- کد مطلب : 11351 |
- تاریخ انتشار : 6 مرداد, 1395 - 09:36 |
- ارسال با پست الکترونیکی
سازمان مدیریت به جای احیاء، بیخاصیت شد
سازمان برنامه در سالهای قبل از انقلاب اولین دور از تغییر و تحولات را تجربه کرد و نام آن به سازمان برنامه و بودجه تغییر کرد بعد از پیروزی انقلاب هم این سازمان 10 روزی را در تعطیلات گذراند و بعد از آن فعالیت خود را از سر گرفت از سال 79 هم با ادغام سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری – استخدامی نام این سازمان بر روی ساختمان بهارستان به سازمان مدیریت و برنامه ریزی تغییر یافت اما موج بزرگ تغییرات هنوز در راه بود. دولت نهم و دهم عملاً اعتقادی به وجود این سازمان نداشت و به عبارت بسیار ساده سازمان مدیریت را تنها مشکلی برای خود می د انست نه مرجعی برای برنامه ریزی و نظارت.
به هرحال احمدینژاد در سال ١٣٨٦ نسبت به انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی و راهاندازی معاونتی تحتعنوان معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی زیرنظر رییسجمهوری اقدام کرد اقدامی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و منتقدان این سازمان را عملاً به حیات خلوت دولت تبدیل کرد. به این ترتیب در شامگاه هجدهم تیرماه ١٣٨٦، بنا به پیشنهاد رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی، شورای عالی اداری کشور مصوبهای را به تصویب رساند که تبدیل به جنجالیترین مصوبه این شورا شد. تغییر دولت در سال 92 وعدههای جدید اقتصادی را هم به همراه آورد که احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی یکی از مهمترین آنها به شمار میآمد. روحانی وعده داده بود که این سازمان 100 روزه احیاء خواهد شد اما آمدن محمدباقر نوبخت و احیای سازمان مدیریت و برنامه ریزی عملاً تا آبان سال بعد زمان نیاز داشت. حالا تقریباً 9 سال بعد از انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی تصمیم جدید در مورد تجزیه آن ساکنان قدیمی ساختمان بهارستان را دوباره به مرکز توجهات برگردانده است.
ظاهراً تجزیه سازمان مدیریت و برنامه ریزی به دو سازمان با نامهای "امور اداری و استخدامی " و " سازمان برنامه " هم یکی از پس لرزههای فیشهای حقوقی نجومی بوده تا بلکه نظارت بیشتری از طریق سازمان امور اداری و استخدامی بر نظاام پرد آخت در کشور صورت گیرد.
مسعود روغنی زنجانی که رکورد نشستن بر صندلی ریاست سازمان مدیریت و برنامه ریزی را در اختیار دارد به تجزیه دوباره سازمان به شدت هرچه تماتر معترض است او میگوید چنین تصمیمی در نهایت از سازمان مدیریت و برنامه ریزی سازمانی بی خاصیت خواهد ساخت.
مشروح گفت وگوی "امیدایرانیان" با مسعود روغنی زنجانی را در ادامه میخوانید:
آقای زنجانی 9 سال بعد از انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی دولت تصمیم گرفته که این سازمان را به دو بخش تجزیه کند آن هم در شرایطی که یکی از اهداف تاکید شده دولت یازدهم احیاء و تقویت سازمان مدیریت بوده است به نظر شما چنین تصمیمی چه تاثیری بر فعالیت این سازمان و اقتصاد کشور دارد؟
واقعیت این است که تجزیه سازمان مدیریت و برنامه ریزی به امور اداری، استخدامی و برنامه ریزی قطعاً به تضعیف این سازمان منجرخواهد شد به عبارت دیگر به سادگی میتوان پیش بینی کرد با تجزیه سازمان مدیریت و برنامه ریزی این سازمان به مانند سابق تبدیل به یک سازمان بی خاصیت خواهدشد یعنی پرواضح است که پس از اجرای این سیاست متوجه خواهیم شد تجزیه این سازمان با انحلال آن فرقی ندارد و عملاً یک نتیجه واحد را به همراه خواهد داشت.
به نظر شما دولت از تجزیه این سازمان چه اهدافی را دنبال میکند و اصولاً با چنین سیاستهایی میتوان به این اهداف دست یافت؟
یکی از اهداف اصلی تجزیه سازمان مدیریت و برنامه ریزی در کشور اعمال مدیریت بهتر آن از سوی دولت است. به عبارت دیگر به نظر میرسد دولت این سازمان را تجزیه میکند تا مشکلاتی مانند فیشهای حقوقی را بهتر رصد و مدیریت کند اما واقعیت این است که در شرایط فعلی تجزیه این سازمان نه تنها تاثیری در پیشگیری و پیگیری فیشهای حقوقی چند ده میلیونی ندارد بلکه تنها به معنای پاک کردن صورت مسئله است ضمن این که پیامدهای منفی آن قطعاً دامن اقتصاد ایران خواهد گرفت.
به نظر شما در شرایط فعلی اصولاً ساختار اقتصادی کشور اجازه تفکیک این سازمان به دو سازمان دیگر را میدهد؟
امروز در کشورپهناوری مانند آمریکا سازمان برنامه و بودجه کشور را اداره میکند آن هم در شرایطی که در مقابل سهم 35 درصدی دولت فدرالی از تولید ناخالص سهم هزینهای این دولت به 28 درصد میرسد با اینهمه سازمان برنامه و بودجه در زمینه نظارتی و مدیریتی همه بخشهای آن را تحت اختیار دارد. اما در کشوری مانند ایران سازمان مدیریت و برنامه ریزی را برای مدیریت بهتر تفکیک میکنند. دولت باید این موضوع را بداند در شرایط کنونی نظام بودجه ریزی را نمیتوان از ارزیابی عملکردی مدیریت در کشور تفکیک کرد. در حال حاضر ساختار اقتصادی کشور به گونهای طراحی شده این امکان وجودند آرد یک سازمان برنامه ریزی کند و سازمان مستقل دیگر وظیفه نظارتی را برعهده داشته باشد. یعنی نظام بودجه ریزی به نحوی به همدیگر آمیخته شده که با تئوریهای مدیریت نوین نمیتوان این دو سازمان را از همدیگر تفکیک کرد. در نهایت این که دولت در حالی نسبت به تجزیه سازمان مدیریت و برنامه ریزی در کشور اقدام کرده که این سازمان در دولت آقای خاتمی آسیب جدی دید در دولت احمدی نژاد نیز به دلیل تصمیمات غلط آسیبهای جدی را تحمل کرد اما در دولت یازدهم کلاً بی خاصیت شد. به طوری که دراین دوره شاهدیم به دلیل ضعف در سیستم مدیریتی فرایند کلی بودجه، برنامه، مدیریت و نظارت از دور خارج شده است.
دلیل اصلی آسیب سازمان برنامه و بودجه را در دولت یازدهم چه می دانید؟
یک سازمان مدیریتی در کشور جدا از منابع مادی به سرمایههای انسانی هم نیازمند است یعنی اساساً سرمایه انسانی یک سازمان است که نشان میدهد تا چه اندازهای میتواند مأموریت خود را به انجام برساند و اهداف را محقق کند اما متاسفانه همزمان با آغاز به کار دولت یازدهم، کسی ریاست این سازمان را به عهد ه گرفت که بیشتر حائز سابقه سیاسی بود تا اقتصادی در حال حاضر هم آقای نوبخت سه وظیفه کلیدی را در کشور عهده دار است که هر کدام از این مشاغل نیازمند یک مدیر جداگانه تمام وقت است. یعنی رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی در این سه سال هم سخنگوی دولت و وظیفه خطیر هدایت افکار عمومی در راستای سیاستهای دولت را برعهده داشته هم به عنوان دبیر یک حزب عهده دار فعالیت سیاسی است. این در حالیست که سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیازمند مدیری است که از مسائل سیاسی به دور باشد. سازمان مدیریت و برنامه ریزی محل رفع و رجوع مسائل حزبی نیست.
علت اصلی مشکلات به وجود آمده در اقتصاد کشور را تا چه اندازه ناشی از این مدیریت می دانید؟
تشکیل شورای حقوق دستمزد یکی از ضروریات است، اما رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی نسبت به تشکیل شورای حقوق و دستمزد اقدامی نکرده است با این تفاسیر میتوان شخص آقای نوبخت را مسبب و دلیل اصلی دریافت فیشهای حقوقی چند ده میلیونی مدیران دانست به همین علت قبل از بازخواست مدیران متخلف شخص آقای نوبخت باید مورد بازخواست قرار بگیرد.
اما ادغام دو سازمان برنامه و بودجه و امور استخدامی در زمان دولت اصلاحات هم با انتقادهایی رو به رو بود؟
ببینید ادغام این دو سازمان با انتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی و اعلام مخالفتهای آنها صورت گرفت واقعیت هم این است که ادغام این دو سازمان آسیبهای جدی به اقتصاد وارد کرد تأسیس مرکز آموزش مدیریت دولتی خود یکی از بزرگترین خیانتهایی بود که به اقتصادایران شد. در آن دوره این مرکز برای افزایش معلومات کارکنان تبدیل به دانشگاه شد اما در عمل دیدیم آبداراچی و سایر کارکنانی که دارای مدارک علمی نبودند مدرک دکترا گرفتند. در ادامه هم مدیرانی وارد عرصه اقتصاد شدند که نه دانش کافیداشتند و نه بهره وری لازم را.
افزودن نظر جدید