سحابی و خوی تساهلی در زندان

محمد مهدی جعفری-سخن گفتن درباره دکتر سحابی سخت است. شخصیت علمی، سلوک اجتماعی، استادی دانشگاه، سیاستمداری باسابقه‌ی او باعث می‌شود که انسان جرأت نکند درباره او به راحتی سخن بگوید.

لیکن اخلاق والای انسانی، فروتنی و تواضع کم‌مانند، خضوع علمی و رفتار صمیمانه او ممتنع بودن را سهل می‌کند و اجازه می‌دهد اندکی از ویژگی‌ها و فضایل او به‌عنوان الگویی برای کسانی که می‌خواهند زیستی انسانی داشته باشند آورده شود. نام دکتر یدالله سحابی را به‌عنوان بنیانگذار نهضت آزادی ایران در کنار نام زنده‌یادان مهندس بازرگان و آیت‌الله طالقانی شنیده بودیم. آشنایی من با وی هرچه بیشتر می‌شد بر شیفتگی من نسبت به شخصیت سحابی می‌افزود. در زندان شماره چهار قصر در کنار ایشان بودم که به برکت وجود کسانی چون سحابی به یک مجتمع آموزشی شبانه‌روزی از دبستان تا دانشگاه تبدیل شد. هرکسی به هر درسی علاقه و نیاز داشت پای آن درس می‌نشست و می‌آموخت.

اما دکتر سحابی استادی جامع که در رشته‌های گوناگون از جمله زمین‌شناسی، جامعه‌شناسی، گیاه‌شناسی، زیست‌شناسی، زبان فرانسه، پدیده‌های جوی و تا حدودی پزشکی، تخصص داشت. قرآن، اخلاق، سیاست، مسائل اجتماعی و انسانی را نیز عملاً می‌آموخت. علوم تجربی را چنان ساده می‌کرد که افراد با هر سطحی از دانش پای صحبت او می‌نشستند و می‌آموختند. او زبان فرانسه را در سطح عالی به عباس شیبانی می‌آموخت و عباس شیبانی در سطح ابتدایی به ما آموزش می‌داد. قرآن را در زندان قصر به عده‌ای از بازاریان مسلمان درس می‌داد و آنان را به حفظ قرآن تشویق می‌کرد. روزی به من پیشنهاد کرد که گلستان سعدی را با هم بخوانیم و با اشتیاق فراوان در کنار او گلستان را می‌خواندم و هرجایی از گلستان را که غلط می‌خواندم، چون پدری مهربان نمی‌گفت که اشتباه خوانده‌ای، می‌گفت من به قرائت دیگری این نکته را شنیده‌ام و درمی‌یافتم که اشتباه خوانده‌ام.

در زندان تقسیم کار شده بود و به نسبت تعداد زندانیان کار نظافت و تهیه ناهار و شام را به‌صورت روزانه چند نفری انجام می‌دادند. وقتی نوبت به دکتر سحابی می‌رسید برخی از افراد به احترام شخصیت و سن ایشان اصرار می‌کردند که به جای وی کار کنند، اما  او به‌هیچ‌وجه اجازه نمی‌داد. در آبان سال 1344 ما را به دژ برازجان تبعید کردند و در آنجا با زندانیان مارکسیست توده‌ای همانگونه رفتار می‌کرد که با زندانیان ملی-مذهبی، و همین رفتار بود که احترامی همراه با مهربانی و بزرگداشتی همراه با احساسی دوست‌داشتنی در چشم و دل همه زندانیان پیدا کرد.

افزودن نظر جدید