سطح توقعاتم افزایش یافته است
مهسا ۳۵ ساله یکی از دختران مجرد میگوید: زمانی که در مقاطع کارشناسی و کارشناشی ارشد تحصیل میکردم خواستگاران زیادی داشتم و زمانی که برای خواستگاری به منزلمان میآمدند دوست داشتم ازدواج کنم، اما به دلیل شرایط خانواده این اتفاق نیفتاد.
وی افزود: اکنون بعد از گذشت آن سالها سطح توقعاتم بالاتر رفته و به دلیل اینکه سنم زیاد شده به ازدواج فکر نمیکنم، چون از نظر من فردی که هم سن و سالم باشد، دیگر نیست یا حداقل با معیارهایی که دارم کسی حاضر به ازدواج با من نخواهد بود.
این دختر مجرد گفت: هم سطح بودن تحصیلات برایم بسیار مهم است، در صورتی که سالهای پیش و در دوران دانشگاه به این مساله فکر نمیکردم.
تفاوت معیارهای من و خانواده
سحر ۲۵ ساله میگوید: من فرزند کوچک خانواده هستم که یک خواهر بزرگتر از خودم دارم که هنوز ازدواج نکرده است و اصلا به ازدواج فکر نمیکند، زیرا او کار را بر ازدواج ترجیح میدهد، در این میان خانواده مخالف ازدواج کردن من هستند و اجازه نمیدهند حتی خواستگاری به منزل ما بیاید.
وی گفت: معیارهای من برای ازدواج هیچ همخوانی با معیارهای خانواده ندارد، هر چند این رسم و رسومات در اینکه باید دختر بزرگتر اول ازدواج کند بعد دختر کوچکتر، مرا به شدت آزار میدهد و نمیتوانم کاری کنم، زیرا با خود فکر میکنم اگر خواهرم قرار باشد تا آخر عمر ازدواج نکند من هم باید مجرد بمانم.
سحر در خصوص اینکه سطح توقعات دختران برای ازدواج بالا رفته است، تصریح کرد: هر دختری خواستههایی در ذهن دارد که دوست دارد به آنها برسد اما زیادهخواهی از پسر هم اشتباه است، نباید این انتظار باشد که پسر بهترین زندگی و ماشین را برای دختر فراهم کند، از نظر من کسی که حتی وضعیت مالی متوسطی داشته باشد و همتراز خانواده دختر نباشد، میتواند زندگی مستقلی را تشکیل دهد، طبیعی است شاید سالهای اول زندگی امکانات خانه پدر برای دختر فراهم نباشد، اما مطمئنا اگر زن و شوهر در کنار هم باشند مسائل مادی قابل جبران است.
وی گفت: باتوجه به اینکه خانواده همیشه سعی کردند زندگی مرفهی را برایمان فراهم کنند، معیار آنها برای ازدواج فرزندانشان، داشتن وضعیت مالی خوب پسر و مهریه سنگین است، اما از نظر من فردی که بتواند یک زندگی راحت و بیدغدغه را برای همسرش فراهم کند میتواند شریک خوبی برای او در زندگی باشد، اما خانواده مخالف این حرفم هستند.
وی با بیان اینکه ریشه بسیاری از مشکلات زن و شوهرها مسائل اقتصادی است، توضیح داد: متأسفانه بسیاری از اختلافات زن و مرد ناشی از مشکلات مالی است، بسیاری از دوستانم متاسفانه به دلیل همین مشکل، نتوانستهاند با هم کنار بیایند و مجبور به طلاق شدهاند، البته چشم و همچشمیها هم دلیل دیگر اختلافات در زندگی زوجین است.
ازدواج نکردن به دلیل جدا شدن پدر و مادر
نجمه ۳۰ ساله میگوید: پرستار هستم و به تازگی استخدام شدهام، شاید سالهای ابتدای ورودم به دانشگاه علاقه داشتم ازدواج کنم، اما همین که پدر و مادرم به دلیل اختلاف طبقاتی از یکدیگر جدا شدند، این فکر از ذهنم بیرون رفت و مجرد بودن را ترجیح میدهم.
وی توضیح داد: گزینههای بسیاری از سوی دوستان معرفی شد، اما به دلیل این مساله در خانواده به ازدواج فکر نمیکنم، به گونهای که تمام فکر و ذکرم کارم شده و حاضر نیستم کارم را با هیچ چیزی عوض کنم، دوستانم اصرار دارند تصمیمی که برای مجرد بودنم گرفتم را تغییر دهم اما من همچنان بر آن مصمم هستم.
این دختر مجرد گفت: به نظر من کسی که قصد ازدواج دارد باید سطح تحصیلات و وضعیت مالی را در معیارهایش درنظر بگیرد تا مشکلی در زندگی پیش نیاید، اگر پدر و مادرم از هم جدا نشده بودند، شاید تصمیم درستی برای آینده خود میگرفتم و تنها به کار فکر نمیکردم.
چشم و همچشمیها انتظارات دختر را برای ازدواج بالا میبرد
لیلا ۴۵ ساله دارای مدرک کارشناسی ارشد میگوید: زمانیکه خواستگار به منزلمان میآمد، تنها به این فکر میکردم که فرد مورد علاقهام باید پولدار باشد تا بتواند نیازهای مرا برآورده کند.
وی افزود: هر خواستگاری که میآمد نقصی برایش پیدا میکردم که خانواده با اولین تماس برای جواب، او را رد کنند و من همچنان در ذهن بر خواسته قلبیام فکر میکردم، از آن زمان ۲۰ سال میگذرد، اکنون که در این سن قرار دارم، پشیمان هستم، زیرا اگر خواستگاری بیاید، سن بالایی دارد و من حاضر نیستم ازدواج کنم، دیگر مثل آن سالها شاد نیستم، خانواده بسیار سرزنشم میکنند.
لیلا گفت: قبول دارم توقعم از فرد موردنظر بالا بود، شاید اگر توقعاتم را پایینتر میآوردم در آن سالها میتوانستم زندگی خوبی داشته باشم، دوست نداشتم با پسری ازدواج کنم که تحصیلات پایین و وضعیت مالی تقریبا متوسطی داشته باشد، فکر میکردم فامیل ممکن است مسخرهام کنند، به نظرم همین چشم و همچشمیها انتظارات را بالا میبرد.
وی توضیح داد: با این حال مجرد بودن تا زمانی برای فرد شیرین است، اما من آن را انتخاب کردهام، اگر واقعا فردی با معیارهای آنها پا پیش میگذارد، به ازدواج کردن و تشکیل زندگی مستقل به درستی فکر کنند، حتی گاهی باید خانوادهها دختر خود را بهگونهای قانع کنند که معیارهای لازم برای ازدواج را پایین بیاورد، نه اینکه تحت تاثیر حرف آنها توقعات دختر بالاتر رود و از ازدواج امتناع کند.
ترس از ازدواج موجب شده دختران مجردی را ترجیح دهند
الهه ۳۳ ساله میگوید: ۱۰ سال پیش، خواهرم بنا به دلایلی به اجبار خانواده با پسری ازدواج کرد و بعد از چند ماه به دلیل اینکه تفاهمی با هم نداشتند، طلاق گرفت.
وی با بیان اینکه ترس از ازدواج موجب شده من مجرد بمانم، افزود: خواستگارانی که هر از چند گاه به منزل ما میآیند، اولین صحبت آنها کار کردن دختر است، همین که متوجه میشوند کار رسمی ندارم راه آمده را برمیگردند.
الهه گفت: به نظر من یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج و حتی مجرد ماندن دختران، خواسته بالای پسران از آنهاست، حتی اگر پسر تحصیلات پایینی داشته و شغل دولتی نداشته باشد، انتظار دارند همسرشان کارمند یا از خانواده پولدار باشد که این توقع بالای پسران را نشان میدهد.
وی بیان کرد: به نظر من، پسری که در انتظار دختری با این مشخصات است همان بهتر که دختر مجرد بماند، البته گاهی اوقات این مساله برعکس است و دختران پولدار میخواهند کسی را به همسری انتخاب کنند که نیازهای آنها را برآورده کند.
این دختر مجرد میگوید: وقتی خانواده از خواستگاری جدید صحبت میکنند، سریعا میگویم قصد ازدواج ندارم و میخواهم تا آخر عمر مجرد بمانم، چرا همیشه مقصر در ازدواج دختران هستند به نظر من پسران مخصوصا خانواده آنها مقصر ازدواج نکردن آنها هستند، کسانی که سنگاندازی میکنند و با توقعاتی بیجا موجب بالا رفتن سن ازدواج میشوند.
چرایی مجرد ماندن دختران
حمید فدایی دهچشمه_ دکتری جامعهشناسی در چهارمحال و بختیاری در گفتوگو با ایسنا با اشاره به افزایش سن ازدواج و مجرد ماندن دختران، اظهار کرد: برخی دختران به امید اینکه در آینده خواستگاران بهتری سراغشان میآید، دچار وسواس فکری شده و موقعیتهای فعلی خود را از دست میدهند، بدون شک در هر زمینهای ممکن است انتخاب بهتری وجود داشته باشد ولی نباید فراموش کرد انتظار برای ازدواج با مرد ایدهآل منطقی نیست چون هیچ فرد کاملی در دنیا وجود ندارد و هنر زندگی مشترک رسیدن به تفاهم و تلاش برای اصلاح طرف مقابل است.
وی افزود: دخترانی که در سن ازدواج قرار دارند باید نیازهای واقعی خود در زندگی زناشویی را بشناسند و از جنسیت روانی خود و جنسیت روانی طرف مقابل اطلاعات مفیدی به دست بیاورند، هیچ کس بیشتر از خود ما مسئول تصمیماتی که میگیریم نیستیم، به همین دلیل دخترانی که برای ازدواج دو دل هستند باید شجاعت تصمیمگیری را به خود بدهند و پای انتخاب خود بایستند.
فدایی در ادامه با اشاره به اینکه ادامه تحصیل یکی از دلایل مجرد بودن دختران است، تصریح کرد: باتوجه به اینکه بسیاری از افراد تحصیل کرده دانشگاهی بیکار هستند و در رشته تحصیلی خود فعالیت ندارند ترجیح میدهند ادامه تحصیل دهند و همین امر موجب میشود به بهانه تحصیل مجرد بمانند.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه سطح توقعات دختران بالا رفته است، بیان کرد: متاسفانه انتخاب همسر از نظر دختران با سطح توقعات بالا، به معنای برآورده کردن نیازهای مادی بوده است، البته دستهای از دختران کار را بر ازدواج ترجیح میدهند که این امر دیگر دلیل مجرد بودن آنهاست، در این میان افرادی هستند که به دلیل بالا رفتن سن، به اجبار و فشار خانواده ازدواج میکنند که نارضایتی دختر از همسر میتواند منجر به طلاق شود و اگر دختر دیگری در خانه به سن ازدواج نزدیک باشد، این ترس میتواند بر نظر او تاثیرگذار باشد و مانع از ازدواج شود.
وی با تاکید بر اینکه ازدواج به معنای تعامل و تفاهم دختر و پسر با یکدیگر است، تصریح کرد: اگر تعاملی میان زن و مرد وجود نداشته باشد ازدواج معنایی ندارد، از طرفی برخی دخترانی ازدواج را ملاک اصلی برای تشکیل خانواده نمیدانند و همچنان به دلیل بالا رفتن سطح توقعات، مادیات را ملاک قرار میدهند، این در حالیست که داشتن زندگی مشترک همراه با آرامش و رفاه در کنار فردی مورد اعتماد از مهمترین عوامل دخیل در ازدواج است.
فدایی تاکید کرد: نباید تحصیلات و درآمد بالا، داشتن خانه در بهترین نقطه شهر و ماشین لوکس معیارهای دختران برای ازدواج باشد، زیرا اینها خیالات واهی است که در ذهن افراد میگذرد، اگر معیار زندگی مشترک خانه آنچنانی و ماشین لوکس باشد دوامی نخواهد داشت و بعد از چند ماه یا چند سال از هم پاشیده میشود و چیزی جز پشیمانی به همراه نخواهد داشت.
به گفته وی، دختران برای اینکه بتوانند ازدواج کنند باید در ایدهآلها، الگوها و معیارهای آرمانی خود تجدید نظر کنند.
افزودن نظر جدید