او که معتقد است نباید در مرحله ثبت نام کاندیداها، دست به گزینش زد و هرکسی که مدعی است باید وارد عرصه شود اما این هشدار را به هم طیفان سیاسی اش می دهد که مبادا سال 84 دوباره تکرار شود.
موسوی لاری که می گوید موافق کاندیداتوری سیدحسن خمینی نبوده است، درباره توصیه رهبری به یادگار امام می گوید«ممکن است بسیاری از جمله شخص رهبری هم برای بیت امام و حسن آقا، دلسوزی داشته باشند.»
مشروح «بخش اول» از مصاحبه تفصیلی خبرآنلاین با موسوی لاری را بخوانید؛
* آقای موسوی لاری! شانس کدامیک از کاندیدایی که مطرح هستند را برای اجماع در گام اول و رایآوری بیشتر میدانید؟ ظریف، ، پزشکیان، تاج زاده و محسن هاشمی.....
اجماع مسئله اصلی است. چه زمانی اجماع حاصل می شود وقتی احساس می شود یک کاندیدایی زمینه رأی آوری اش از سایر کاندیداها بیشتر است. آقای پزشکیان، آقای عارف، ظریف، جهانگیری نیروهای خوبی هستند و هر کدام از این ها فرهیخته هستند. چه زمانی می توانیم به این نتیجه برسیم که کدام کاندیدا زمینه رأی آوری اش بیشتر است؟ زمانی که این افراد شروع به فعالیت انتخاباتی کردند.
همه کاندیداهای اصلاح طلب که مدعی هستند، ثبت نام کنند
بنده بر این باورم همه کاندیداهایی که مدعی هستند بروند و ثبت نام کنند آقایان تاج زاده، عارف، پزشکیان، صادق خرازی و هر کسی که علاقه مند است به عرصه ریاست جمهوری بیاید ثبت نام کند. مرحله اول تصمیم گیری با شورای نگهبان است به هر حال نظارت استصوابی در کشور جاری است هر چند بنده آن را قبول نداشته باشم یا بدین شکل آن، قبول نداشته باشم اما به هر حال وجود دارد. مرحله بعد، عرضه کردن خود کاندیداها است تا برنامه های خود را ارائه دهند. آن زمان است که می توان متوجه شد کدام یک از این کاندیداها پایگاه رأی بیشتری دارد هر چند الان نمیتوان متوجه شد.
اگر سال ۸۴ اصلاح طلبان یک کاندیداداشتند، امکان نداشت احمدی نژاد رأی بیاورد
اگر فضای باز ایجاد شود و مبنای ما گرایش مردم باشد مبنی بر اینکه به چه کسی بیشتر گرایش دارند، مفروض ما این است همه کاندیداها، اشخاص خوبی هستند. آن کاندیدایی که مردم به سمت آن گرایش بیشتری دارند کاندیدای اجماعی است البته مشروط بر اینکه همه اینهایی که مدعی اصلاح طلبی هستند و ثبت نام می کنند یادشان باشد که چرا در سال ۸۴ شکست خوردند و فردی مانند احمدی نژاد روی کارآمد. یادشان باشد اگر آقای هاشمی، آقای کروبی، مهرعلیزاده و معین دور هم می نشستند و یکی را به عنوان کاندیدای شاخص معرفی می کردند امکان نداشت امثال آقای احمدی نژاد رأی بیاورد همین الان هم باید همین کار را انجام دهیم اصلاح طلبان براساس تجربه ۸۴، نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شوند.
تکرار سال 84، فاجعه بار است
تکرار سال ۸۴ فاجعه بار است بدین معنا که اگر اصلاح طلبان نتوانند خودشان سامان بدهند و شبیه به آنچه در سال ۸۴ رخ داد مجددا رخ دهد نشانگر کم و کاستی در ذهنیت اصلاح طلبان است و آن ذهنیت اصلاح طلبی شان مخدوش می شود. کاندیداهای اصلاحطلب باید دور هم بنشینند و بگویند ۴،۵ نفر کاندیدا هستیم و از دوره ترامپ عبور کردیم باید ببینیم مردم به کدام یک از ما گرایش بیشتری دارد اگر مشخص شد آقای عارف است معرفی کنند یا اگر معلوم شد آقای ظریف ، جهانگیری یا پزشکیان است به نفع او کنار بروند و از او حمایت کنند اگر این اتفاق رخ دهد بنده معتقدم بحث اجماع سازی در مرحله بعد است یعنی بعد از مطرح شدن کاندیداها است.
یک شورای نگهبان در جریان اصلاحات ایجاد نکنیم
بنده طرفدار این هستم که اصلاحطلبان قبل از ثبت نام و ورود افراد، کسی را مشخص نکند به بیانی دیگر خودمان یک شورای نگهبان ایجاد نکنیم باید اجازه بدهیم همه کاندیداها ثبت نام کنند چه یک نفر باشد چه ۱۰ نفر. ما مسئولیتی در قبال ثبت نام افراد برای کاندیداتوری نداریم بعد از ثبت نام و طی مراحل قانونی با ۳ الی ۴ نفر صحبت میکنیم در واقع مسئولیت اصلی در این مرحله است و دور هم باید نشست و دید که کدام یک از کاندیداها گرایش مردمی بیشتری دارند.
قبول ندارم که ریش و قیچی را به دست شورای نگهبان دهیم
بنده این منطق را قبول ندارم که ریش و قیچی را به دست شورای نگهبان می دهیم چون قیچی در اختیار شورای نگهبان است چه بخواهیم چه نخواهیم نظارت استصوابی شورای نگهبان بر قرار است اصلاح طلبان باید اعلام کنند که مثلاً ۴،۳ نفر کاندیداهای ما هستند. به هر حال شورای نگهبان یا خودش تصمیم میگیرد یا اینکه تصمیم را به آن ابلاغ می کنند کاری به این ندارم.
در واقع شورای نگهبان نهادی با یک سری اختیارات است. بنده فکر می کنم اصلاح طلبان باید اجازه بدهند همه آنهایی که خودشان علاقه مندند و توانایی اداره کشور را دارند ثبت نام کنند در این جا هیچ مسئولیتی متوجه اصلاح طلبان نیست اما بعد از این مراحل قانونی، افرادی که تایید شدند را مورد بررسی قرار دهند که کدام یک گرایش مردمی دارد و از بقیه کاندیداها هم بخواهند که به نفع آن کاندیدا کنار بروند.
موافقم کاندیداتوری سیدحسن خمینی نبودم چون...
*سیدحسن آقا هم از جمله کاندیداهای احتمالی بود که با توصیه رهبری انصراف داد، بعد از شنیدن این خبر حس شما چه بود؟
بنده این مسئله را پیش بینی میکردم. در ابتدا با آمدن حاج حسن آقا چون در بیت امام بود، نوع برخوردهای بسیار سطح پایینی که جریان مقابل با هر کاندیدایی دارد صورت گرفت، از قبیل دروغ گفتن، شایعه ساختن و ...
بنده چندان موافق نبودم که حاج حسن آقا بیایند و ثبت نام کنند. به تدریج وقتی زمان گذشت و این تلقی ایجاد شد که به هر حال باید کسی بیاید و فداکاری کند بنده گفتم حاج حسن آقا می آیند هر چند پرخاشگری و توهینهایی صورت میگیرد اما برای حفظ نظام و امام، ممکن است حضور سیدحسن آقا ضروری باشد اما از ابتدا این نگاه که نباید بیت امام وارد عرصه شود و در معرض نقد و انتقادها قرار بگیرد وجود داشت و اینکه ممکن است رهبری هم به این نتیجه برسند و توصیههایی را انجام دهد قابل پیش بینی بود. یعنی ممکن است بسیاری از جمله شخص رهبری هم برای بیت امام و حسن آقا، دلسوزی داشته باشند.
پیش بینی توصیه رهبری به سیدحسن آقا را می کردم
به بیانی دیگر حرف کسانی که لزوما مخالف آمدن سیدحسن آقا بودند این نبود که سیدحسن آقا به منزله رقیبی است که باید او را مورد تخریب قرار دهند بلکه برخی از روی دلسوزی و علاقه و ارادت به بیت امام میگفتند حاج حسن آقا نیایند به همین دلیل وقتی به حاج حسن آقا توصیه شد برای بنده چندان امر دور از ذهنی نبود.
تصور نمی کردیم روزی در جمهوری اسلامی بیاید که آیت الله هاشمی ردصلاحیت شود
زمانی که مرحوم آیت الله هاشمی ردصلاحیت شد به واقع شوکه شدیم اصلا تصور نمیکردیم یک روزی در جمهوری اسلامی بیاید که شخصیتی مانند مرحوم هاشمی ردصلاحیت شود. حتی ۵روز قبل ردصلاحیت ایشان، یکی از نزدیکان مرحوم هاشمی به بنده گفتند زمزمههایی مبنی بر ردصلاحیت ایشان شنیده میشود. گفتم امکان ندارد، آقای هاشمی ستون فقرات این انقلاب، قبل و بعد از انقلاب، قبل و بعد از جنگ بوده است. واقعا برای بنده اصلا باورکردنی نبود. اما در مورد حاج حسن آقا این گونه نبود.
سیدحسن خمینی هنوز به تصمیم نهایی برای کاندیداتوری نرسیده بود
*شخص شما هم به سیدحسن آقا توصیه ای داشتید؟
همه ما به گونهای توصیه کردیم هر چند سیدحسن آقا به تصمیم نهایی هم نرسیده بود در واقع تصمیم سیدحسن آقا این بود که اگر ضرورت پیدا کرد بیاید و هزینه پرداخت کند. به همین دلیل توصیه ما این بود که سیدحسن آقا، حرف ها را بشنود و تصمیم نهایی را به زمانی موکول کند که مطالبات مردمی به طور کامل منتقل شود.
اصلاح طلبان کاندیدای شایسته دارند اما انگیزه کاندیداتوری ندارند
*آقای موسوی لاری! با شرایطی که برای سیدحسن خمینی پیش آمد و نگاه شورای نگهبان به کاندیداهای اصلاح طلب، دست اصلاح طلبان برای معرفی کاندیدا باز است؟ اینکه گفته می شود کاندیدای پنهان دارید، کُری خوانی است یا واقعا این گونه است؟
بنده تا آن جایی که در مورد کاندیداها میدانم ممکن است کاندیداهای شایسته بسیاری داشته باشیم اما برای کاندیداتوری آنچه که مهم است انگیزه آن فرد کاندیدا است. به هر حال ما چهرههای بسیار خوبی داریم که انگیزه برای آمدن ندارند.
*مثلا چه کسانی؟
نمیخواهم وارد مصداق شوم. نکته دیگر این است که آیا اصلاح طلبان با افرادی که دارای وجاهت هستند گفت و گو کردهاند؟! فضای عمومی جامعه اقتضا میکند یک فردی که تاکنون مطرح نشده به یکباره خودش را مطرح کند و به پدیده تبدیل کند؟ به هر حال زمان کم است و ۲۱ اردیبهشت ثبت نام کاندیداها است. کاندیدای پنهان به چه معناست دیگر کسی پنهان نمانده است.
*پس کُری خوانی است....
حالا شاید آقای مرعشی، در ذهنش کسی را مدنظر داشته باشد اما همان کسی که پنهان است تا بیاید در جمع اصلاح طلبان و مطرح شود به بیشتر از ۱۵ روز زمان نیاز دارد چه برسد به اینکه بخواهد به جامعه معرفی شود. از این رو بنده فکر نمیکنم کاندیدایی ورای کسانی که مطرح هستند، مطرح باشد.
*آقای موسوی لاری! نهاد اجماع ساز چقدر جایگاه و نفوذ تاثیرگذار بر تصمیمات احزاب اصلاح طلب را دارد؟ با توجه به حضور آقای بهزاد نبوی احتمال تاثیرگذاری بیشتر از شورایعالی می توان انتظار داشت؟
یکی از نقاط قوت شورای عالی سیاستگذاری یا در نهاد جبهه اصلاح طلبان ایران اسلامی، این است که فردگرا نیست. بنده به عنوان کسی که از ابتدای شروع شورای عالی سیاستگذاری بودم شهادت می دهم که با حضور آقای عارف، دوستان در جلسات بحث میکردند و در نهایت هر چه جمع بندی میشد و نظر جمع بود آقای عارف میپذیرفت حتی زمانی که دلخوری داشت و یا برایش سخت بود بپذیرد اما به تصمیم جمع احترام میگذاشت.
در حال حاضر بنده در آن جمع حضور ندارم و اطلاع دقیقی ندارم اما تلقی بنده این است که آقای بهزاد نبوی و دوستانی که حضور دارند هر چند دیدگاههای خاص خودشان را دارند اما احترام نظر جمع را دارند و جمع هم خودش را تصمیم گیرنده می داند. در واقع تصمیم جمعی است و فردی نیست که بگوییم حالا آقای عارف این گونه بود آقای نبوی به گونه دیگر است.
بنده فکر میکنم این راهکار تنها راهکاری است که در نبود احزاب مختلف میتواند عمل کند از نگاه بنده در ایران دو حزب قدرتمند اصولگرا و اصلاح طلب ایجاد شوند با تمام مزایا و امکانات حزبی، و هر کدامشان پاسخگوی دولت هایشان باشند. این گونه نباشد که تا احمدی نژاد مطابق نظرشان عمل نمیکند بگویند انحرافی است یا اصلاحطلبان بگویند با حسن روحانی ارتباطی نداریم.
به هر حال حزبی آمده فردی را معرفی کرده و در نتیجه بد عمل کرده باید پاسخگو باشد اگر خوب عمل کرد باید بگوید که چه اقداماتی انجام داده است. ما باید به این مرحله برسیم حال وقتی به آن نرسیدیم جبههای حرکت کردن منطقیترین روشی است که میتوان به آن اتکا کرد.
*برخی اصلاح طلبان میگویند نامزد واحدی که از سوی نهاد اجماعساز اصلاح طلبان انتخاب میشود بایددر ادامه مسیر پاسخگو باشد، انتظاری که باید از نمایندگان مجلس دهم می داشتند ولی عملیاتی نشد. چگونه آن کاندیدا را میتوان ملزم به پاسخگویی کرد....
ما روشی را در انتخابات مجلس و شورا در پیش گرفتیم مبنی بر این که به کسانی که میگفتند ما اصلاحطلب هستیم و میخواهیم وارد لیست اصلاحطلبان شویم یک فرم به آنها میدادیم که فلان معیارها را میخواهد عمل کند یا خیر. بنده بر این باورم اصلاحطلبان در حال حاضر هم میتوانند این کار را انجام دهند. مثلا به آقای عارف بگویند اگر میخواهد کاندیدای ما باشد ضوابط این است یا آقایان پزشکیان، جهانگیری و غیره هم همینطور.
توصیه آیت الله هاشمی به روحانی درباره وزارت کشور
بنابراین اصلاحطلبان حتما باید با این ها گفت و گو کنند یعنی مثل دوره روحانی نشود که هیچ صحبتی درباره چگونگی تشکیل دولت نشد. بعد از اینکه آقای روحانی رأی آورد سه چهار نفر از بزرگانی که از آقای روحانی حمایت کرده بودند یعنی آقایان ناطق نوری، خاتمی و هاشمی با آقای روحانی دور هم نشستند و در مورد وزارتخانه ها از جمله وزارت کشور با او صحبت کردند تمام تلاش آنها این بود کسی را در جایگاه وزیر کشور قرار دهند که جامع تر باشد اما آقای روحانی روی آقای رحمانی فضلی اصرار داشت و حرف خود را به کرسی نشاند و حرف آنها را اصلا گوش نکرد. حتی آقای هاشمی که بسیار از روحانی حمایت کرده بود به او گفت که در مورد وزارت کشور تصمیم دیگری بگیرد اما آقای روحانی گوش نکرد.
اصلاح طلبان درباره چینش کابینه با کاندیداهایشان گفتگو کنند
در حال حاضر اصلاح طلبان نباید مانند آن زمان عمل کنند با هر کاندیدایی که گفت و گو میکنند باید به آن بگویند در چینش کابینه و در پیشبرد اهداف باید فلان اقدامات را انجام دهد. از این رو باید جدیتر برخورد کنند. ما در فراکسیون امید همین نقص را داشتیم بنده اعتراف میکنم ما به عنوان شورای عالی سیاستگذاری، با وجود اینکه از نمایندگان عضو فراکسیون قول و تعهد گرفتیم و میثاق نامه امضا کردند، جلسات مشترک برگزار نکردیم و سیاست ها را با آنها مرور نکردیم که در مجلس فلان اقدامات را انجام دهند. نقصی که جبهه اصلاح طلبان ایران باید آن را برطرف کند.
ما در واقع انتخاب نکردیم بلکه در زمینی که برای ما ساخته شده بود بازی کردیم. هم در مورد فراکسیون امید و هم در مورد انتخاب روحانی این گونه بود. کاندیداهای ما نیامدند ثبت نام کنند. ما با فرایندی به اسم حذف اصلاح طلبان روبرو بودیم. تعدادی از کاندیداهای ما نیامدند و ثبت نام نکردند و عده ای هم تایید نشدند. ما باز هم جا نزدیم و این نکته مثبت بود.
سناریوی هالیوودی درباره یک جلسه که هیچوقت برگزار نشده بود
*آقای موسوی لاری! اخیرا خبری منتشر شد که با چند شخصیت در منزل تان دیدار و گفتگویی داشتید صحت دارد؟ توضیح دهید.
یکی از مسائلی که رسانههای ما در آستانه انتخابات باید به آن توجه کنند فضای بسیار مسمومی است که در برخی رسانهها به وجود آمده مبنی بر اینکه به هر قیمتی جریان رقیب را باید زیرسوال ببرند به عنوان مثال چندی پیش، تعدادی از دوستان ما از شهرهای مختلف از جمله بندرعباس، مطلبی را برای بنده ارسال کردند مبنی بر اینکه ماجرای فلان جلسه چیست؟ بنده به آن مطلب نگاه کردم. یکی از رسانه ها خبری منتشر کرده مبنی بر اینکه جلسه تصمیم گیری در منزل موسوی لاری برگزار شده و در این جلسه، تعدادی از اصلاحطلبان حضور داشتند و بین محسن رهامی و آقای کرباسچی، دیالوگها و صحبتهایی ردوبدل شد، درگیری و دعوایی هم رخ داد. در این درگیری، آقای موسوی لاری و عبدالله نوری میانجی گری کردند و با آنها در آشپزخانه منزل موسوی لاری صحبت کردند.
در واقع براساس این مطلب، سناریویی هالیوودی نوشته بودند که از اساس دروغ بود یعنی رنگ و بویی از واقعیت در آن وجود نداشت نه جلسهای برگزار شد آن هم نه امسال نه سال گذشته بلکه طی سالهای گذشته چنین جلسهای حداقل با این ترکیب برگزار نشده است. هر چه بنده به این قضیه فکر کردم که اینها چه کسانی هستند که به این داستان پردازی روی آوردهاند و با چه مقصودی این کار را انجام دادند متوجه نشدم. متاسفانه از این گونه خبرها توسط رسانههایی که قاعدتا نباید این گونه باشند، منتشر می شود به ویژه آن رسانههایی که از بیت المال استفاده میکنند اما به هر حال این فضای مسموم وجود دارد و این گونه اقدامات رخ میدهد.
به هر حال بنده فکر میکنم یک عزم و ارادهای بین خبرنگاران، روزنامه نگاران و مسئولان رسانههایی که ملی، اخلاقی و انسانی فکر میکنند باید شکل بگیرد که فارغ از اینکه به چه کسی میپردازند و به نفع چه کسی اقدام میکنند با این نوع کارکرد خبری مقابله کنند و در عمل اجازه ندهند این فرهنگ خبرسازی به جای خبرگویی، در جامعه رشد کند.
افزودن نظر جدید