صدا‌و‌سيما بر همان پاشنه می‌چرخد

حميدرضا شکوهي در سرمقاله مردم سالاری نوشت:آنچه در مورد عملکرد سازمان صدا‌و‌سيما در قبال جشنواره سي‌و‌سوم فيلم فجر و بويژه مراسم اختتاميه آن شاهد بوديم، مصداق بارزي بر اين مدعا است که روي کار آمدن فردي جديد در منصب رياست سازمان صدا‌و‌سيما و به تبع آن تغييرات در معاونت‌ها و ‌مديريت‌هاي مختلف، لزوما به معناي تغيير در رويکردها نيست.

جشنواره فيلم فجر که عمري نزديک به عمر انقلاب اسلامي دارد، آيينه تمام نماي سينماي ايران محسوب مي‌شود. اما با اين وجود، مراسم افتتاحيه و بويژه اختتاميه آن که بسياري از مردم آن را پيگيري مي‌کردند، در بين کانال‌هاي متعدد تلويزيوني سازمان عريض و طويل صدا‌و‌سيما، جايي در آنتن زنده پيدا نمي‌کند و اين موضوع نه تنها در نوع خود عجيب، بلکه مي‌توانم بگويم تاسف‌بار است.

مراسم اختتاميه با دو ساعت تاخير از طريق يکي از کانال‌هاي فرعي سيما پخش مي‌شود و شيوه پخش مراسم نيز، به نوعي قدم زدن روي اعصاب بينندگان تلويزيوني را تداعي مي‌کند. تصاوير، گزينشي پخش مي‌شود، چهره زنان هنرمند از نمايي بسيار دور پخش مي‌شود؛ درست مانند آلات موسيقي که هنوز تکليف مديران سيما با آن روشن نيست که بالاخره آلات موسيقي را نمايش بدهند يا ندهند و اين موضوع در مراسم اختتاميه جشنواره فيلم فجر و پخش آن از تلويزيون نيز صدق مي‌کرد.

البته اين نخستين بار نيست که چنين مراسم با اهميتي براي عموم مردم، اينگونه با تاخير و سانسور پخش مي‌شود و حتي بخش‌هايي از صحبت‌هاي مطرح شده در مراسم سانسور مي‌شود.

پخش راديويي مراسم اختتاميه نيز که به طور زنده به روي آنتن دو شبکه راديويي رفت، خيلي وضع بهتري نداشت؛ بويژه در راديو سراسري که گزارشگر مربوطه موظف بود از ابتدا تا انتهاي برنامه، به جاي گزارش، نقد – بخوانيد تخريب – کند و حتي شنوندگان راديويي را از شنيدن برخي سخناني که در مراسم انجام مي‌شد محروم سازد.

روش صدا‌و‌سيما در طول جشنواره نيز همين بود. برخي فيلم‌هاي پرمخاطب، در برخي برنامه‌هاي تلويزيوني حتي معرفي ‌نشدند تا مبادا کسي فکر کند برخي فيلم‌ها اصلا در جشنواره حضور دارند. امسال در مورد فيلم‌هايي مثل «خانه دختر» اين اتفاق افتاد و پارسال در مورد فيلم‌هايي مثل «عصباني نيستم». اما بحث من اينجا، پرداختن به اين جزييات نيست؛ اينها مصاديقي روشن است براي اثبات اين ادعا که در صدا‌و‌سيما، در بر همان پاشنه مي‌چرخد و نمي‌توان انتظار اتفاق خاصي را در اين سازمان داشت.

صدا‌و‌سيما خود را موظف نمي‌داند که به سلايق مخاطبان احترام بگذارد و راهي که خودش دوست دارد در پيش مي‌گيرد. حاصلش هم افزايش روزافزون مخاطبان شبکه‌هاي ماهواره‌اي است که البته گويي براي مسوولين مربوطه خيلي اهميت ندارد و راهکارش را جمع‌آوري ماهواره مي‌دانند. تا زماني که صدا‌و‌سيما رقيب نداشته باشد، همين وضعيت پابرجا خواهد بود. همانگونه که در تبليغات انتخابات رياست جمهوري گذشته هم برخي کانديداها مطرح کرده بودند، بهتر آن است که قانون اصلاح شود و زمينه براي فعاليت شبکه‌هاي راديو تلويزيوني خصوصي فراهم شود تا شايد صدا‌و‌سيما که قرار است رسانه ملي باشد، در ميداني که رقيب داشته باشد رويه خود را اندکي اصلاح کند.

افزودن نظر جدید