امید

به گزارش امید، حبیب محمدزاده، شاعر و طراح گرافیک، در متن پیوست پوستری که با این موضوع طراحی کرده، نوشته است:

«بالاخره هر کسی برای خودش دلواپسی‌ای دارد. سه سال پیش، پهلوی راست پسرخاله‌ام درد می‌گیرد و می‌رود دکتر و از آنجا معرفی می‌شود به بیمارستان تخصصی هاشمی‌نژاد و پذیرش می‌گیرد و تشخیص می‌دهند که مشکل کلیوی دارد و وقت جراحی برای فردا تعیین می‌کنند. بی‌خبر از آن‌که تشخیص، اشتباه بوده و همان شب آپاندیس‌اش ترکیده و تا فردا عفونت در بدنش پخش شده است.

خلاصه این‌که به خاطر اشتباه مذکور، پس از "به مقدار کافی دعا"، حدود 50 روز در بیمارستان بستری می‌شود تا عفونت‌زدایی کنند.

***

ملاقات بعد از عمل: یک اتاق شش تخته، فقط آقامجید ما عمل آپاندیس داشته و بقیه عمل کلیه داشته‌اند. بالای سر همه‌شان هم یک شرح حال بود که روی آن نوشته است "اهدای کلیه". بله همین طور است؛ همه‌ی آن پنج نفر، کلیه‌هایشان را فروخته بودند.

خب من هم دلواپسی دارم، نه از آن جنس فله‌ای صفحات مجازی و رسانه‌های ضد نظام؛ و نه از آن جنس قاعده ی بازی در سیاست و حفظ حاکمیت.

برای نمونه، دلواپسی‌هایم را در این دو، بخوانید:

- خط فقر براساس داده‌های رسمی بانک مرکزی محاسبه می‌شود که از سال 90 تاکنون آمارهای جدیدی منتشر نشده که برآورد دقیق از خط فقر بتوانیم داشته باشیم. اما با توجه به افزایش قیمت ها و تورم می توان حدس زد که در این سال ها چه اتفاقی برای معیشت خانوار افتاده است. برحسب نرخ های تورم کنونی خط فقر یک خانواده پنج‌نفره برای سال 92 به رقم دو میلیون و500 هزار تومان رسیده بود. این در حالی است که خط فقر سال 90 حدود یک میلیون و700 هزار تومان برآورد می‌شد.

- طرف، یه نفر رو تووی کوچه می‌بینه کف زمین خوابیده؛ دلش می‌سوزه، می‌گه چرا اینجا خوابیدی؟ بیا بریم توی کوچه‌ی ما بخواب.

***

پی‌نویس: چند روز پیش، همایشی با عنوان «دلواپسان» در محل سابق سفارت آمریکا در تهران برگزار شد تا طی آن شرکت‌کنندگان، نگرانی و دلواپسی خود را نسبت به روند مذاکرات هسته‌ای ابراز دارند؛ فارغ از این‌ که مدیریت این ساختمان در دست چه کسانی است و چگونه حاضر شده‌اند که اجازه دهند چنین همایشی در آن ‌جا برگزار شود، اگر شما هم دلواپسی ای دارید، آن را یک جایی بنویسید یا بگویید. فعلن بازار دلواپسی گرم است».