- کد مطلب : 10864 |
- تاریخ انتشار : 8 خرداد, 1395 - 08:22 |
- ارسال با پست الکترونیکی
عزت فراموشنشدنی «عزت»
دقیقا پنج سال میگذرد از خرداد ماهی که عرتالله سحابی درگذشت. روزی که عزتالله سحابی به خاک سپرده شد و در همان روز نیز هاله سحابی، دختر عزتالله، دوری پدر را تاب نیاورد و در همان روز مرگ پدرش، دار فانی را وداع گفت. در همین راستا پنجشنبه گذشته، یاران و دوستداران زندهیاد مهندس عزتالله سحابی در لواسان، پنجمین مراسم یادبود وی را بر پا کردند. در این مراسم ابراهیم یزدی، و امیر طیرانی، پژوهشگر تاریخ معاصر سخنرانی کردند و متنی نیز از سخنرانی سارا شریعتی که بهدلیل مسافرت شخصی نتوانسته بود در مراسم حضور پیدا کند، قرائت شد. فیروزه صابر، مجری برنامه ابتدا یاد عزتالله و هاله سحابی را گرامی داشت .همچنین متن سارا شریعتی نیز قرائت شد که در بخشی از این متن آمده بود: خردادماه است. برای من، خرداد ماه همیشه ماه غمگینی بوده است. همیشه نه! درست از روز ۲۹ خرداد ۱۳۵۶، از پایان اردیبهشت تا پایان خرداد، سرنوشت خانواده ما رقم خورد و خرداد ماه، با خاطره از دست دادن عجین شد. با خاطره مرگ پدرم. مرگی مشکوک، مبهم، رازآلود. از آن سال در هر خرداد، مراسم بزرگداشتی بوده است، بزرگداشتهایی خبرساز، بهدلیل لغو مراسم، گاه درگیری، اغلب ماجرا، همیشه حرف و حدیث. در نتیجه، هر سال انگار برای به سر رساندن این خرداد ماه پر ماجرا، باید آماده میشدیم.
در این مدت، خردادماه مناسبتهای دیگری نیز یافته است، از دست دادن عزیزان دیگری، بزرگداشتهای دیگری. در این بزرگداشتها، هر سال چند بار، در یک ماه، چهرههایی دیدهام که حتی نامشان را نیز نمیدانم اما به چهرههایی آشنا بدل شدهاند. انگار یک اجتماع سوگ را تشکیل دادهایم، یک اجتماع یاد، ذکر. و اگر بخواهم از عنوان یک اثر معروف انسانشناسی وام بگیرم، خواهم گفت: اجتماع «خردادیهای مغموم.»
در ادامه این متن که قرائت شد نیز آمده بود: «خشم ناامید، خشمی خطرناک است. ازاینرو نسبت به آن واکنش نشان داده میشود. از آن پرهیز میشود. ترس ایجاد میکند چرا؟ به این دلیل که احساس میکنیم، این خشمی است که میتواند مولد خشونت باشد و خشونت دیگر کافی است. ما، مای ایرانی، مای ساکن کشورهای اسلامی، مای مسلمان، میخواهیم همچون یک گناه از خشونت پرهیز کنیم.»
در این متن تاکید شده است: «سبت علم و آگاهی، اجازه فهم چنین جملهای را فراهم میکرد. به نظرم میرسید که در این جمله، مقصود از علم، آگاهی است. برای کنترل خشم باید کار علمی کرد، چرا که تنها عاملی که میتواند بر خشم غلبه کند و آن را مدیریت کند، آگاهی است. اینکه ما بفهمیم چرا خشمگین شدیم، چه عواملی منجر به خشم شده است، امکان غلبه بر خشم را فراهم میسازد. به یمن این فهم است که میتوان از خشم کور و غریزی گذشت. آگاهی چنین امکانی را به ما میدهد. آگاهی است که مانع از درغلطیدن خشم به خشونت است. خشم به خشونت بدل میشود چون با استیصال و ناامیدی در میآمیزد. چون راه دیگری برای غلبه بر خشم نمییابد. چون ناامید است. ناامیدی اغلب یا به انفعال میانجامد یا به خشونت. خشم ناامید، خشم فروخورده، منبع اصلی خشونت است. آگاهی، خشم را به یک انگیزه بدل میکند و این انگیزه را معنادار و جهتدار میسازد. آگاهی کمک میکند تا خشم را بفهمیم، آن را کنترل و مدیریت کنیم اما آگاهی همیشه به درمان خشم کمک نمیکند. چرا؟ در چه صورتی؟ در زمانی که پس از تحلیل و فهم خشم خود، احساس میکنیم که خشم ما مشروعیت داشته است. محق است. مجاز است. خشم مشروع را آیا میتوان درمان کرد؟ چگونه خاموش میشود؟ اینجاست که به مفهوم دیگری بر میخوریم و آن مفهوم عدالت است. تنها اجرای عدالت است که خشم مشروع را خاموش میکند. خشم خواهان عدالت، خشمی امیدوارانه است. خشمی است که به عدالت امیدوار است. خشم ناامید خشونتبار است. خشم امیدوار اما مطالبهگر و خواهان عدالت است.
امیدواری مفهوم بزرگی است. برخلاف امید. امیدواری مفهومی است که تکذیب نمیشود. مخالف ندارد. ما امیدواریم. امیدواری فلسفه وجود ما است. معنای دین ماست. مبنای مبارزه ماست. علت بقای ماست. در این حال، خشم مشروع، امیدوار و مطالبهگر است. خشمی است که هیچ نسبتی با خشونت ندارد. خشمی خواهان عدالت. احقاق حق. حق دانستن. دانستن اینکه در آن روزهای سخت چه گذشت؟ چه عاملی منجر به این از دست دادنها شد؟
همچنین در پایان این متن تاکید شد: «آزاده اخلاقی در پروژهای هنرمندانه، نقش شاهد عینی بسیاری از این مرگهای مشکوک را ایفا کرده است. اما روایت هنرمند، تاریخ نیست. برای آنکه تاریخ ما ثبت و روایت شود، عدالت باید چنین نقشی ایفا کند. تنها در این شکل، خشم فروخورده، التیام خواهد یافت و تاریخ ما از حافظههای ممنوع و مجروحش استخراج میشود. میگویند: ما نیازمند زمانیم. میگوییم: ما خواستار عدالتیم.»
فریدون سحابی، پسر عزتالله سحابی نیز در این مراسم سخنانی کوتاه ایراد کرد و گفت: «میخواهم بگویم که اگر الان آقای سحابی حضور داشتند، چه موضع یا برنامهای برای کشور داشتند؟ اول اینکه قوه مقننه در مجالس گذشته حتی یکبار نسبت به مسایلی که کشور را به انزوا کشاند ابراز نظر نکردند. در مذاکرات هستهای و مذاکرهکنندگان و خیانتهای تحریمها، هیچ سوالی طرح نکردند. مجالس هشتم و نهم درباره هشت میلیون بیکار در ایران و رکود فراگیر فعالیتها و فسادهای اقتصادی هیچگاه سوالی نکردند.» او ادامه داد: «این سکوت به معنی رضایت از شرایط موجود است و مجلس نهم در سالهای آخر از هیچ سنگاندازی در مسیر دولت یازدهم فروگذار نکرد و هرچه میتوانست در جهت تضعیف مذاکرات انجام داد. در مورد تصویب غیرقانونی سه هزار بورسیه در وزارت علوم در دولت قبل و طرح لغو آنها در دولت یازدهم، چه کنشهای غیراخلاقی صورت گرفت. به نظر میرسد قوه مقننه در مسیر منافع جناحی نه تنها مشکلات مردم سرزمین را در نظر نگرفت بلکه تعهداتش به رضای خداوند هم فراموش شد. اما مهندس سحابی در تمام دوره فعالیتش، منادی و منافع مردم بود که در راه خیر و صلاح مملکت گام برمیداشتند و هرگز منافع جناحی را فدای مصلحت سرزمین نکرد.» او گفت: «مهندس سحابی میگفت که زمانی که خیر مملکت در پیش است، مهم نیست که بر من چه رفته و در حقم چه کردهاند.»
ابراهیم یزدی: نام عزت برازنده مهندس سحابی بود
ابراهیم یزدی نیز در این مراسم طی سخنانی گفت: «زندگی عزتالله سحابی نشان میدهد که نامی که بر وی نهادهاند، شایستهاش بوده و به او نازل شده است. معنای عزت هم یعنی گرامی و عزیز شدن و زیر بار نرفتن. این زیر بار نرفتن قطعا به معنی زیر بار حرف طاغوت و مشرک نرفتن است و نه به معنای زیر بار حرف الهی نرفتن.» او یادآوری کرد: «کسانی که فرهنگ ایرانی را مطالعه کردهاند، معتقدند که فرهنگ ایرانی یکی از غنیترین فرهنگهای جهان است. سرزمین ما در منطقهای است که سر چهار راه حوادث است و مدام از شرق و غرب مورد سرایت فرهنگها بوده که البته ما اسم آن را تهاجم فرهنگی نمیگذاریم بلکه معتقدیم، فرهنگ سرایت میشود چراکه ویژگی فرهنگ، مسری است. ما در طول تاریخ نشان دادهایم که عناصر مثبت فرهنگها را گرفتهایم و در فرهنگ خود ایرانیزه و اسلامیزه کردهایم و ازاینرو فرهنگ ما بسیار غنی است.» یزدی با اشاره به مرگ عزتالله سحابی ادامه داد: «عملکرد مهندس سحابی به لحاظ رفتاری در طول هشتاد وچند سالگیاش، در قلمرو و در کارهای حرفهایاش با مناعت طبع و شرافت، بوده است.» یزدی گفت: «او تنها یک نواندیش دینی نبود بلکه یک روشنفکر دینی هم بود چراکه نکته اصلی در مساله روشنفکری این است که روشنفکر یعنی کسی که برابر جامعهاش احساس مسوولیت میکند و فرقش با نواندیش این است که نواندیش تنها یک نواندیش است، مسالهاش تغییر نیست. روشنفکر دینی هم در چارچوب مومنانهاش، قصد تغییر میکند. روشنفکر دینی در جامعه ما نقش اساسی دارد. اول اینکه باورهای مومنانه را در غالب زمان خود در میآورد.» یزدی با اشاره به نقش روشنفکران دینی در ایران هم گفت: «مرحوم مهندس بازرگان کار اصلیاش تبیین مبانی ایدئولوژیک دینی روشنفکران دینی بوده است. اما مبانی اعتقادی با نگاه ویژه روشنفکران دینی به آموزههای دینی زمانی اتفاق میافتد که شما نمونه متبلور شده آن را ببینید. نقش دکتر سحابی این بوده که الگوی زنده از این مبانی بوده است. یعنی هر کجا میخواهیم از صداقت مومنانه یا ماندن روی پیمان حرف بزنیم، دکتر سحابی نمونه اصل است. او با تمام وجود این اعتقاد صداقت مومنانه را ارایه میداد.»
در این مراسم ابراهیم یزدی، محمد توسلی، حسین شاه حسینی، احسان شریعتی، امیرخسرو دلیرثانی، مینو مرتاضی لنگرودی، بهمن احمدی عمویی، حسین انصاری راد، پوران شریعت رضوی، پروین فهیمی، مسعود پدرام، فرید طاهری، احمد زیدآبادی و خانواده مهندس سحابی , بسیاری از دوستداران عزتالله سحابی حضور داشتند.
افزودن نظر جدید