امید

این حرف‌هایی که بنده از سر جهالت می‌زنم ، نه این که فکر کنید خدای نکرده می‌خواهم اعتراضی کنم یا از روزه‌خواری بچه سه،چهار ساله و مریضی که زیر بغلش را چند نفر گرفته‌اند و پیرزن و پیرمردی که قدشان از شدت پیری، نصف قد طبیعی شده طرفداری کنم، نه! مگر اینجا ایران است که من از این کارها بکنم؟! احتمالاً اینجا عراق است این هم متروی داعش در کرکوک است که جدیداً «عش»اش افتاده و فقط همان دا مانده[بلاتشبیه به کتاب «دا»] و از بنده که هیچی، از صدتا حقوقدان هم بر نمی‌آید که جلوی بستن شیر آب را بگیرند. دیگر از امام حسین(ع) آشناتر به حقوق اسلامی در زمان خودش که نداشتیم، گفتند پدربزرگش آدم خوبی بوده اما نوه‌اش از دین خارج شده و آب را هم بستند. الان هم من پیشنهاد می‌کنم چون آب خوردن بچه و مریض و پیر در ملاء عام، تظاهر به روزه‌‌‌خواری‌ست و آمدن از کرج به تهران، قبل از اذان ظهر و برگشتن به کرج بعد از اذان ظهر، بدون قصد 10 روزه هم برای روزه‌ی کسانی که کثیرالسفر نیستند، ابدا و اصلا تأثیری ندارد و همه هم باید با این تصمیمات اخیر، رعایت کنند چه به شکل مدنی، چه به شکل زدنی[به قول دوست عزیزم سید عبدالجواد موسوی که در برنامه «هفت» اشاره‌ای کرد به اوضاع] پس همه یک راهی برای خودشان پیدا کنند تا پل صراط دوستان به خطر نیفتد و از آنجا که چیزهای خوردنی مثل آب فلکه ندارند که بسته شود، توصیه می‌کنم کلیه چیزهای خوردنی از سطح مترو جمع شود مثلاً ممکن است به منظور تظاهر به روزه‌خواری، مردم به جان گیت‌های ورودی بیفتند.خُب،گیت‌ها را جمع کنند تا افطار، یا اصلاً مردم یکدفعه بخواهند زمین بخورند،خُب، زمین را جمع کنند و بعد از افطار، پهن‌اش کنند؛ مگر چه می‌شود؟30 روز که بیشتر نیست.دوستان ردیف بودجه بگذارند. راستی یک لطفی هم بکنند بغل نمازخانه‌های مترو، یک وضوخانه که شبیه گاوصندوق بانک مرکزی نباشد و درش هم بسته نباشد، بگذارند تا ملت برای نمازخواندن، هی نروند تیمم کنند یا از سر ِ ناچاری، وضو در خانه و محل کار نگیرند که بعد از دو ساعت ندانند وضوشان توی فشار قبر داخل مترو باطل شده و خودشان هم نفهمیده‌اند.