کمی تاریخ بخوانیم، جناب علم الهدی!

رضا سلیمان نوری در انتخاب نوشت:سخنان اخیر امام جمعه مشهد در همایش وحدت حوزه و دانشگاه درباره چارچوب کنونی این وحدت و همچنین شخصیت امیرکبیر به عنوان معمار نخستین مرکز علمی غیر حوزوی ایران بازتاب وسیعي در جامعه خبری داشت و رسانه های گوناگون هر کدام به نحوی آن را پوشش دادند.

آن بخش از سخنان ایشان که مرتبط با حصول یا عدم حصول وحدت حوزه و دانشگاه در شرایط کنونی بوده و همچنین نقش دانشگاه در دین‌زدایی و سکولار کردن جامعه بی شک نه در توان این قلم است و نه جایگاه صاحب آن به گونه ای است که بتواند در یادداشتی کوتاه بدان بپردازد و لازم است که بزرگان حوزه ودانشگاه جلسات متعددی برای کنکاش درباره واقعیات این دو مسئله برگزار کنند و به صورت علمی و نه  مغالطه‌ای بدان ها بپردازند. 

آنچه من در این مختصر بدان خواهم پرداخت تنها بخشی از سخنان جناب علم الهدی است که نسبتی نادرست به صدراعظم شهید عصر ناصری داده و عنوان کردند:" میرزا تقی خان امیر کبیر یکی از افرادی بود که باعث ایجاد تفکر سکولاریسم در کشور ما شد و با ایجاد و تاسیس مدرسه دارالفنون و به کار گماشتن آخوندزاده و میرزا ملکم خان بی دین و سکولار سعی کرد اجازه ندهند دین به دارالفنون نفوذ کند."و بدین‌گونه ظلمی عظیم درباره این مرد که در ذهن ما ایرانیان جایگاه بالایی را به خود اختصاص داده روا داشتند. 

دلیل این مدعا برداشت اشتباه آن جناب از تاریخ است زیرا هرچند که امیرکبیر معمار ایجاد دارالفنون در ایران زمین بود اما این مجموعه درست سیزده روز پیش از کشته شدن بانی آن در پنجم ربیع الاول 1268هجری قمری افتتاح شد و به عبارت دیگر  او در دوران فعالیت این نخستین رقیب قوی حوزه های علمیه در ایران زنده نبود تا چه رسد به اینکه در عزل ونصب اساتید و تعیین خط‌مشی آن دخالتی داشته باشد.

البته این یگانه اشتباه تاریخی موجود در این سخن نیست. دیگر اشتباهی که از سوی امام جمعه مشهد به هنگام بیان این سخن رخ داده و البته با توجه به اشتباه نخست که از پایه  استدلال ارائه شده از سوی ایشان را زیر سوال می‌برد مربوط به حضور تقی زاده در دارالفنون تهران به عنوان استاد است.

اگر کمی در تاریخ مطالعه داشته باشیم و زندگی رجال عهد مشروطه را  دنبال کرده باشیم به راحتی درمی یابیم که این اشتباه ناشی از یکی دانستن دو دارالفنون تهران و تبریز است زیرا که تقی‌زاده در سال‌های جوانی حدود سال 1320قمری یعنی آن هنگام که هنوز در کسوت روحانیت بوده در دارالفنون مظفری تبریز به عنوان استاد فعالیت می‌کرده است و این بدان معنی است که او حدود 50 سال پس از امیرکبیر پا در دارالفنون آن هم شعبه ای که در تبریز ایجاد شده و نه دارالفنون امیرکبیر گذاشته است.

در مورد ملکم خان نیز همان عدم حیات امیرکبیر در هنگام آغاز فعالیت دارالفنون کافی است تا روشن کند استدلال ارائه شده از سوی امام جمعه مشهد درباره نقش امیرکبیر در ایجاد تفکرات سکولار در ایران زمین تاچه اندازه غیر واقعی است.  امری که حقیقتی سخت دردناک را در دل خود مخفی دارد .حقیقتی که باید از آن با عنوان  عدم اطلاع نخبگان سخنور جامعه و کسانی که بسیاری از مردم حرف آنان را حق دانسته و براساس آن برنامه زندگی خود را هماهنگ می کنند از جزئیات برجسته‌ترین تاریخ معاصر کشور یاد کرد.
 

افزودن نظر جدید