سیاستمدار قدیمی،سرگرمی این روزهایش،مشغول شدن با گلدانهای بالکن است

اعتماد نوشت:«فعالیت سیاسی ندارم و بیشتر وقتم را برای رسیدگی به فضای سبزی که در بالکن منزل دارم می‌گذرانم و به زندگی شخصی و خانوادگی‌‌ام مشغولم.» این جمله کوتاه از آن بهزاد نبوی است. سیاستمدار کارکشته‌ای که سوابق مبارزاتی و سیاسی‌اش باعث شد تا «چریک پیر» بشود اسم و فامیل سیاسی‌اش.

او اما حالا خود را يك بازنشسته سياست مي‌داند. مردي كه حواسش تنها به گل و گياه بالكن منزلش است و سياست‌ورزي‌اش خلاصه شده به ملاقات‌هايي كه در خانه‌اش برگزار مي‌شود: «طبق قانون جديد فعاليت احزاب كساني كه سابقه محكوميت داشته باشند، نمي‌توانند در قالب احزاب و تشكل‌هاي سياسي فعاليت داشته باشند؛ بنابراين من هم فعاليت سياسي ندارم اما در همين منزل خود ديدارها و جلسات دوستانه‌اي مانند جلسه همين امروز داريم كه در محضر خدا برگزار مي‌شود.»

اما اگر چريك به مبارزي مي‌گويند كه حداكثري و تا پاي جان براي عقيده‌اش مي‌جنگد و سر تسليم و سازش ندارد، چه مي‌شود كه لباس حاشيه نشيني را بر تن مي‌كند و همه گذشته‌اش را از روز و روزگار فعلي‌اش فاكتور مي‌گيرد؟مگر نه آنكه چريك‌ها، اين قهرمانان و اسطوره‌هاي مبارزه و مقاومت هميشه آماده رويارويي با مرگند و دست از مطالبات‌شان برنمي‌دارند و قهرمان باقي مي‌مانند.

پس چه شده كه سياستمدار ٧٥ ساله اصلاح‌طلب در ديدار با نمايندگان خبرگزاري ايسنا خط قرمزي مي‌كشد بر همه القاب و اصفات چريك‌گونه‌اي كه تا به امروز برايش متولد شده بود. جايي كه در واكنش به تعريف و تمجيد از خود به مثابه يك جهان‌ديده سياسي، اسطوره‌گريزي و چريك‌ستيزي‌اش را با توصيه به فعاليت‌هاي جمعي به نمايش گذاشت: «آنقدر افراد را بزرگ نكنيد، بلكه دنبال تقويت كارهاي جمعي باشيد. افراد مي‌آيند و مي‌روند اما اين فعاليت‌هاي جمعي است كه مي‌ماند.»

اين جمله از آنِ يك بازيگر سياسي ٤٠ ساله نيست، توصيه سياست‌ورزي است كه بيش از نيم قرن بالا و پايين سياست و قدرت را ديده؛ مردي كه از معاونت نخست‌وزيري دولت شهيد محمد علي رجايي، محمدرضا مهدوي كني و ميرحسين موسوي را تا صدارت وزارت صنايع سنگين و سخنگويي دولت را در كارنامه‌اش دارد. انقلابي پرسابقه‌اي كه پيش و پس انقلاب توان تشكيلاتي بالايي داشته و تحليلگري قهار كه هم مهندسي سياست را خوب بلد است و هم پيش‌بيني‌هايش رد خور ندارد. بهزاد نبوي كسي است كه راستگرايان او را «باهوش‌ترين و موثرترين چپ سياست‌ورز» ايران مي‌دانند و از همين رو هميشه نشست و برخاست و گعده و خطبه‌اش زير ذره بين راستي‌ها بوده است.

او كسي است كه در كنار موسوي خوييني‌ها، سعيد حجاريان، عباس عبدي و تعداد اندك ديگري مفهوم اصلاحات و اصلاح‌طلبي را پرورش داده و عرضه كرده است. مردي كه در انتخابات ٨٨ پاي نخست‌‌وزير جنگ ايستاد و در دفاعيات خود در دادگاه تنها به گفتن همين يك جمله بسنده كرد: «من به ميرحسين موسوي خيانت نمي‌كنم.» هزينه گفتن اين جمله را هم داد، تا جايي كه با قامتي راست رفت و با كمري خميده از زندان بازگشت.
بهزاد نبوي اما ديگر بهزاد نبوي سابق نيست. خودش مي‌گويد حاشيه نشين سياست شده. راست هم مي‌گويد. ديگر نقش آفرين نيست. عقب‌نشيني كرده. شايد به ديدار بازيگران سياسي اصلاح‌طلب برود و نشست و برخاست‌هايش را داشته باشد اما همه كنش سياسي‌اش خلاصه شده در راي دادن در انتخابات. او حالا چند سالي است كه ديگر مثل آن روزها كه دبيركل در سايه سازمان مجاهدين انقلاب براي موفقيت و پيروزي اصلاح‌طلبان همه كار مي‌كرد، نيست اما اين همه دليلي نيست كه بخواهد در گفتن خساست به خرج دهد. بهزاد نبوي را امروز بايد يك چريك ستيز درجه يك دانست.

او هرگز شباهتي به گذشته‌اش ندارد. همين است كه از آسيب‌هاي سياست ورزي در ايران را برجسته كردن افراد به جاي جريان‌ها مي‌داند و توصيه‌اش اين است كه از افراد بت نسازيد. مختصات و مشخصات مورد نظر مرد همه‌كاره سازمان مجاهدين انقلاب در دهه ٧٠ براي فعاليت‌هاي جمعي البته هرگز سازمان مجاهدين انقلاب نيست. چه آنكه با بيان اين جملات كه: «احزابي كه پايگاه اجتماعي نداشته و اعضاي آن به ٢٠٠ نفر هم نمي‌رسد نبايد ادعايي براي اداره كشور داشته باشند.» نشان داده كه نه فقط ديگر خودش را چريك نمي‌داند كه منتقد شماره يك حزبي است كه سال‌ها در آن به فعاليت سياسي اشتغال داشته. همين است كه از فراگير نبودن احزاب انتقاد مي‌كند و اسم چند حزب معدود را برده كه فعاليت نسبتا خوبي دارند.

خلاصه آنكه تصوير بهزاد نبوي با تيشرتي كه روي آن عبارت ARMANI EXCHANGE نوشته شده ديدني است و نشان مي‌دهد كه او نگراني‌اي بابت كنايه‌هاي احتمالي رقباي سياسي و سنتي خود ندارد. اين همان چيزي است كه بهزاد نبوي هميشه بوده. مردي كه هرگز مصلحت‌سنجي و محافظه‌كاري پيشه نكرده و پاي عقيده‌اش و هزينه‌هايش ايستاده. چريك‌پير اصلاح‌طلبان در حالي چريك‌ستيزي خود را در قالب مقابله با بت‌سازي افراد به نمايش گذاشته كه جاي خالي او و مشابهان به او در سازمان و ساختار سياسي اصلاح‌طلبان ديده مي‌شود؛ سياستمداراني سختكوش، وفادار، توانمند و معتقد به تبار اصلاح‌طلبي.

حرف‌هاي اخير بهزاد نبوي براي حاشيه‌نشيني در سياست را بايد تحليلي درست از وضعيت و موقعيت نيروهاي سياسي هم سن و سال او دانست. چه آنكه پيش از او ابراهيم يزدي هم وارد عصر «سياست‌ورزي حاشيه‌نشينانه» شد. عصري كه گويا در اين سوي ميدان سياست هم مشتري خود را دارد.

افزودن نظر جدید