موتور سواران سياست ايران

مصطفي داننده در سرمقاله ابتکار نوشت: در حال پياده روي در خيابان بودم که ناگهان موتوري از کنارم به سرعت گذشت و بوقي را نثار من کرد که چرا حواست نيست؟ چند متر جلوتر نيز درحالي که 90 ثانيه‌اي منتظر سبزشدن چراغ بودم تا با اطمينان عرض خيابان را طي کنم، ناگهان با بوق موتوري متوجه خود شدم که بايد در هر حالي حواسم به حضور اين هميشه حاضران باشد. حاضراني که به هيچ وجه پايبندي به قوانين راهنمايي و رانندگي ندارند و مطابق ميل خود عمل مي‌کنند. به بيان بهتر قوانين راهنمايي و رانندگي براي موتورها هماني است که راننده در همان لحظه تصميم به اجراي آن گرفته است.
در اين بين و در ميانه درگيري‌هاي ذهني ام با موتور و موتورسواران به اين انديشيدم که چه شباهتي است ميان خيابان‌هاي تهران و فضاي سياسي کشور.
 
در ايران نيز کساني وجود دارند که نقش موتورسواران بي قانون شهر‌ها را در فضاي سياسي بازي مي‌کنند، کساني که مي‌شود آنها را موتورسواران سياست ايران ناميد.افرادي که با اجتهادها و استدلال‌هاي شخصي، اين اجازه را به خود مي‌دهند که هر کاري دلشان مي‌خواهد در فضاي سياسي کشور انجام دهند.
 
اين موتورسواران سياسي که در ماه گذشته رئيس جمهور از آنان به عنوان «تازه به دوران رسيده‌ها» ياد کرد و آيت‌الله هاشمي آنان را «جديدالاسلام‌ها» ناميد، به خود اجازه مي‌دهند جاي هر نهاد و مرجعي تصميم بگيرند و به راحتي براي افراد حکم صادر کنند.
 
اين افراد که نمونه‌هاي آن را به راحتي مي‌شود در اين روزهاي ايران مشاهده کرد به راحتي به تمام مخالفان خود برچسب ضديت با انقلاب و نظام مي‌زنند اما تاب شنيدن هيچ گونه انتقادي را ندارند و اگر انتقادي از آنان مطرح شود صداي «وا مظلوما» سر مي‌دهند و با سخنراني‌ها و همايش‌هاي مختلف سعي مي‌کنند مظلوميت خود را به مردم ثابت کنند. اين گروه که خود را ترازوي خوب و بد مي‌دانند به راحتي حکم اعدام مخالفان را امضا مي‌کنند.
 
اين افراد بسياري از شخصيت‌هاي شناخته شده و قابل احترام نظام (اعم از اصلاح طلب و اصولگرا) را به بهانه‌هاي مختلف اعم از «دخيل در فتنه» يا «ساکت فتنه» مورد نوازش قرار دادند.
چه بسيار از معتمدين مردم که با برچسب‌هاي اين افراد مجبور به خانه نشيني و ترک مناصب دولتي و غير دولتي شدند. گويي موتورسواران سياست، داراي اجتهاد شخصي يا حق بدنام کردن افراد را دارند.
 
اين افراد که کم کم تبديل به يک جريان سياسي در کشور شده‌اند يک عادت بزرگ ديگر نيز دارند. آنها عادت ندارند اشتباهات خود را ببينند اما استاد ديدن اشتباهات ديگران هستند. اين جريان سياسي کشور طي هشت سال گذشته «مهر سکوت» به لبان خود زده و چشم خود را بر اشتباهات و تخلفات دولت قبلي يعني دولت محمود احمدي نژاد بسته بودند و در کنار آن مخالفان دولت نهم و دهم را ضدانقلاب و خارج از ريل انقلاب خطاب مي‌کردند.
 
همين افراد امروز با تغيير دولت، تبديل به سربازان خط مقدم مخالفت با دولت روحاني شده‌اند و حتي کوچک ترين اشتباه دولت را با ذره بين نگاه خود آنقدر بزرگ مي‌کنند که گويي روحاني در حال انجام خيانتي بزرگ به کشور است.اين رفتار درست مانند زماني است که موتورسواران شهري در حال رانندگي در پياده رو هستند و در هنگامه خروج از پياده رو، به راننده يک ماشين پرخاش مي‌کنند که چرا هنگام پيچيدن راهنما نزده است.
 
نحوه برخورد با فيلم‌هاي سينمايي مجوزدار از وزارت ارشاد، يا کتاب‌ها و کنسرت‌ها نمونه بارز ديگر رفتار اين افراد است. اين جريان بدون آنکه فيلمي را ديده باشد يا موسيقي اي را گوش داده باشد حکم خلاف شرع بودن آن را امضا مي‌کند و جالب آن است که با قدرت نيز نظر آنان اجرا مي‌شود.آري، اين روزها موتورسواران شهري و موتورسواران سياسي در حال جولان در کشور هستند و بايد راه حلي براي مقابله با آن پيدا کرد. راه حلي که تنها از طريق يک اتحاد ملي قابل شکل گيري است.
 
نحوه برخورد با موتور سواران خيابان‌ها را به اهلش مي‌سپاريم که با وضع قوانين سخت، جلوي اين سرکشي شهري را بگيرند اما در مورد موتورسواران سياسي مي‌توان با حضور مدني و سياسي در انتخابات مجلس دهم جلوي آنها ايستاد و اجازه نداد بازهم مکاني براي جولان خود پيدا کنند. تعدل اين افراد مي‌تواند کمک بزرگي به تغيير فضاي سياسي ايران کند، تغييري که مي‌تواند بشارت دهنده روزهاي خوب براي کشور باشد.

افزودن نظر جدید