- کد مطلب : 19325 |
- تاریخ انتشار : 26 آبان, 1397 - 15:20 |
- ارسال با پست الکترونیکی
پایهگذار سبک نغمههای از یادرونده
چهارسال از آن روزهایی که جمعیت از شرق و غرب پارک وی به سمت بیمارستان بهمن و جاده بهشت زهرا به راه افتاد، گذشته است. جمعیت نوجوان در آن هوای آلوده تهران، خود را عزادار خواننده محبوبشان مرتضی پاشایی میدانستند و با در دست داشتن تصاویر او، ترانههایش را زمزمه میکردند: « تو به جای منم داری زجر میکشی یکی عاشقته که تو عاشقشی/تو به جای منم پر غصه شدی نذار خسته بشم نگو خسته شدی/نگران منی که نگیره دلم واسه دیدن تو داره میره دلم/نگران منی مث بچگیا تو خودت میدونی من ازت چی میخوام...» سر و صدایی مضاعف به پا شده بود آن روزها. جامعهشناسان و موزیسینهای زیادی تا هفتهها، درباره پدیده پاشایی اظهارنظر کردند. داغترین اظهارنظر مربوط به حرفهای یوسف اباذری، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران بود که موسیقی پاشایی را مبتذل و فالش دانست و با واکنشهایی هم روبهرو بود. با وجود نظرات متفاوت که این جریان را سیاسی تعبیر میکرد، کم نظیر بودن این سیل عاطفی در میان منتقدان عقیدهای غالب بود.
غلبه احساس به شعر و موسیقی
سال ٩٣ هر نقد یا نظر مثبتی درباره مرحوم مرتضی پاشایی بیشتر ناشی از هیجانات آن دوره بود، اما شاید حالا بعد از گذشت ٤سال از مرگ او، بد نباشد نگاهی به ترانه و سبک خوانندگی او بیندازیم. عبدالجبار کاکایی از معدود چهرههای حوزه کلام است که سابقه فعالیت در سبکهای مختلف موسیقی را دارد و با خوانندگان پاپ و سنتی زیادی کار کرده است. بنابراین میتواند بدون تعصبهای رایج دراینباره حرف بزند. او درباره موسیقی پاشایی به «شهروند» میگوید: «سبک او، یک سبک عامه پسند بود و البته خواص هم از آن ایرادی نمیگرفتند؛ اگرچه کارش در حوزه کلام قابل نقد بود. شعرهای انتخابی او اغلب برای گسترش دادن دایره مخاطب، صراحت بیان داشت و این صراحت بیان به لحاظ احساسی، مخاطبان زیادی را برای او رقم زده بود. این سبک خوانندگی برای دورههای زمانی خاص است. رگههای زیبایی شناسی آن تاریخ مصرف دارد و خیلی زود از بین میرود، مگر اینکه هم عوام و هم خواص آن را بپسندند.» او معتقد است طوفان موسیقی که خیلی سریع بر اثر این نوع ترانهها ایجاد میشود، پردههای زیباشناسی را کنار میزند و صراحت کلام آن به رغم بالا بردن مخاطب، خیلی زود باعث فراموشی آن خواهد شد. «هیچ سپهر و پیچیدگی شاعرانگی در این نوع کار وجود ندارد و احساس در جملات، به شعر و تحریرهای آوازی موسیقی غلبه میکند و درواقع به دستگاههای موسیقی کلاسیک وفادار نیست. کلمات به موازات احساسات است، اما خالی از تصویر و تخیل. بنابراین ارتباط فراگیر و در عین حال گذرا با مخاطب برقرار میکند چون اتفاقی در شعر نمیافتد که در حافظه بماند.» کاکایی میگوید شاید بتوان پاشایی را یکی از پایهگذاران این سبک در ایران عنوان کرد در حالی که پایهگذاران این سبک به سرعت فراموش خواهند شد. او درباره واکنشی که مردم آن زمان در برابر مرگ پاشایی داشتند هم این نظر را دارد: «واکنشی که اغلب مردم در برابر بیماری، معلولیت افراد یا مثلا جوانمرگی چهرههای فرهنگی یا ادبی مثل فروغ فرخزاد یا سلمان هراتی دارند از همین دسته است، اما باز هم ماندگاری افراد اینچینی، به توانایی و صاحب سبک بودن آنان هم بر میگردد.» کاکایی معتقد است که بسیاری از ترانه خوانهای پاپ امروزی ازجمله محسن یگانه، بنیامین بهادری و حتی محمد علیزاده از همان سبک پاشایی تبعیت میکنند.
مرتضی پاشایی از شروع تا پایان
پاشایی موسیقی را با فراگرفتن گیتار از نوجوانی شروع کرد، درسال ٨٩ با قرار گرفتن ترانههایش روی خط اینترنت به شهرت رسید و درسال ٩١ نخستین آلبوم خود را منتشر کرد. آذر ٩٢ بیماری او سرطان معده تشخیص داده شد. با وجود مشخص شدن اثرات بیماری در فیزیک بدنیاش هم در قاب تلویزیون ترانه خواند و هم روی استیج رفت. بسیاری از هنرمندان مثل محمد اصفهانی، محسن یگانه، شهرام شکوهی، فرزاد حسنی و... هم به کنسرتش رفتند. اما با گذشت کمتر از یک سال، مرتضی پاشایی ٢٣ آبان ٩٣ به پایان تقویم زندگیاش رسید.
افزودن نظر جدید