- کد مطلب : 9206 |
- تاریخ انتشار : 20 مهر, 1394 - 08:34 |
- ارسال با پست الکترونیکی
طعمتلخ تهديد
دو مقام ارشد كشور به اعدام و دفن با سيمان در رآكتور اراك تهديد شدند و روشن است، هيچ سليقه سليمي در تندي و تلخي اين سخن موهن، ترديد نميكند. نشستن بر كرسي «اصولگرايي» و تكيه زدن بر شعار «ارزشمداري» با هرچه سازگار باشد با توهين و تهديد مقامهاي ارشد كشور سازگار نيست. اين اما همه تلخي جلسه يكشنبه مجلس را نميسازد كه تلختر، سكوت آناني بود كه بايد از شاكله و تماميت مجلس دفاع ميكردند و از اين سخن پر تهديد برائت ميجستند. اما حيف و صدحيف كه كسي در ميان شلوغي بازار قيل و قالهاي يكشنبه پارلمان برنخاست و از حيثيت و كيان مجلس دفاع نكرد و نگفت كه تهديد به مرگ در پارلمان جايي ندارد. به واقع گوينده اين تهديد و نمايندگان شنونده اين سخن براي لحظهاي با خود فكر نكردند كه افكار عمومي لااقل در ذهن و ضمير خود از آن نماينده خواهند پرسيد كه تهديد و آرزوي مرگ مقام رسمي كشور و اتهام اهمال و انفعال وسياسي كاري با چه هدف و انگيزهاي بيان شده اما پرسش اصليتر آنان اين است كه چرا بزرگان پارلمان نظام اسلامي در برابر اين تهديد سكوت كردند.
ترديدي نيست كه دامگاه سياستزدگي و برخورد ناصواب جناحي، پيش پاي همه ازجمله مجلس گشوده و گسترده است. درافتادن به اين دام، تنها يك نماينده را به ورطه افراطيگري نميكشاند كه كيان و اعتبار پارلمان را به مخاطره مياندازد. البته، هرجا كه ردپاي سياست ديده ميشود، ستيز و تعارض به گونههاي مختلف جاي خود را بازمينماياند. بر اساس اين نظرگاه امكان رسيدن به سكون و توافق كامل و دستيابي به آرامش تام در هيچ فضاي سياسي ممكن نيست زيرا رقابت براي قدرت، روندي پايانناپذير است كه در هميشه تاريخ همچون يك قانون بر «بازي سياست» حكمفرما بوده و خواهد بود. ممكن است شكل و شمايل رقابت و ستيزه تغيير كند، اما از اصل آن گريزي نيست. پس نبايد از بروز و تشديد گاه و بيگاه تنشهاي سياسي كه نقطه اوج رقابت است، چندان حيرتزده، برآشفته يا نااميد شد كه بالعكس اوج و فرود مداوم تنشهاي سياسي، گوياي جريان داشتن زندگي سياسي است، اما آنچه سبب بيمناك شدن و دلشورههاي جامعه ميشود فقدان پذيرش قواعد رقابت سياسي و استفاده از ابزارهايي است كه ميتواند جامعه را بحراني سازد.
در حقيقت چون «رقابت» جوهره سياست است، اگر گروهي بكوشند تا اين جوهره را با ابزارهاي مبتني بر زور و فشار براندازند و مسخ كنند، اصل و اساس سياست را در جامعه به ورطه بحران كشاندهاند. به تعبيري ديگر وجود رقابت سالم و پرهيجان، مانند ضربان قلب علامت سلامت نظام سياسي است، اما اگر عدهاي تلاش كنند تا براي جلوگيري از بالا رفتن ضربان قلب، تپش آن را قطع كنند يا براي مبارزه با فشار خون، جريان خون را متوقف سازند، آنگاه مجموعه ارگانيسم سياسي مانند اندام انسان با مشكلات عمده و ايست كامل مواجه خواهد شد. البته رقابت و منازعه، قواعدي دارد و اوج و فرودي. به تناسب شكل، ماهيت و ميزان توسعهيافتگي سياسي جوامع مختلف، شيوهها، ابزارها و محملهاي قانوني رقابت و منازعه سياسي متفاوت است و شدت و ضعف گوناگوني دارد. هرچه هست اما ابزار اين رقابت ديگر شمشير، خشونت، حذف و نابودي طرف مقابل و رقيب سياسي با «سيمان» نيست، بلكه پذيرش وجود و حضور او در يك فضاي رقابتآميز به انضمام اخلاق است. پذيرش حق اكثريت و اقليت از جمله اين ابزار است، اكثريتي كه در خرداد ٩٢ به راه و روش اعتدالگرايان راي دادند و اقليتي كه پايگاه اجتماعي پرنفوذ خود را دارند. ولي ابزار نزاع سياسي و منطق مخالفت و رقابت مختصات و مشخصاتي دارد كه در اين نظام «كلام و گفتار» است. چون نظام مبتني بر خواست مردم و اراده عمومي است، بنابراين كلامي برنده خواهد بود كه كارآمدي و توانمندي بيشتري در جهت تامين خواستهها و نيازهاي مردمي داشته باشد. بر اين منطق كه در همه كشورهاي جهان پذيرفته شده، برگي به نظام سياسي با نام «اخلاق» افزوده شد تا مرزبندي ميان سياست ورزي ماكياوليستي با سياستورزي اسلامي عيانتر از هميشه باشد. با وجود اين صفت اختصاصي در نظام سياسي ايران، پيروزيها و شكستها با رويكرد انتقامجويي و خصومتآميز همراهناشدني و «لم يتچسبك» است و همگي در دايره خواست مردم و با قبول قواعد بازي رقابتآميز، نبايد هيچگاه در پي پايان دادن به زندگي سياسي طرف مقابل و برچيدن بساط رقابت باشند. چنين است كه بايد گفت در رقابت و تامين منافع نظام در برجام هيچ كس شك و شبهه ندارد و اختلاف نظر در پروندهاي چنين حساس هم، پديدهاي عجيب نيست. ميتوان در ماجراي هستهاي و مذاكرات مهم وين، از طيف هاي مختلف سخن و تحليلي متفاوت شنيد، اما متاسفانه پيكره سياست هستهاي ايران نه از گوناگوني افكار و آرا بلكه از شبههافكني و جنجال لجاجتآميز زخمي است و اين تلخي و زمختي رفتاري را به راحتي ميتوان ديد. آنچه امروز نصيب سياستگذاران هستهاي شده تضارب آرا نيست بلكه گونهاي از تحريف و تخطئه انديشه است كه به آساني حقايق ماجراي هستهاي را به چنگ تحريف ميسپارد. آنچه در منطق مخالفان اين سامان به تيغ طرد و توهين سپرده ميشود اصل انساني و اخلاقي مذاكره و شخصيت مذاكرهكنندگان است. هيچ برهاني قاطعتر از اين بر انحراف انديشه و قلم تيم مخالفان داخلي نيست كه آنها از يك سو هنگام انتخاب خط مشي ديپلماسي افراطيترين و بدترين سياست يعني خروج از پيمانهاي بينالمللي را تجويز ميكنند و از سوي ديگر هر توهين و استهزايي را درباره شخصيت اصحاب ديپلماسي و مذاكره روا ميدارند. اين رفتار برخلاف خواست اكثريت تودههاي ايراني و احوالات سالي است كه در ابتداي آن فرمان همدلي و همزباني در حمايت از دولت منتحب مردم صادر شده بود. حالا افكار عمومي با مشاهده متن و حاشيه تلخ جلسه روز يكشنبه مجلس ميداند چه كساني و با چه ادعايي چگونه تيغ تيز حذف و تهديد را براي زمينگير كردن يك مطالبه ملي از نيام بركشيدهاند. مجلس يكشنبه اينچنين روز سخت و تلخي بود، روز سختي براي همه بود.
افزودن نظر جدید