- کد مطلب : 1123 |
- تاریخ انتشار : 12 تیر, 1392 - 13:31 |
- ارسال با پست الکترونیکی
پاسخی به محمد حسین کروبی
فرشید گلزاده
من تا به حال فقط یک بار با آقای محمد حسین کروبی (یا شاید برادر ایشان) ارتباط داشته ام و آن هم تماس تلفنی در خصوص خبر نادرست حضور آقای دکتر عارف در مراسم تنفیذ آقای احمدی نژاد بود که روزنامه اعتماد ملی به اشتباه، نام دکتر عارف را نیز در لیست اسامی شخصیت های حاضر در این مراسم ذکر کرد. البته تکذیبیه مربوطه در روزنامه درج نشد و آقای دکتر عارف هم از من خواستند که به دلیل شرایط خاص آن زمان (به خصوص به خاطر جناب آقای کروبی) از پیگیری صرف نظر کنم. رابطه آقایان کروبی و عارف، رابطه ای دوستانه، قابل احترام و طولانی مدت است که حیف است با دلخوری های افراد نزدیک به این دو بزرگوار بخواهد مورد تردید قرار گیرد. موضع دکتر از حصر آقایان کروبی و موسوی روشن و همواره بر موضع خودشان در سخنرانی دانشگاه شریف تاکید و صحه گذاشتند. تاسف ایشان از محروم ماندن جامعه از حضور این دو بزرگوار، تاکید بر نقش بزرگ این دو عزیز در جریان انقلاب، انتقاد از عدم فرصت دفاع به ایشان و تاکید بر لزوم حل مسئله حصر با تعبیر استخوان در گلوی نظام، مواضعی است که بارها و بارها تکرار و تاکید گردید. اما دکتر عارف معتقدند با حماسه 24 خرداد، خواب و توهم ایجاد تقلب برای همیشه از آینده سیاسی ایران برای آنان که تصور می کنند می توانند رای مردم را به گونه ای دیگر مهندسی کنند و یا قرائت کنند، رخت خواهد بست، البته با حضور فعال و مستدام مردم، انشاءالله.
در خصوص تصمیم تاریخی، اخلاقی و ایثار دکتر عارف در گذشت از حق خویش در انتخابات، نقش ایشان در ایجاد امید در جامعه از ماه ها پیش از انتخابات و زنده کردن اصلاحات علی رغم همه بی مهری ها در سال های 91 و 92، مطالب بسیاری نوشته شده است و قدردانی های فراوان صورت گرفته است. اما یک جنبه از کار آقای دکتر عارف که بسیار کلیدی و موثر بوده است ولی مورد توجه قرار نگرفته است، عبارت است از تثبیت موقعیت آقای خاتمی در نقش آفرینی در این انتخابات. دکتر عارف از ابتدای حضورشان در عرصه انتخابات، مکرر بر نقش آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات و محوریت اجماع در بین اصلاح طلبان تاکید و اصرار کردند. خوب می دانیم که جریان ها و شخصیت هایی در جبهه اصلاحات و متاسفانه همسو با رقبا، تلاش داشته اند تا محوریت آقای خاتمی را تضعیف کنند. از تز عبور از خاتمی در دوره اصلاحات گرفته تا مصاحبه ها و تلاش هایی که در سال گذشته انجام می شد مبنی بر اینکه آقای خاتمی نمی تواند و یا نباید در موقعیت رهبری اصلاحات و یا محوریت اجماع قرار گیرد و یا اینکه لزومی ندارد ایشان محور اجماع باشد.
فرایند اجماع در بین چهار کاندیدای اصلاح طلب (آقایان عارف، مهرعلیزاده، جهانگیری و شریعتمداری) به دلیل همین دیدگاه (عدم اعتقاد و یا الزام به محوریت آقای خاتمی) به کندی پیش رفت و سرانجام نتیجه آن به دلیل عدم تمکین از سوی همه گروه ها اعلام نگردید. البته به دلیل ثبت نام آقای هاشمی نیز در انتخابات، اعلام نهایی آن تحت الشعاع قرار گرفت. به خوبی روشن است که عدم به نتیجه رسیدن هرگونه اجماع و یا ائتلافی در طول تاریخ جمهوری اسلامی و در بین همه گروهای سیاسی، به این دلیل بوده است که هر کاندیدا به دلیل صرف وقت و هزینه و به دست آوردن اقبال در بین مردم، فقط و فقط به اجماعی تن می دهد که نتیجه اش خودش باشد و لاغیر. معمولا اجماع و ائتلاف خوب است اگر منجر به انتخاب و پیروزی کاندیدای مورد نظر ما باشد. هر شاهد منصفی گواهی می دهد، هیچ کاندیدایی در هر کدام از دو جریان اصلی، حاضر به تمکین از نتیجه اجماع و ائتلافی به نفع کاندیدای دیگر نبوده است و این پدیده در این سطح فقط و فقط توسط دکتر عارف در صحنه سیاسی کشور ما محقق شد و بی تردید الگویی خواهد شد برای تصمیمات و اقدامات سیاسی آیندگان.
تثبیت موقعیت آقای خاتمی برای نقش آفرینی در انتخابات از ابتدا و تا انتها با مواضع دکتر عارف تقویت گردید. زنده کردن نام خاتمی از رسانه ملی که سال ها بود، خاتمی را به گونه ای دیگر تفسیر می کرد، دفاع از عملکرد دولت آقای خاتمی و اصلاحات، تاکید بر سرمایه هایی چون خاتمی و هاشمی برای حل بحران های کشور و در نهایت اصرار بر محوریت آقای خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات و فردی فراتر از کاندیداهای منصوب به این جریان برای تصمیم گیری در خصوص اجماع و یا ائتلاف، مرهون نقش تاریخی دکتر عارف است. این استراتژی تعریف شده آقای دکتر عارف از ابتدای حضورشان در عرصه انتخابات بود، همان زمان هایی که تهمت ها و بی مهری ها نصیبشان می شد. نقش آفرینی آقای خاتمی در سال 84 نیز، نیازمند ایجاد زمینه لازم به خصوص توسط خود کاندیداهای محترم بود و قطعا این نقش در سال 84 به دلیل عدم اعتقاد و الزام نامزدها و طرفدارانشان به شعارهایشان در خصوص اجماع، محقق نگردید.
روز 20 خرداد در تاریخ ایران، روزی است که هیچ گاه فراموش نخواهد شد. روزی که دکتر عارف تصمیم به انصراف از نامزدی در انتخابات را به خاطر مردم و کشور گرفت، علیرغم فشارهایی که وارد می شد برای منصرف کردن ایشان از این اقدام. تصمیم آقای دکتر برای انصراف در آسمان گرفته شد؛ در پرواز از خرم آباد به شیراز و از شیراز به تهران، دکتر عارف تصمیم خود را برای انجام این اقدام فداکارانه گرفت. در تصمیم نهایی حتی حاضر نشد استدلال آقای خاتمی را بشنود، هم اینکه دست خطی از ایشان دریافت کرد که چنین توصیه ای می شود، بر اساس عهد خود، تصمیم ایثارگونه خود را گرفتند. تاکید می کنم ایثار به این دلیل که بسیاری می دانند، چه اتفاقاتی افتاد در روزهای قبل برای کاهش آرای دکتر عارف در نظرسنجی و چه بی اخلاقی ها که صورت گرفت. چه استفبال هایی انجام شد و اقبال هایی که فقط در همان چند روز شکل گرفت. اتفاقات و اقبالاتی که فقط اندکی از آن کافی بود تا هر کاندیدایی را در تصمیم برای ماندن مصمم تر نماید، همان طور که در این دوره و در دوره های قبل برای دیگر کاندیداها اتفاق افتاد و شکست اصلاح طلبان در 84 و اصول گرایان در 92 را رقم زد. اتفاقات مشابه ای که در سال 84 و 88 منجر شد آقای کروبی نیز بر حق خود برای ماندن در عرصه انتخابات حتی با حضور خاتمی و هاشمی اصرار ورزند و البته حق و تشخیص و تصمیم ایشان قطعا مورد احترام است.
تنها استدلالی را که برای انصراف دکتر عارف حقیقت دارد، داستان مادر و دایه ای است در زمان حضرت امیر که بر سر به دست آوردن کودکی به نزاع پرداختند. حضرت علی (ع) برای شناخت مادر واقعی، حکم به دو نیم کردن فرزند داد تا هر کدام حق خود را بگیرند و بروند. مادر واقعی به خاطر جان عزیزترینش از ادعای مادری خود گذشت و فرزند را به دایه سپرد. مام میهن نیازمند گذشت ها و سکوت هایی است که مردان مردی چون عارف می خواهد و بس.
افزودن نظر جدید