- کد مطلب : 8614 |
- تاریخ انتشار : 12 مرداد, 1394 - 14:58 |
- ارسال با پست الکترونیکی
كتابزدايي از انقلاب
دخل و خرجي كه جور نيست
با توجه به تعطیلی چند کتاب فروشی در چند ماه اخیر به نظر می رسد این روند با تغیر کاربری کتاب فروشیها و تغیر شغل گردانندگان آن ادامه یابد. دلیل اصلی تمام این تعطیلیهای زنجیرهای«تنگناهای مالی» عنوان شده است.
به گزارش ایلنا در 7-6 سال گذشته نیز بیش از 45 كتابفروشي در تهـران و تعدادی كتابفروشي پرسابقه نیز در سایر استانها فعالیت خود را متوقف کردهاند. البته سابقه بسته شدن كتابفروشيها و تغییر کاربری آنها امر تازهای نیست، اما به نظر میآید روند بسته شدن یا تغییر کاربری دادن فروشگاههای کتاب در چند سال اخیر سیر صعودی پیدا کرده است. در واقع میتوان گفت این مسئله از سال ۸۹ که چند كتابفروشي در خیابان کریم خان زند بسته شدند، شدت گرفت و توجه افکار عمومی اقلیت کتابخوان کشور را به خود جلب کرد.
با توجه به اینکه درآمد ناخالص فعلی یک كتابفروشي در ایران نمیتواند توجیه اقتصادی مناسبی برای انتخاب یا ادامه این شغل برای یک خانواده 4 نفره باشد، بهنظر میرسد نهتنها دلیلی منطقی و انگیزه مالی برای باز شدن كتابفروشيهای جدید وجود ندارد، بلکه ادامه فعالیت كتابفروشيهای موجود نیز به لحاظ اقتصادی با سختی مواجه است. یکی از مهمترین مسائل گریبانگیر كتابفروشيها هزینههای عوارض تجاری است. براساس تعرفهها و آمار شنیده شده؛ سالانه 6 تا 7 میلیون از سوی كتابفروشيها باید به شهرداریها پرداخت شود. درصدی که از فروش هر کتاب به کتابفروش تعلق میگیرد، از چیزی بین 15 تا 25 درصد (در موارد نادری ازجمله برخی کتب علوم پزشکی با قیمتهای بالا و احتمال تاریخ گذشتن زودهنگام آنها تا 40 درصد) در نوسان است که هرچه کتاب با ارزشتر یا ناشر صاحبنامتر باشد این درصد رو به کاهش میگذارد.
در اکثر موارد هم امکان خرید کتاب به صورت مستقیم از ناشر ممکن نیست، بسیاری از کتابها از مراکز پخش خریداری میشوند که این خود درصدی از سود کتابفروش را کم میکند. اگر از سود باقیمانده هزینههای باربری و حمل و نقل، هزینههای کارگری، اجارهبهای فروشگاه و هزینههای متفرقهای از جمله به فروش نرسیدن کتابها تا زمان چاپ کتاب ویرایش شده، سرمایه خوابیده، بهرههای بانکی حاصل از دریافت وام برای سرمایهگذاری، هزینههای تبلیغات و غیره را کسر کنیم، سود خالص یک كتابفروشي در کلانشهر تهران حتی به حدود 15 درصد هم نمیرسد رقمي كه در اين سالها مثل خوره افتاده به جان اين خيابان خاطره انگيز و دارد شيره جانش را تا مرز تعطيلي ميكشد.
شهرداري، يار شهر نيست
با تمام این تفاسیر و با وجود اینکه به دلیل وضعیت بحرانی شرایط کتاب و نشر برنامههای حمایتی ویژهای از سوی نهادهای دولتی برای ناشران و کتابفروشان در نظر گرفته شده و دولت حتی این موسسات را از پرداخت مالیات نیز معاف دانسته، اما شهرداری همچنان عوارضهای مختلفی را به كتابفروشيها و موسسات نشر تحمیل میکند. عوارض تابلو، عوارض ملک با کاربری تجاری و عوارض انبار برای ساختمانی که ناشر یا کتابفروش کتابهای مازاد فروشگاه خود را در آن نگهداری میکند و ... بخشی از عوارضی است که كتابفروشيها و انتشاراتیها موظف به پرداخت آن هستند. برای مثال عوارض شهرداری برای كتابفروشي طهوری، یکی از قدیمیترین كتابفروشيها و جزو نخستینهای خیابان انقلاب که چندی پیش نیز صاحبش خبر از تعطیلی آن به دلیل مشکلات مالی و مالیات و عوارض داده بود، 1800000 تومان فاکتور شده است. این در حالی است که مبلغ عوارض كتابفروشي طهوری در سال گذشته تنها ۱۴۷ هزار تومان در نظر گرفته شده بود.
دولتي كه غمخوار كتاب نبود
هرچند وقتی شهرداری حتی از مالیات تابلوهای مغازه كتابفروشي هم نمیگذرد تخصیص کاربری تجاری با تخفیف و تقسیط پرداخت عوارض هم هیچ تغییری در وضع موجود ایجاد نخواهد کرد و قطعاً مشروط به چانهزنیهای موردی و رابطهای میشود. و لذا «طرحی نو» و غیرعادلانه برای رانتخواری به شکل جدید است. به همین دلایل است که بسیاری از کارشنان و فعالان صنعت کتاب و نشر اذعان دارند محلی که قرار است كتابفروشي باشد، نباید به گرفتن جواز تجاری ملزم شود و حتی سال 88 اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، در نامهای که به نامزدهای ریاستجمهوری نوشته بود حذف عوارض شهرداری برای دفاتر نشر و كتابفروشيها را خواستار شده بود. این راهکار باید تحت عنوان یک بسته حمایتی از كتابفروشيها و انتشاراتیها به مجلس برود تا نمایندگان مسئول به آن رای بدهند و سریعا نیز اجرا شود. درواقع یکی از سیاستهایی که میتواند به توازن بخش تولید و فروش کتاب کمک کند تصویب قانونی برای تخصیص کاربری فرهنگی برای تأسیس و فعالیت كتابفروشي، دفتر نشر و مؤسسه توزیع کتاب است.
عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران معتقد است: در دولتهای نهم و دهم جو مطلوبی در رابطه با تولیدات فرهنگی وجود نداشت و این نگاه ناخودآگاه در شورای شهر دوره قبل هم رخنه کرده بود اما شورای شهر فعلی در تلاش است تا بتواند با مصوباتی که تایید و لازمالاجرا میکند زمینه را برای فعالیت راحتتر كتابفروشيها فراهم کند. اینکه این شهر در کنار همه داشتههایش به کتاب و محیطهای فرهنگی نیاز دارد یک واقعیت غیرقابل انکار است.چند سال پیش طرحی در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر اجرا می شد که اجازه می داد کتاب فروشیها در داخل مجموعه خود صاحب کافه نیز باشند . کافه کتابهایی که باعث رونق گرفتن فروش کتاب می شدند و از سویی برای کتاب فروشیها نیز درآمدی جانبی به وجود می آوردند.این طرح بعدها با مخالفت اداره اماکن و بیشتر از آن نیروی انتظامی در سال 1386 ناکام باقی ماند و تنها تجربه ای موفق اما نیمه کاره را برجای گذاشت. نباید ازیاد برد که خیابان انقلاب خیابانی تاریخی است که بخشی از هویت آن از کتابفروشیهایی که در آن فعال هستند به وجود آمده است. در شهرهای مختلف جهان با هویت تاریخی حتی کمتر از آنچه تهران دارای آن است همواره تلاش می شود که خیابانها و کافهها و ... که هویت تاریخی شهر محسوب می شوند حفظ شوند. خیابان انقلاب و کتاب فروشیهایش بخشی از هویت تهران هستند و شاید باید شهرداری و دولت طرحی نوبرای حفظ این هویت تاریخی دراندازند. فروش پایین و عدم سوددهی این واحدهای صنفی با راهکاری چون ایجاد و بازگشت کافه کتابها قابل حل است. از سویی می توان به اوضاع این کتاب فروشیها به نوعی دیگر سرو سامانی داد. در بسیاری از شهرهای جهان کتابخانهها و کتاب فروشیهایی هستند که شبها نیز خدمات ارائه می دهند و می توان چنین مکانهایی را تحت نظارت ارشاد و نیروی انتظامی در خیابان انقلاب و در صنف کتاب فروشیها ایجاد کرد.
اشتیاق برای کتابخوانی با ایجاد فضای مناسب و بیشتر شدن انگیزه درعرضه کنندگان این کالای فرهنگی،افزایش می یابد و تنها در این صورت است که می توان به جامعه ای شاداب و در عین حال آگاه دست یافت. کتاب فروشیها و عرضه کنندگان محصولات فرهنگی بخشی مهم از تلاش برای دست یافتن به رشد کتابخوانی در جامعه هستند. کتاب فروشیها را در یابیم پیش از اینکه کار از کار بگذرد.
افزودن نظر جدید