عاشورا،نماد مبارزه با جهل و ظلم

محمد تقی فاضل میبدی-عاشورا را به این دلیل باید زنده نگه داشت که نماد مبارزه با ظلم، جور و جهل است؛ ظلمی برآمده از حاکمان اموی که در لباس مذهب بر مسند قدرت نشسته‌‌اند و جهلی که لباس دین بر اندام خود پوشیده‌ است و گروهی مسلمان جاهل را در تقابل و جنگ با امام حسین(ع) واداشته است.

معاویه ابن ابی‌سفیان به‌عنوان پایه‌گذار اسلامِ سلطنتی، فقط با کشتار و تهدید بر مردم حکومت نمی‌کرد، بلکه با تحریف دین و جعل روایات دروغین و ترویج احادیث بی‌پایه، پایه‌های حکومت خود را تقویت می‌کرد. او با این ترفند‌ها، خلافت اسلامی را که براساس بیعت شکل گرفته بود به سلطنت موروثی تبدیل کرد و الفبای سیاسی خود را بر این مبنا گذاشت که مردم باید از ما اطاعت کنند و کسی حق نقد و انتقاد ندارد. معاویه در خطبه‌ای گفت: «من مزاحم زبان شما نمی‌شوم تا مادامی که زبان شما مزاحم حکومت ما نباشد». او برای مشروعیت حکومت خود به این آیه قرآن تمسک می‌جست: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء» و با ترویج حکومت جبری‌ خویش می‌گفت خدا خواسته است حکومت دست ما باشد! علامه امینی در جلد ١٣ الغدیر (ترجمه فارسی) داستانی را چنین نقل می‌کند: مردی به نام ابواسحاق می‌گوید شمر‌بن ذی‌الجوشن با ما نماز می‌گذاشت و سپس دعا می‌کرد خدایا ما را ببخش. گفتند خدا چگونه تو را بیامرزد؟ گفت وای بر تو پس من چه کنم؟ گفتند تو قاتل پسر پیامبر بودی، چگونه خدواند تو را ببخشد؟ در پاسخ گفت فرمانروایان دستور دادند و ما هم ملزم بودیم از آنها اطاعت کنیم. یا مسلم‌‌بن ‌عقبه بعد از آنکه مردم مدینه را قتل‌عام کرد، می‌گفت: «خدایا بعد از شهادت به تو، هیچ عملی برای تو بهتر از قتل‌عام مردم مدینه ندارم!» جهل مذهبی این افراد را به جایی رسانده بود که قتل عام مردم را تقرب به خداوند می‌دانستند. بهترین درسی که این نقل‌های تاریخی به ما می‌دهد این است که حاکمان بنی‌امیه و بنی‌عباس برای پیشبرد اهداف خود از دو مؤلفه بهره می‌بردند؛ یکی، ظواهر دین و دوم، جهل مذهبی مردم. لبه تیز تیغ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر امام‌حسین(ع) در چند فراز از خطبه‌های خود، ناظر بر مبارزه با حکومت ظالمانه یزید است که از آن به عنوان «سلطان جائر» یاد کرده و از قول پیامبر(ص) فرموده است: «هرکس جور سلطانی را ببیند و در مقام تغییر آن برنیاید، جایگاه او در قیامت همان جایگاه سلطان جائر است».

امام‌حسین(ع) به‌عنوان یکی از پیشوایان دین و امامان شیعه، تکلیف بزرگی بر گردن همه انسان‌ها گذاشت. متأسفانه این پیام بزرگ و نجات‌بخش سیدالشهدا(ع)، در همان سال‌های نخست پس از شهادت ایشان تحریف و تخدیر شد. حاکمان عباسی چنان ظلم امویان را بزرگ نشان دادند که مردم را از پیام حقیقی امام‌حسین(ع) دور نگه دارند، به‌گونه‌ای که متوکل عباسی دستور داد بر قبر امام‌حسین(ع) آب بندند تا این نماد حق‌طلبی از بین برود. در درازای تاریخ برخی حاکمان این واقعه را بیشتر و بیشتر تحریف کردند.
شاید هیچ رویدادی به اندازه رویداد عاشورا تحریف نشده باشد. امام(ع) می‌فرمایند: «زندگی با ظالمان، جز ذلت و خواری نیست». ایشان نگفتند زندگی با کافران، بلکه ظالمان. در روزگار اوج قدرت امویان، ظلم به یک سنت اجتماعی تبدیل شد و مردم «واقعیت» موجود را که ترویج هم می‌شد، «حقیقت» می‌پنداشتند. اینکه امام‌حسین(ع) می‌فرمایند: «من دست ذلت به شما نمی‌دهم، چون در دامانی پاک تربیت یافته‌ام»؛ یعنی انسان پاکی که تربیت درستی دارد، نمی‌تواند با ذلت زندگی کند و باید در برابر عوامل آن ایستاد حتی اگر به قیمت جان او تمام شود؛ همان‌طور که حضرت چنین کردند. این منطق باید به زندگی همه انسان‌ها گره بخورد. در این منطق و سیره هم آزادگی وجود دارد، هم آزادی و هم عدالت؛ کلماتی که همه آدمیان دنبال معنای آن هستند.

افزودن نظر جدید