیا ایشان در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد یا خیر؟
واقعیت این است که تقاضا برای حضور آقای خاتمی در انتخابات پیش رو حتی فراتر از جریان اصلاحطلبی است. من ارتباطات وسیعی با جریانات سیاسی و اشخاص موثر و بدنه اجتماعی در کشور دارم، از این رو میگویم که امروز درخواست از آقای خاتمی برای کاندیداتوری فقط مختص نخبگان یا گروه خاصی نیست. بسیاری از کسانی که به سربلندی ایران میاندیشند و از اقشار محرومی که سیاستهای چند سال اخیر آنها را در تنگنا قرار داده است، نیز این تقاضا را دارند. حقیقتا با اینکه کشور در این هشت سال به لحاظ درآمد نفتی در بهترین وضعیت تاریخ بوده، یعنی درآمدهای نفتی ایران در هشت ساله گذشته معادل با کل درآمدهای نفتی دوران گذشته بوده است اما در عین حال مردم احساس میکنند که تورم و گرانی کمرشکن هر روز از سفره آنها میکاهد. کسانی هم که رفت و آمدی با خارج از کشور دارند در عرصه جهانی احساس میکنند که عزت ایرانی مخدوش شده است. یعنی مشکلات فراوانی بوجود آمده، موجب شده است که حی برخی اصولگرایان متعادل که صرفا نگاه جناحی و باندی به انتخابات ندارند، برای حضور آقای خاتمی در انتخابات، درخواست داشته باشند. بنابراین امروز درخواست از آقای خاتمی برای کاندیداتوری به یک درخواست ملی تبدیل شده است و امیدوارم زمینه حضور آقای خاتمی فراهم شود. بنده فکر میکنم که حضور آقای خاتمی در انتخابات تضمین کننده حماسه سیاسی در اوج خود است و اگر به هر دلیل ایشان احساس کنند که موانعی برای حضورشان است و به عرصه نیایند، قطعا هیچ کاندیدای دیگری نمیتواند خلع وجودی ایشان را پر کند. البته شخصیتهای بزرگ و توانای ملی در کشور هستند که حضورشان میتواند گرما بخش عرصه انتخابات باشد و در خلق حماسه موثر باشد یا شخصیتهای بزرگ دیگری هم هستند که ظرفیت ملی بالایی را برای اداکشور دارند مثل حجت الاسلام سید حسن خمینی که اگر مصلحت میدانستند و وارد میشدند انتخابات بسیار شکوهمند برگزار میشد. اما تا جایی که میدانم اظهار علاقه به این عرصه نکردند. البته این صحبتم به این معنا نیست که ما در عرصه اصلاح طلبی نیروهای قابلی نداریم اما واقعیت این است که محدودیتهای شدید چند سال اخیر در عرصه فعالیتهای سیاسی، رسانهای، سازمان دهیهای اجتماعی که بر اصلاح طلبان تحمیل شده، فرصت معرفی چهرههای توانا کمتر حاصل شده است.
اگر به هر دلیلی آقای خاتمی کاندیدا نشوند، اصلاحطلبان چه خواهند کرد؟ به اجماع خواهند رسید یا با تعدد کاندیدا رو به رو خواهیم بود؟
تا امروز امیدواریم که جناب آقای خاتمی کاندیدا شود چون این را به نفع کشور، انقلاب و مردم میدانیم و خلق حماسه واقعی را در حضور ایشان عملی میدانیم. اما احیانا اگر آقای خاتمی و یا هاشمی شرکت نکنند، فقط در یک صورت به طور نسبی اصلاحطلبان ممکن است، بتوانند، در صحنه حضور رقابت گونهای داشته باشند [که این حضور به لحاظ کیفیت و حضور مردم نسبت به حضور آقای خاتمی خیلی فاصله خواهد داشت] و آن در صورتی است که تمام گروههای جریان اصلاحطلب، روی یک کاندیدا اتفاق نظر و این امکان وجود داشته باشد که این گروهها بعد از وحدت و اتفاق نظر بتوانند سازمان دهی و جمع آوری امکانات کنند. اصولگرایان به قول معروف همیشه چاهشان به دریا وصل است یعنی یا به بازار و یا جاهای دیگر وصلند. امروز هم به همه مراکز قدرت وصل هستند و هیچی کم ندارند. همین گستردگی امکانات موجب شده که سی نفری هوس کاندید شدن در انتخابات ریاست جمهوری را کنند و الحمدالله این، نشان از برخورداری گسترده آنها از امکانات دارد. من نمیدانم آیا در این فرصت کوتاه اصلاحطلبان قادر خواهند بود در یک روند دموکراتیک به وحدت نظر روی یک کاندیدا برسند، یا خیر. آن هم کاندیدایی که به طور نسبی شانس جلب آراء در این مدت کوتاه داشته باشد چراکه ما چند سال از رقیب عقب هستیم. فکر میکنم که اگر همه جریانات اصلاحطلب بر روی یک نفر اتفاق نظر کنند، خوب باشد. البته آن یک نفر هم باید به لحاظ سابقه اصلاحطلبی، مواضع اصلاحطلبی و سابقه عملکردی، مجموعه این شرایط لازم را داشته باشد. اما در خصوص به اجماع رسیدن اصلاحطلبان خیلی مطمئن نیستم. روزهای آینده روزهای مهمی است. اما یک عامل موثر در تصمیم گیری فرصت اصلاحطلبان است که فرصت کمی باقی مانده و همین الان هنوز در خصوص فعالیت برخی جریانات موثر اصلاحطلب فشار وجود دارد.
آیا الان مجموعه عواملی که در خصوص کاندیدای مورد اجماع اصلاحطلبان ذکر کردید، در کاندیدای خاصی وجود دارد؟
ما افراد متعددی داریم که به لحاظ ثبوتی بین چهرههای اصلاحطلبان، قابلیت کاندیداتوری دارند. یعنی از نظر سوابق، ادوار مختلفی در مجلس و یا در کابینه، وزیر بودهاند. نمیخواهم اسم کسی را ببرم اما بیش از ۱۰ نفر افراد برحسته در اصلاحطلبان داریم که از وزرای سابق، نمایندگان سابق و از روحانیون اصلاحطلب هستند که برای کاندیداتوری ریاست جمهوری از بسیاری از افراد اصلاح طلب مطرح، به لحاظ شاخصهای ریاست جمهوری برترند. اما اگر قرار باشد اصلاح طلبان روی مجموعهای از کاندیداها بررسی کنند و به یک نظر واحد برسند، دکتر عارف هم یکی از کسانی هستند که میتوانند در این بررسیها مورد توجه قرار گیرند. اما در مجموع، ممکن است برخی اشخاص صلاحیت بالایی برای کاندیداتوری، داشته باشند اما به جهات مختلف امکان معرفی آنها به جامعه در این مدت کوتاه مشکل باشد. از این حیث اگر جناب آقای خاتمی و یا هاشمی نیایند و اصلاحطلبان تصمیم به معرفی کاندیدای اختصاصی بگیرند، پیشنهاد میکنم که با یک روش قابل قبول تعدادی از کسانی که بالاترین شاخصها را از جمله تعهد نسبت به خط امام (ره)، تعهد نسبت به حقوق اساسی مردم ومبانی اصلاحطلبی، پیشینه توانای رفتاری و سیاسی و صاحب فکر و برنامه باشند را انتخاب کرد. پس اگر قرار به ارزیابی باشد باید کسانی که ظرفیت دارند مطرح و مورد ارزیابی قرار گیرند تا در نهایت دید نمره معدل چه کسی بالاتر است.
آیا از دست دادن زمان برای معرفی کاندیدا به ضرر اصلاحطلبان نیست؟
درست است که آقای خاتمی هنوز پاسخ قطعی نداده است اما برای اعلام کاندیداتوری، مانع کسی نشدهاند و ایشان، افزاد را از کاندیداتوری و تشکیل ستاد منع نکردهاند. حتی من شاهد بودم که اعلام کردند، اگر کسی میتواند جلب آراء کند اعلام کند اما کسانی که در معرض کاندیداتوری هستند، علاقه دارند که خاتمی بیاید. اینکه اگر خودشان نمیآیند، زودتر اصلاحات را پشت سر فرد یا جریان دیگری بیاورند، انتظار درستی نیست. چون در جبهه اصلاحات به صورت فرماندهی و دستوری عمل نمیشود. گرچه همه به خاتمی ارادت دارند اما شخص خاتمی خط و مشیشان این بوده که همیشه در جامعه با همه گروهها و اشخاص با حقوق یکسان بتوانند در یک روند دموکراتیک به جمع بندی برسند و سایه سنگین سیاسی و معنوی یک فرد موجب نشود که جریانات سیاسی از روندهای استاندارد خارج شوند. همیشه فرد محوری آفتی در جریانات ایران بوده که آقای خاتمی از آن پرهیز داشتند.
به نظر میرسد با توجه به شرایط پر نوسان اقتصادی و معیشتی مردم، دولت آتی برای به تعادل رساندن کشور، مسئولیت سنگینی بر عهده دارد. پیش بینی شما از دولت بعدی چیست؟
دولت بعدی چه اصلاحطلب و چه اصولگرا با کار دشواری رو به رو است. چراکه زیر ساختهای نرم افزاری و سخت افزاری فراوانی در کشور آسیب دیده و به سامان رساندن امور و برگرداندن قطار خارج شده از ریلهای اداره عقلانی کشور، کار دشواری است. ولی با قاطعیت میگویم که اگر رئیس جمهور بعدی اصلاحطلب باشد کارش برای سامان دادن امور کشور آسانتر است. چون دولت فعلی زاییده تدبیر اصولگرایان بوده است و آنها نمیتوانند خودشان را از عواقب آنچه امروز کشور با آن دست به گریبان است در خصوص معیشت، گرانی و، بیکاری و مشکلات بینلمللی مبرا بدانند و شانه خالی کنند. قوه مجریه در هشت سال گذشته دست کل جریان اصولگرا و این دولت یعنی نهم و دهم برآمده از تقابل جریان اصولگرا با اصلاحطلب بود. ضمن اینکه مجالس هفتم و هشتم در تصویب بودجهها، تعیین وزرا و تعیین دولت مسئول و موثر است و مجلس هفتم و هشتم اکریت قاطع آدر اختیار اصولگرایان بود.
ارزیابی شما از عملکرد دولت نهم و دهم چیست؟
در طول تاریخ سی و سه سال گذشته انقلاب، ما در این هشت سال یکدستترین حکومت را به لحاظ سیاسی داشتیم که همه قوای حکومت در اختیار جریان اصولگرا بود. از صدا و سیما گرفته تا قوه قضائیه و نهادهای دیگر. بنابراین باید جریان کلی اصولگرا پاسخگوی عمل خود باشد. جالب این است که یکدستی مدیریت در جریان اصولگرا در دورانی بوده است که دوران برخورداری و پولداری ایران محسوب میشود. این آقایان حکومت را در تمام شئونش در پولدارترین مقطع تاریخ ایران تحویل گرفتند و امروز باید پاسخ دهند که چقدر موفق بودند. اما اصلاحطلبان با نگاهی به مدیریت کشور داشتند از اول هشدار میدادند که این روشها روشهای قابل اتکایی نیست. در دوران جناب آقای خاتمی کشور دارای اقتدار ملی و عزت بین المللی بود. اکنون هم درست است که تحریمها و فشارهای تحریم از ناحیه دشمن بر ما تحمیل شده اما تدبیر اینکه در این دنیای رقابتی و تحت فشار با چه ادبیاتی و روشهایی تعامل کنیم که ضمن حفظ اصول آسیب کمتری به منافع کلی وارد شود و بتوانیم دشمنیها را دفع کنیم، حائز اهمیت است. در زمان اصلاحات تدابیر اجرایی و سیاست گذاری مبنی براینکه چه طور از شکل گیری اجماع علیه کشور جلوگیری کنیم انجام شد به طوری که مردم خاطره خوشی از آن دارند. بنابراین به نظرم اگر اصلاحطلبان دولت آینده را در اختیار بگیرند با توجه به تجربه موفقی که داشتهاند و جبران برخی ضعفهای دوران خودشان و درس گرفتن از ضعفهایی که در این هشت سال بوده است، ظرفیت اصلاحگری واقعی برای اداره کشور در آنها بیش از جریان اصولگرا است. البته این سخن بدین معنا نیست که اگر اصلاحطلبان به عرصه بیایند انحصارطلبی خواهند کرد. امروز در میان جریان اصولگرا بزرگانی هستند که میتوانند در دوران اصلاح طلب آینده در پستهای مختلف از آنها استفاده شود و متاسفم که در دورن جبهه اصولگرا تنگ نظری اعمال میشود و برخی چهرههای با سابقه اصولگرا در حاشیه قرار دارند.
با توجه به شرایط کشور و مخصوصا عملکرد اصولگرایان به نظر شما وضعیت اصلاح طلبان از نظر پایگاه اجتماعی چه طور است؟
اصلاحطلبان پایگاه اجتماعیشان همیشه خوب بوده است. حتی یادم است در ۲ خرداد سال ۷۶ برای اولین بار رهبر معظم انقلاب تعبیر حماسه را بکار بردند و واقعا انتخابات، حماسی بود. در دور دوم هم علیرغم همه بیمهریها و بحرانهایی که برای دولت خاتمی ساخته شده بود اما رای بالایی آوردند. در سال ۸۴ هم بیتدبیری اصلاحطلبان در انتخابات موجب این امر شد چون رای اصلاحطلبان در مرحله اول بیش از اصولگرایان بود. وجود چند چهره شاخص موجب تقسیم آراء در مرحله اول شد. تا جایی که فاصله بین رای آقای کروبی و احمدینژاد در مرحله اول فقط ۵۰۰ هزار رای بود که موجب شد آقای احمدینژاد به مرحله دوم برود. به هر حال اقبال اجتماعی جریان اصلاح طلب همواره خوب بوده است و در انتخابات ۸۸ هم دیدیدم که همین رایی هم که برای آقای موسوی اعلام شد، نشان میداد که رای بالایی آورده است. امروز هم به طریق اولاء این پایگاه اجتماعی وجود دارد البته به اضافه مسالهای که شما در خصوص عملکرد هشت ساله اصولگرایان به آن اشاره کردید. همچنین بیتردید امروز قضاوت عمومی این است که اداره کشور به وسیله اصلاح طلبان بهتر از اصولگرایان بوده است وای کاش موانع برای اصلاحطلبان برداشته شود.
افزودن نظر جدید