- کد مطلب : 10996 |
- تاریخ انتشار : 29 خرداد, 1395 - 10:15 |
- ارسال با پست الکترونیکی
نفیسه روشن: همبازی شدن با یک ببر / اگر مرزهای زندگیام به خطر بیافتد،شاید من هم وحشی بشوم
اساسا مقدمه حضور شما در فیلم سینمایی مایا و بعد از آن حضور در کمپینهای محیطزیستی چطور شکل گرفت؟
بخش زیادی از این مساله به دوران کودکی من بازمیگردد. بهخاطر جایی که از یک سالگی تا 10 سالگی در آن بزرگ شدم(یعنی اوج دوران کودکی که یک فرد میتواند آموزش ببیند و محیط روی آن فرد تاثیر بگذارد). ارتباط من با حیوانات خیلی خوب بود. در اثر یک اتفاق و پیشامد، سه سالی میشود با مایا و عزیزانی که در حوزه محیطزیست فعال هستند در ارتباطم.
شاید به این خاطر که احساس میکردم تکرو و تنها هستم، نه نیازی به اطلاعرسانی میدیدم و نه مطمئن بودم این اتفاق تا چه اندازه با تشویق روبهرو میشود یا تا چه حد با نقد کردن مواجه خواهد شد. در تمام این سالها خیلی آرام و بدون هیچ اطلاعرسانی من هر کاری از دستم بر میآمدم انجام میدادم. بعد از ماجرای دردناک جنایت آن شخص ظالم در کلاله که یک سگ را به آن شیوه وحتشناک از پا درآورد، موجی راه افتاد که باعث شد هم عده زیادی از مردم و هم عدهای از موزیسینها، ورزشکاران و بازیگران به این اتفاق تلخ واکنش نشان دهند. این یک استارت بود که خیلیها متوجه شوند مساله برای خیلیها مهم است. عدهای از هنرمندان در کنار هم تیمی را تشکیل دادند و تصمیم گرفتند هم این فعالیتها را بهصورت دسته جمعی و با کمک هم انجام دهند و هم اطلاعرسانی کنیم تا از این طریق مشکلات را نشان دهیم. بهعنوان مثال خود من در مورد مساله فک خزر تا پیش از اتفاقی که افتاد نمیدانستم دریای خزر هم فک دارد. فکر میکردم فک مال بیرون از مرزهای ایران است. وقتی با ما تماس گرفتند و قرار شد برای آزادسازی این فک به جزیره آشوراده برویم، برای من خیلی جذابیت داشت. امروز تیم ما جزو حامیان فک کاسپین است.
خانم روشن در طول سالهای اخیر حضور هنرمندان در فعالیتهای اجتماعی و کمپینهایی از این دست رشد چند ده برابری در مقایسه با سالهای پیش از آن را تجربه میکند. به نظرتان حضور افراد شناخته شده در مقام عمل تاثیری در افزایش شناخت مردم و به تبع آن حفظ محیطزیست دارد؟
به نظر من قطعا حضور این افراد خیلی اهمیت دارد. اگر هنرمندان قدم بردارند و ما بخشی از بودجه خودمان را صرف فعالیتهای محیطزیستی کنیم و حتی در حوزه ساخت انیمیشن هم کار کنیم و برنامههایی بسازیم که بتواند ذهن آدمها را به سمت محافظت از زمین، درخت، دریاچه، رود و هر حیوانی که در کره زمین زندگی میکند سوق دهد، پیشرفت زیادی خواهیم داشت. بسیاری از ما آشنایانی داریم که در بیرون از ایران زندگی میکنند. وقتی با آنها درباره برخورد مسوولان آن کشورها با شکارچیان صحبت میکنیم میبینیم در آن کشورها برخوردها با قاطعیت صورت میگیرد و این برخوردها تا به آن حد جدی است که اصلا کسی به خودش اجازه نمیدهد محیطزیست را تخریب کند یا به آن آسیب بزند. از سوی دیگر دیدهایم که رد شدن یک مرغابی با جوجههایش از اتوبان تا چه حد اهمیت دارد که پلیس آن کشورها ماشینها را متوقف میکنند تا آن مرغابی یا اردک بتواند بهراحتی با بچههایش از آن منطقه پر خطر عبور کند. میبینیم سگهای بیصاحب در شهر جایی برای غذا خوردن دارند یا به کسانی که علاقه دارند واگذار میشوند. در ایران متاسفانه اینطور نیست. من به خاطر یک موضوع تقریبا هر شب به بیمارستان دامپزشکی رفت و آمد دارم و میبینم چقدر سگ و گربههایی را میآورند که بهخاطر تصادف مصدوم شدهاند. برخی افراد با ماشین به آنها زدهاند و بعد هم رهایشان کردهاند و رفتهاند و فرد خیری آنها را پیدا کرده و به بیمارستان آورده است. به نظر من حضور هنرمندان و چهرهها و فیملسازان میتواند حداقل در بخش اطلاعرسانی و کمک کردن به این موجودات با کمی ساماندهی همراه باشد.
عزیزان ما در سازمان محیطزیست دارند زحمت میکشند ولی تا زمانی که زحمات و فعالیت این عزیزان اطلاعرسانی نشود این کارها خیلی دیده نمیشود. به نظر من مردم ما دل رحمی و عاطفه زیادی نسبت به طبیعت، حیات وحش و حیوانات دارند منتها این مهربانی و عاطفه باید ساماندهی شود تا بهصورت یک الگو مورد توجه قرار بگیرد و مردم بدانند دقیقا باید چه کار کنند، چه راهی را پیش بگیرند و چطور رفتار کنند.
مهندس محمد درویش در روزی که فیلم مایا در ساختمان اصلی محیطزیست اکران خصوصیاش را پشت سر گذاشت خیلی خوب چرخهای که میتواند با تخریب محیطزیست زندگی انسان را هم تهدید کند تشریح کرد. برخی از رسانهها گفتند زمانی که گرد و غبار خوزستان به وضع بحرانی رسیده بود خانم ابتکار و همکارانشان به فکر ببرهای مازندران بودند. به نظر شما چطور میشود با این افراد صحبت کرد؟
به نظر من این افراد از بیاطلاعی که دارند میگویند دولت، خانم دکتر ابتکار و سازمان محیطزیست نسبت به گرد و غبار خوزستان بیتفاوت است. اگر پای تحلیلها و بررسیهای خانم دکتر ابتکار بنشینید میبیند ایران از این سمت زحمت خودش را کشیده است. به هر حال این گرد و غبار دارد از سمت کشورهایی چون عربستان و عراق وارد ایران میشود و یکسری وظایف و مسوولیتها برعهده آن کشورهاست. کشور ما وظیفه خودش را انجام داده است. هیچ مسوولی نسبت به گرد و غبار اهواز بیتفاوت نبود. ما آن گرد و غبار و آلودگی را در تهران هم داشتیم. مادر بزرگ 80 ساله من به این خاطر که هوای تهران آلودگی شدید داشت نزدیک به 10 روز در ایسییو بستری شد. حالا من باید بیایم داد و فریاد به راه بیاندازم. بخش عمدهای از مساله خود ما هستیم. ما میتوانیم ماشین بیرون نیاوریم و از وسایل عمومی استفاده کنیم. الان آقای درویش دارند سهشنبههای بدون ماشین را پیشنهاد میدهند. میشود با مترو، وسایل نقلیه عمومی و دوچرخه به کارهایمان برسیم. وقتی میبینیم در اوج آلودگی هوای تهران مردم همه با ماشین شخصی بیرون میآیند و میزان ترافیک با روزهای عادی تفاوت چندانی ندارد، ایراد از خانم دکتر ابتکار و مسوولان محیطزیست نیست. ایراد از خودمان است که دلسوز خودمان و ریههایمان نیستیم.
از سوی دیگر متاسفانه ما امروز با 70 قلاده یوز در ایران طرف هستیم. این عدد یعنی اگر کمی دیگر دیر بجنبیم دیگر این یوز را هم نخواهیم داشت. یوزی که ممکن است به سرنوشت ببر مازندران دچار شود. من فقط یک چیزی میدانم؛ اینکه قطعا هر موجود جانداری که دارای نبض و احساس است(حتی درخت کاج و بوتههای خودرو) قطعا آفرینششان با حکمت همراه بوده و این حکمت را فقط خداوند میداند. اینکه ما بگوییم این ببر است و آن مار و آن یکی موش پس رهایشان کنیم درست نیست.
کمی هم در مورد فیلم «مایا» و عناصر سینماییاش صحبت کنیم؛ شما برای ایفای نقشتان در این فیلم با یک چالش جدی روبهرو بودید. کمی دراینباره صحبت کنید...
فکر میکنم این نخستین فیلم سینمایی در ایران بود که تمام صحنههایی که من در کنار ببر بودم بدون پرده کروماتی(یعنی بدون حقههای سینمایی) گرفته شد. ما همیشه فکر میکنیم حیوانات وحشی هستند. شعار من این است که وقتی من نفیسه روشن هم حاشیه امنیت مالی خودم را از دست بدهم و مرزهای زندگیام به خطر بیافتد، وارد جنگ میشوم و شاید من هم وحشی بشوم. درست مثل کشوری که دارای مرز است و وقتی آن مرز مورد تهاجم دشمن قرار میگیرد مردم آن کشور میجنگند و این اصلا بهمعنای وحشی بودن است. به نظر من کلمه وحش بهخاطر حضور در دنیای خارج از زندگی ما انسانهاست که به آنها اطلاق شده است. آنچه من در تجربه حضور در کنار مایا دیدم این بود که یک ببر در اوج اینکه میتواند خشمگین و درنده باشد، میتواند یک موجود بسیار باهوش، عاطفی، مهربان و بشردوست باشد. من با چشمان خودم این ویژگیها را دیدم. زمانی که ما استارت کار «مایا» را زدیم آقای رحیمی(کارگردان کار) و تکتک عوامل جرات به خرج دادند. موقع گرفتن سکانسهای ببر، من یک ذره ترس در چشم این افراد ندیدم و فکر میکنم باید به شجاعت عوامل مایا هم آفرین گفت که با دقت کارشان را انجام دادند. در این فیلم ذرهای خلل در تصویر، صدا و بقیه موارد فنی وجود ندارد. وقتی این پروژه شکل گرفت این ترس وجود داشت که اگر چنگی روی صورت کسی زده شود مسوولیت با پروژه است اما خدا را شکر این اتفاق نیفتاد و اگر با تکتک عوامل آن کار صحبت کنید میبینید چقدر با آرامش داشتند کنار مایا کار میکردند. چون مایا عاطفه انسانها را فهمیده و میداند آن انسانهایی که دور و برش قرار میگیرند به او امنیت میدهند و نمیخواهند اذیتش کنند. من امیدوارم از این به بعد کارهای سینمایی زیادی با حضور حیوانات دیگر ببینیم. امیدوارم کاری برای یوز ایرانی ساخته شود. شاید روی کاغذ ساختن این فیلمها خیلی وحشتناک و پراسترس باشد ولی بسیار لذتبخش است و تاثیری که میتواند روی مخاطب بگذارد خیلی بیشتر از حرف زدن و بحث کردن است.
افزودن نظر جدید