واکنش روزنامه «ایران» به رخدادهای اخیر در ایران

«اکانت‌های جعلی برخی از احزاب خاص، همراه با فعالیت رسانه‌ای شبکه‌های چندرسانه‌ای تلاش می‌کردند مرگ مهسا امینی را جرقه‌ای برای آنچه آنها «انقلاب» می‌نامیدند، تبدیل کنند؛ گویی می‌خواهند تصویر بوعزیزی در تونس را بازتولید کنند یا همان تصویری که آنها سعی می‌کردند با ناوالنی در روسیه همین پروژه را انجام دهند. اصطلاحاتی مانند تظاهرات بزرگ و تظاهرات گسترده، اغلب در مقالات خبری ظاهر می‌شود.»

گزارش امیدنامه، روزنامه ایران نوشت:‌ «در لحظه‌ای که جهان جهشی عظیم در فناوری ارتباطات و توانایی به اشتراک‌گذاری تعداد زیادی عکس و فیلم در چند لحظه دارد، بسیاری از احزاب سیاسی در جهان و بازوهای رسانه‌ای آنها برای بهره‌برداری از این تحول عظیم در حوزه فناوری سوءاستفاده می‌کنند.

دهه آتش (اشاره به تحولات سوریه از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱) در سوریه نشان داد که انتقال آشفتگی از تصاویر ساختگی و ویدئوی قدیمی به میدان امکان‌پذیر است؛ امری که در تحولات بحران اوکراین می توان آن را مشاهده کرد. ایران به واسطه سیاست مستقل خود نسبت به نظام بین‌الملل از این امر هم مستثنی نیست. تشدید فضای رسانه‌ای درخصوص مرگ مهسا امینی، زن جوان، نمونه‌ای از این دست است. مسیر اطلاع‌رسانی نادرست رسانه‌ای درخصوص خود این رویداد و تقویت رسانه‌ای نسبت به واکنش در خیابان‌های ایران را می‌توان در چند پلتفرم به‌ویژه توئیتر که با حضور نسبتاً سنگین محتوای سیاسی مشخص همراه بود، قابل مشاهده است.

تصاویر و اخبار ساختگی در توئیتر

در روزهای ابتدایی اعتراضات و هنگام جست‌وجوی مهسا امینی، طبق آنچه پلتفرم Talkwalker نشان می‌دهد، متوجه شدیم که تعداد توئیت‌هایی که در مورد این رویداد به دست کاربران رسیده بسیار شگفت‌انگیز است.

نکته قابل توجه‌، تعداد اکانت‌هایی است که در وهله اول درباره این موضوع توئیت کرده‌اند که طبق گفته این پلتفرم این توئیت‌ها از ۴۵۰ هزار تجاوز نمی‌کند و این بدان معناست که برخی طرف‌های خاص سعی کرده‌اند این محتوا را تقویت کرده و از گسترش آن اطمینان حاصل کنند تا آن را به افکار عمومی تحمیل کنند. دنیای تعامل و برانگیختن غرایز در برخورد با آن و تجزیه و تحلیل این داده‌ها نشان می‌دهد اکانت‌هایی که وظیفه تبلیغ را بر عهده داشته‌اند، اکثراً حساب‌های جدید بوده و فعالیت قبلی در پلتفرم «توئیتر» نداشته‌اند، گویی به سرعت برای تعامل با این رویداد منحصراً در ایران یا به صورت محدود ایجاد شده‌اند. بر اساس نمونه‌ای از ۶۰ هزار توئیت متوجه شدیم که هشت هزار و ۳۴۳ حساب کاربری در ماه سپتامبر ایجاد شده است؛ چیزی که هدف از ایجاد آنها را مشخص می‌کند این است که این حساب‌ها پس از ظاهرشدن در این پلتفرم، تا زمانی که وقایع اخیر در ایران آغاز نشده بود، اصلاً توئیت نکردند.

این موج اطلاعات نادرست در پلتفرم توئیتر به‌ویژه متکی به چندین روش مکرر از جمله تمرکز بر فعالان اپوزیسیون مستقر در خارج از ایران، برای دادن نوعی «اعتبار» به مخاطبان غربی، سرمایه‌گذاری در شبکه‌های فارسی‌زبان است. آنها برای نسبت‌دادن تعداد زیادی از مطالبی برای ایرانیان و ادعای اینکه این حساب‌های ایرانی و در داخل هستند و همچنین با تکیه بر تعدادی ویدئوی قدیمی که تاریخ مربوط به گذشته است، به جنگ شناختی علیه ایران می‌پردازند.

تعدادی از رسانه‌ها با هدف اغراق و جعل رویداد برای اهداف سیاسی، حداقل مأموریت‌های راستی‌آزمایی و احراز هویت را انجام نداده یا ممکن است عمداً جعل کرده باشند. رسانه‌هایی هستند که اخبار اعتراضات را در ۵۰ استان ایران به اشتراک گذاشته‌اند؛ در حالی که در ایران فقط ۳۱ استان وجود دارد! (اشاره به اشتباه فاحش رسانه‌ای شبکه الحدث عربستان)

نماهنگی هم هست که به عنوان لحظه دستگیری مهسا امینی پخش و تبلیغ شد که معلوم شد یک ویدئوی قدیمی است که اردیبهشت سال گذشته منتشر شده بود. رسانه‌ها در چهارچوب فرآیند تجزیه‌طلبی نام «کردستان شرقی» را تبلیغ می‌کنند و شاید در آینده سیاست گروه‌های تجزیه‌طلب را در ایران تقویت می‌کنند که به دنبال تجزیه در ایران هستند. وضعیت اعتراض در ایران به گونه‌ای است که گویی اعتراضات گسترده‌ای است که محدوده جغرافیایی وسیعی را دربرمی‌گیرد؛ مشابه تحولاتی که در سال ۲۰۱۱ در سوریه روی داد. دقیقاً به همان شیوه‌ای که در چهارچوب جنگ روانی علیه اعضای ارتش سوریه و همچنین شهروندان سوری صورت گرفت این بار علیه ایران تدارک دیده‌اند. این تصاویر و تحولات با انتشار آنها به این شکل، به‌ جای اطلاعات واقعی، برداشت‌هایی به‌ویژه برای مخاطبان غربی که با آنها به‌ عنوان منبعی از منبع موثق می‌کنند، ایجاد می‌کنند.

اکانت‌های جعلی برخی از احزاب خاص، همراه با فعالیت رسانه‌ای شبکه‌های چندرسانه‌ای تلاش می‌کردند مرگ مهسا امینی را جرقه‌ای برای آنچه آنها «انقلاب» می‌نامیدند، تبدیل کنند؛ گویی می‌خواهند تصویر بوعزیزی در تونس را بازتولید کنند یا همان تصویری که آنها سعی می‌کردند با ناوالنی در روسیه همین پروژه را انجام دهند. اصطلاحاتی مانند تظاهرات بزرگ و تظاهرات گسترده، اغلب در مقالات خبری ظاهر می‌شود.

از سوی دیگر، حساب‌های اسرائیلی به انتشار اخبار گمراه‌کننده‌ای مبنی بر اینکه اعضای حزب‌الله برای «سرکوب تظاهرکنندگان» به ایران رفته‌اند، همانند گزارش‌های جعلی مبنی بر اینکه اعضای حزب‌الله با ارتش روسیه در جنگ اوکراین شرکت کرده‌اند، در رسانه‌ها پخش کردند. این رسانه‌ها عکس‌ها و فیلم‌های جعلی را منتشر می‌کردند.

در نهایت، این اکانت‌های اسرائیلی به دنبال مخدوش‌کردن تصویر حزب‌الله و جمهوری اسلامی به‌ طور همزمان هستند و آنها از ویدئوهای قدیمی که ربطی به جمهوری اسلامی ندارد، استفاده می‌کردند؛ در حالی که این کلیپ‌ها به لبنان مربوط می‌شود. همچنین می‌توانیم تعامل تعداد زیادی از حساب‌های کاربری اسرائیلی را در توصیه به حساب‌ها و فعالان مدعی ایرانی‌بودن در پلتفرم‌ها و دعوت از فالوئرها برای اتکا به آنها برای دسترسی به اخبار و اطلاعات مشاهده کنیم.

رسانه‌های غربی و ولع لحظه‌ای آشوب در ایران

رسانه‌های غربی عموماً منتظر لحظه‌ای که می‌توان در ایران سرمایه‌گذاری سیاسی کرد یا هر رویدادی که بتواند به ایستگاهی تعیین‌کننده در جامعه ایران تبدیل شود، هستند. با توجه به برنامه‌های رسانه‌های غربی برای ایران، فشار عظیم رسانه‌ای از سوی آنها با موضوع مرگ مهسا امینی دیده می‌شود. فقط در یک هفته یک‌هزار و ۵۰۴ مقاله در ایالات متحده منتشر شد. تنها در عرض چند روز، «سی‌ان‌ان» آمریکایی ۱۵ مقاله منتشر کرد.

این مورد در بریتانیا تفاوتی نداشت. در عرض ۹ روز ۷۲۰ مقاله منتشر شد. مقاله «مرگ یک زن ایرانی پس از ضرب‌وشتم پلیس اخلاق به دلیل قانون حجاب» در روزنامه «گاردین» به ۱۵ هزار و ۲۰۰ لایک دست یافت. این رسانه‌ها از اطلاعات نادرست برای فریب افکار عمومی استفاده کردند اما به شیوه‌هایی همچون تغییر پاراگراف‌ها در متون و پنهان‌کردن اطلاعات متکی هستند.

در اتحادیه اروپا تعداد مقالات منتشرشده به تفکیک کشورها از تاریخ ۱۶ تا ۲۴ سپتامبر به شرح زیر است: آلمان ۸۳۰ مقاله، فرانسه ۶۵۵، اسپانیا ۲۹۷، ایتالیا ۴۹۷ و هلند ۱۳۴ مقاله با اشاره به اینکه اخباری که شامل کلمه «زن ایرانی» یا «زنان ایرانی» یا «حقوق زنان در ایران» طی هفته گذشته تولید شد و از مرز هشت هزار مقاله در آمریکا و اتحادیه اروپا گذشت.

در اینجا ما به طور انحصاری در مورد مقالات صحبت می‌کنیم اما بیشترین تأثیر در تبدیل مطالب تحریف‌شده و روایت‌های یک‌طرفه در داستان‌هایی بوده که در حساب‌های این سایت‌ها در پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی پخش می‌شود.

رسانه‌های غربی در مورد ایران اطلاعات نادرست و استانداردهای دوگانه دارند و علاوه بر اطلاعات نادرست در مورد همین اتفاق در ایران، پرونده‌های واقعی و عمیق در کشورهای دیگر نیز مخفی می‌شود، تنها به این دلیل که در خدمت دستور کار ایالات متحده نیست. بنابراین می‌توان در مورد اطلاعات غلط واقعی صحبت کرد، زیرا آنچه در این پلتفرم (توئیتر و خبرگزاری‌ها و مجلات) منتشر شده، به کاربران اجازه نمی‌دهد تا آنچه را اتفاق افتاده است، درک کنند بلکه با جعل اخبار و تصاویر و انتشار ویدئوهایی که مربوط به کشورهای دیگر و مربوط به حوادث گذشته است، ذهن افکار عمومی را تسخیر می‌کنند. رسانه‌های غربی یک جنگ شناختی و فریب افکار عمومی را در ایران آغاز کردند که ادامه خواهد داشت.»

 

افزودن نظر جدید