- کد مطلب : 22469 |
- تاریخ انتشار : 27 اسفند, 1398 - 08:15 |
- ارسال با پست الکترونیکی
درباره سازوکار انتخاباتی اصلاح طلبان، یک تصمیم تاکتیکی گرفته خواهد شد/بازسازی جریان اصلاحات باید همزمان با حضوردر قدرت باشد/اصلاح طلبان باید با آمادگی بهتری در انتخابات ۱۴۰۰ نقش آفرین باشند
آقای رسولی! در انتخابات دوم اسفند اصلاح طلبان نتوانستند بدنه رای خود را قانع به رای دادن کنند و برخلاف چهار سال پیش که از نظر عددی در مجلس حضور پررنگ پیدا کردند فقط تعداد کمی از کرسی ها را به دست آوردند. البته این موضوع پیش از انتخابات چندان غیرقابل انتظار به نظر نمی رسید و صحبت هایی درباره بازسازی جریان اصلاحات می شد. آیا این بازسازی در جریان اصلاحات لازم است و اگر قرار است اتفاق بیفتد چگونه خواهد بود؟
نتیجه انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی از نظر کاهش مشارکت بی سابقه، متاثر از مولفه های متعدد ملی، بین المللی و بین جریانی است. برای پیدا کردن دلایل و چرایی های این رویداد مهم سیاسی به همه این متغیرها باید متاثر از وزن هرکدام و به روش ذهنی و واقع بینانه امتیاز داد. از نظر فشارهای بین المللی این انتخابات در شرایطی برگزار شد که از یک سو اتحاد آمریکا، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای عربی شکل گرفته و از سوی دیگر موثر افتادن سنگ اندازی های بی شمار فراروی دولت، بنیان امید به کارآمدی نظام سیاسی کشور به معنای عام و نهادهای انتخاباتی به معنای خاص به طرز بی سابقه ای کاهش یافت. در نتیجه شاهد بودیم که فضای حوزه های اخذ رأیبرخلاف سال ۹۶ بود که رای دهندگان ساعت ها در صف ایستاده بودند.
از منظر داخلی در فرآیند انتخابات با تداخل بی سابقه حوزه نظارت و اجرا، دولت و مجموعه هیات های اجرایی کم نقش ترین عوامل بودند. بخش نظارتی و شورای نگهبان فعال مایشاء بود و در پی اعمال قانون نظارت استصوابی در بیش از دو سوم حوزه های انتخابیه، امکان رقابت برای اصلاح طلبان فراهم نبود. از طرفی در فضای عمومی انتخابات که در ادوار گذشته رسانه ملی و سایر رسانه ها از ماه ها قبل مشارکت حداکثری را ترویج و تبلیغ می کردند در این دوره کمترین تبلیغ و ترویج به مشارکت را شاهد بودیم.
همچنین حوادث ناگوار طبیعی و غیرطبیعی سال ۹۸ به ویژه آبان ماه و دی ماه منتهی به انتخابات در کاهش انگیزه حضور مردم موثر افتاد. همچنین بر اثر کاهش رشد اقتصادی، در حوزهایجاد اشتغال جامعه به طرز بی سابقه ای با فقر و بیکاری مواجه بود و همانند سال ۹۶ در بسیاری از شهرهای کشور شاهد اعتراض حاشیه نشینان از منظر اقتصادی در متن و حاکمیت بودیم. حتما جریان اصلاحات هم در تنظیم روابط و مناسبات درون جریانی به خصوص در حمایت بی قید و شرط از آقای روحانی در سال های ۹۲ و ۹۶ در تحقق پیامدهای انتخاباتی ذی سهم و ذی مدخل بودند که همانند دفعات قبل در ماه های آینده از طریق اتاق های فکر جریان اصلاحات به تحلیل، نقد و آسیب شناسی و پیدا کردن راه های جبران خطاها پرداخته خواهد شد.
جریان اصلاحات هم در بی اعتمادی عمومی ذی سهم است اما...
مجموعه فاکتورهایی که شما به آنها اشاره کردید منجر به بی اعتمادی اجتماعی نسبت به بسیاری از اصلاح طلبان شده و این بی اعتمادی به کاهش حضور در انتخابات منجر شد. در دی ماه ۹۶ هم که شما به آن اشاره کردید شاهد بودیم که شعار "اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" سر داده می شد. آیا الان زمان بازسازی ساختاری جریان اصلاحات رسیده است؟
بی اعتمادی که من عرض کردم فقط مربوط به جریان اصلاحات نیست و به کل حاکمیت و نهادهای انتخابی است. تفاوتش با سال ۹۶ این است که موفقیت های دولت آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی و به سرانجام رساندن برجام در بهترین شرایط بود و در عرصه داخلی نیز با نرخ تورم دو رقمی و افزایش رشد اقتصادی در تولید ناخالص داخلی رو به رو بودیم. میزان رضایتمندی از اوضاع نسبت به سال ۹۸ بسیار بالا بود. هرکدام از وقایع سیاسی از قبیل انتخابات ۹۶ و ۹۸ به عنوان یک موضوع کاملا مرکب و ترکیبی را باید در جغرافیای عمومی فرهنگی اجتماعی اقتصادی سیاسی و اجتماعی زمان خود تحلیل کنیم. وجوه مشترک این دو واقعه به خصوص در جامعه ایران که تحولات داخلی سرعت بالا و پیچیدگی های زیادی دارد بسیار ناچیز است. قطعا جریان اصلاحات هم همانطور که عرض کردم ذی سهم است اما سهم آن در مقایسه با سایر فاکتورها چندان بالا نیست. با این حال همانطور که اشاره فرمودید فضای سیاسی حکم می کند که چاره جویی لازم انجام شود.
اصلاح طلبان همیشه خود را به انتخابات وابسته می دانند و مسیر اصلاحات را از طریق صندوق رأی می دانند، در وضعیت فعلی که این جریان دارد و با توجه به اینکه یک سال و نیم دیگر انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را پیش رو داریم، آیا اصلاح طلبان وارد انتخابات خواهند شد یا ...
پیش بینی ۱۴۰۰ با توجه به شرایط امروز جامعه دشوار است. اصلاح طلبان همواره به صندوق رای و نهادهای انتخابی به عنوان یک راهکار مبتنی بر حقوق اساسی مندرج در قانون اساسی معتقد بوده و هستند. به تناسب پیشامدهایی که طی چند ماه باقی مانده به انتخابات ۱۴۰۰ داریم، از طریق اتاق های فکر احزاب و جریانات اندیشه ورز اصلاح طلب باید تلاش کنیم که با نصب العین قرار دادن سهم و مقدار تاثیر سایر متغیرها، شناسایی نقاط قوت و ضعف درون جریانی با آمادگی بهتری در انتخابات ۱۴۰۰ نقش آفرین باشیم.
مدتهاست بعضی افراد و جریانات این موضوع را مطرح می کنند که اصلاح طلبان باید وارد فاز جدیدی شوند که تمام تمرکزشان فعالیت در جامعه مدنی باشد. سوال قبلی من هم معطوف به این موضوع بود. اخیرا هم آقای عبدالله ناصری در گفت و گویی گفتند اصلاح طلبان باید حضور در ارکان قدرت را فراموش کنند و الان بهترین زمان برای بازسازی این جریان است. آیا اصلاح طلبان این تصمیم را دارند که از حضور در قدرت ولو برای کوتاه مدت چشم پوشی کنندیا آنکه معتقد به حضور در قدرت با تصور تاثیرگذاری از طریق نهادهای قدرت هستند؟
به نظر من تقویت حضور اصلاح طلبان در جامعه به خصوص در قالب احزاب و نهادهای مدنی با تلاش برای دسترسی به قدرت مشروع هیچ منافاتی ندارد. بلکه با توجه به واقعیت های امروز عرصه داخلی کشور و شرایطی که ما بدترین وضعیت را از نظر توانمندی بخش خصوصی و طبقه متوسط داریم و شاهد هستیم بیشترین مانور از سوی بخش های حاکمیتی و دولتی هستیم تفکیک این دو بخش به صورت مطلق سازگار نیست. بنابراین این پاکسازی سیاسی و تقویت بنیه جریان اصلاحات با مدیریت و حضور در قدرت باید همزمان در دستور کار قرار بگیرد.
فکر می کنید زمانی که تا انتخابات ۱۴۰۰ باقی مانده فرصت مناسبی برای بازسازی بدنه رای اصلاح طلبان و جلب اعتماد آنها برای نقش آفرینی در انتخابات هست؟
به صورت بالقوه این امکان هست اما به فعلیت رساندن این مقصود به مسیر تحولاتی که جامعه در این ۱۴-۱۵ ماه با آن مواجه است بستگی دارد. امروز ایران در بدترین شرایط اقتصادی و با ویروس کرونا درگیر است. روابط و مناسبات خارجی ما در شرایط نامناسبی است. سرجمع اثربخشی این متغیرهای در هم تنیده تصویرگر بستر انتخابات ۱۴۰۰ خواهد بود که در یک تحلیل جهان شمول و کلیت نگر باید تلاش کنیم که به یک نظریه مشخص و یک نقشه عملی ملموس برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ برسیم.
در انتخابات دوم اسفند شاهد بودیم که آقای خاتمی که در سالهای گذشته از مردم برای حضور در انتخابات دعوت می کردند حاضر نشدند پای لیستی را امضا کنند. این موضوع نشان می دهد که یک میل به تغییر در جریان اصلاحات وجود دارد. این میل به تغییر از چه زمانی شروع شده و چه بسترهای برای تغییر مد نظر اصلاح طلبان است؟
به نظر من نگرش آقای خاتمی به امر انتخابات و صندوق رای و تقویت جامعه مدنی نسبت به گذشته تغییری نکرده است. مراحلی که در انتخابات شاهد بودیم وضعیتی را پیش آورد که عملا رقابت یک رقابت درون جریانی در یک فضای غیرپویا بود. طبیعی است که یک صاحب نظر مثل آقای خاتمی در چنین شرایط بسته و سرد و کم تحرک فضا را برای ایفای نقش گسترده تر فراهم نبیند. به نظر من راهبردی که جریان اصلاحات و ایشان انتخاب کردند متناسب با شرایط حاکم بر ایام انتخابات بود.
در ارتباط با هدایت جریان اصلاحات به خصوص شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان چه تغییری شاهد خواهیم بود؟ سالهاست از شکل گیری پارلمان اصلاحات صحبت می شود. آیا ممکن است این نهاد در آینده تشکیل شود و مناسبات تصمیم گیری برای جریان اصلاح طلب را تغییر دهد؟
این ها بحث های تاکتیکی است که ما در انتخاب سازمان اجرایی انتخاباتی همیشه باید از سبک و سیاقی استفاده کنیم. به تناسب شرایط آینده یک تصمیم تاکتیکی گرفته می شود. اما مقدم بر این بحث تاکتیکی باید مباحث استراتژیک را به نتیجه برسانیم سپس در انتخاب تاکتیک ها با مشکلات کمتری مواجه خواهیم بود.
و این مسائل استراتژیک چه خواهد بود؟
اینکه مجموعه عواملی که در حال و روز جامعه ایران موثر هستند چه سمت و سویی خواهند داشت و جریان اصلاحات هم به عنوان یک جریان انقلابی ریشه دار متناسب با آرایش صحنه انتخابات در جهت تامین منافع ملی از یک سو و کسب پیروزی جریان اصلاحات از سوی دیگر چه سمت و سویی را باید از منظر راهبردی انتخاب کند. در صورت انتخاب راهبرد معین انتخاب روش و تاکتیک دشوار نخواهد بود.
+خبرآنلاین
افزودن نظر جدید