- کد مطلب : 13027 |
- تاریخ انتشار : 6 بهمن, 1395 - 14:38 |
- ارسال با پست الکترونیکی
گزارشی از جا به جایی نقشها در جریان اصولگرایی؛حذف جامعتین از معادلات سیاسی اصولگرایان
در این مقطع زمانی برخی از طیفهای اصولگرایی تلاش میکردند حرکت خود را حرکت روبه جلو نشان دهند. این در حالی است که این طیفهای سیاسی به جای اینکه حرکت به سمت پیشرفت داشته باشند، حرکت موضعی در پیش گرفته بودند. حتی در برخی اوقات «پسرفت» نیز در این مسیر مشاهده میشد. تأثیر شک دوم خرداد آنقدر برای اصولگرایان هر روز هم عمیقتر شد و روی کار آمدن دولت احمدی نژاد هم این شکاف اصولگرایان را عمیقتر کرد. چراکه باعث فعال شدن بدنهای تندرو شد. بدنهای که با فعالیتهایش شکاف اصولگرایان را هر روز بیشتر کرد. اما بیشتر شدن این شکاف، تنها یک راه حل داشت و آن هم شکل گیری وحدت توسط ریش سفیدان اصولگرا بود. ریش سفیدانی که توانستند با راه اندازی جبهه متحد اصولگرایان در انتخابات مجلس هشتم و نهم تا حدی جلوی بیشتر شدن این شکاف را بگیرند اما مرگ عسگر اولادی همه چیز را به هم زد. تا قبل از مرگ مرد اول موتلفه، او یکی از وزنههای سنگین اصولگرایان بود و حرفها و توصیههایش حجت را بر اصولگرایان تمام میکرد. یعنی همان سالها بارها گفت که کلام اول و آخر را جبهه متحد اصولگرایان تمام میکند و اتفاقاً نتیجهاش هم به نفع اصولگرایان شد. اما پس از درگذشت او، جبهه متحد اصولگرایان به دلایل متعدد شکل نگرفت و جامعتین دوباره به صحنه تأثیرگذاری باز گشت. تأثیری که با سوق دادن بدنه اصولگرای جوان توسط عسگر اولادی به سمت بزرگان اصولگرایان، بیشتر میشد اما ای نبار با پر رنگ شدن نقش جامعتین، آنها رابط اصلی خود را یعنی عسگر اولادی از دست داده بودند. بنابراین در آن سالها جامعتین در غیاب پیر موتلفه، هرگز نتوانست، نقش پر رنگی ایفا کند. چه آنکه نتیجه نقش آفرینی جامعتین در انتخابات ریاست جمهوری 92، تعدد کاندیداهای اصولگرا شد که حتی نامه آیت الله کنی به علی اکبر ولایتی هم اثربخش نبود و او را از حضور در مرحله نهایی انتخابات منصرف نکرد.
اما پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری 92، اصولگرایان آیت الله مهدویکنی را هم از دست دادند. از این رو جامعتین را آیت الله یزدی و آیت الله موحدی کرمانی دست گرفتند. افرادی که اصرار زیادی به وحدت دارند اما ساز و کار درستی برای رسیدن وحدت در اردوگاهشان ندارند. شاید تنها راهکاری که به ذهنشان میرسید، حذف مصباح یزدی بود. هر چند که تا کنون علناً اعلام نکردهاند که مصباح یزدی را از جامعتین حذف کردهاند اما تشکیل جلسات بدون او، نشان از حذف آرام مصباح یزدی دارد. این راهکار اما بد هم نیست اما جوابگوی سلیقههای مختلف اصولگرایی که هر روز مانند قارچ از درون این جریان سر بر میآورند و اعلام موجودیت میکنند، نیست. پایه گذار اصلی بروز سلیقههای مختلف در اردوگاه اصولگرایان را هم احمدینژاد باز کرد. همان مردی که در دوران پاستور نشینیاش، موجب افزایش اختلافات درون اصولگرایان شد. اما امروز اردوگاه اصولگرایان پر است از سلایق مختلف اصولگرایی که از جبهه مردمی انقلاب در آن وجود دارد تا تشکل یکتا. تشکلها و گروههایی که مجوز اکثر آنها در وزارت کشور مانده و هنوز مجوزی ندارند. با این حال اما برای انتخابات، پا به عرصه گذاشتهاند. هر چند که اصولگرایان وجود تشکلها و گروههای مختلف درون جریانشان را نشانه قدرت میدانند اما این قدرت زمانی معنی پیدا میکند که بتوان آنها را مدیریت کرد. مدیریتی که اکنون از سوی جامعتین صورت نمیگیرد و اصولگرایان هیچ فرد دیگری را ندارد که بتواند با کلامش حجت را بر اصولگرایان تمام کند. احمد کریمی اصفهانی، دبیرکل جامعه اصناف و بازار در هیمن زمینه به «امید ایرانیان» میگوید: «چند علت سبب شد که اصولگرایان طی سالهای اخیر کمتر بتوانند دور هم جمع شوند و به نظر واحد برسند. یکی از علل مهمش از دست رفتن بزرگان اصولگرایان بود. حضور افرادی چون حبیب الله عسگر اولادی و یا آیت الله مهدوی کنی و حتی رهنمودهای آقای هاشمی، بسیار مشخص است. از این جهت اصولگرایان در نبود این بزرگان متضررشدند. اما بزرگان دیگری هستند که باید توان نقش آفرینی داشته باشند.» او ادامه میدهد: «کم نیستند بزرگانی که توان نقش آفرینی دارند. اما مشکل اساسی، گروهها و تشکلاتی هستند که اعلام موجودیت کردهاند و خود را محق میدانند و حرف هیچ کس جز خودشان را نمیپذیرند. اگر کاندیدایشان رد شود، باز هم کاندیدا به عرصه میفرستند اگر رد نشود با بقیه همراهی میکنند. بنابراین در روند وحدت خلل ایجاد میکنند.»
سرنوشت اصولگرایان
اصولگرایان تبدیل به جریانی شدهاند که مرکزیت ندارند و هر روز از هم دورتر میشوند. در این میان اما بسیاری از جریانات درون اصولگرایان تلاش کردند که نقش محوری را بر عهده بگیرند اما نتوانستند. چه آنکه محمد رضا باهنر، دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری بارها تلاش کرد که نقشی همچون عسگر اولادی ایفا کند و جبههها و تشکلها را به سمت جامعتین سوق دهد اما نتوانست. چراکه خود او نیز اظهار نظرهای متناقضی در این راستا داشت تا آنجا که او را مرد چرخشهای پیاپی نامیدند. از این رو اصولگرایان روزهایی را سر میکنند که یاور دارند اما چتر یاوری که زیر آن جمع شوند را ندارند. چتری که اکنون حداقل از سوی جامعتین امیدی برای جمع کردن تفکرات مختلف اصولگرایی زیر آن نیست. به همین دلیل جریانی درون اصولگرایان با عنوان جبهه مردمی نیروهای انقلاب کار را دست گرفتهاند تا شاید بتوانند خلأ جامعتین را پر کنند. حمیدرضا ترقی از اعضای موتلفه اسلامی در همین راستا به «امید ایرانیان» میگوید: «کاری که امروز جبهه مردمی نیروهای انقلاب انجام میدهند، همان کاری است که جامعتین انجام میدهد. در واقع تمام کارهای آنها زیر نظر جامعتین انجام میشود.» او میافزاید: «اما مسأله این است که جامعتین هرگز تشکیلات مشخصی نداشتهاند که بتوانند نیروها را سازماندهی کنند. از این جهت کار را به نیروهای جبهه مردمی انقلاب سپردهاند تا به سرانجام برسانند. در نهایت هر آنچه جبهه مردمی انقلاب تصمیم بگیرد، مورد تأیید جامعتین خواهد بود.» عضو شورای مرکزی موتلفه یادآوری کرد: «کاری که در جبهه مردمی انقلاب انجام میشود، از نظر ضوابط و اشخاص مورد تأیید جامعتین است و به نظر میرسد اصولگرایان زیر نظر این جبهه در پروسه رسیدن به وحدت، موفق شود. بلاخره جامعتین مورد تأیید اصولگرایان است و هر آنچه آنها تأیید کنند، مورد قبول اصولگرایان قرار میگیرد. از این جهت چون جامعتین این جبهه را تأیید کرده، به نظرم روند وحدت اصولگرایان تسریع خواهد شد. جبهه مردمی نیروهای انقلاب هم متعهد شدهاند که بر اساس اصول جامعتین حرکت کنند.»
در مقابل حسن بیادی حذف جامعتین را به معنای فرواشی جریان اصولگرایی میداند و به «امید ایرانیان» میگوید: «جایگزینی هر تشکل و یا مجموعهای که از چنین جامعیتی (جامعتین) برخوردار باشد، کاری سخت و حتی میتوان گفت که غیر ممکن است. جامعتین متشکل از ریش سفیدان و افراد با تجربهای است که سابقه انقلابی و اصولگرا بودن آنها برای همه انقلابیون اصیل و اصولگرایان اثبات شده است. بنابراین تصمیمی که توسط جامعتین اتخاذ و یا راهکارهایی که برای ایجاد وحدت ارائه میشود، تصمیمات و راهکارهایی سطحی، بدون کارشناسی و خارج از دایره اصولگرایی نیست. حال اما اگر در این میان گروهی زیر نظر جامعتین تصمیم به فعالیت بگیرند و بخواهند روند رسیدن به وحدت را به دست گیرند، باید این نکته را در نظر داشت که اگر عملکرد بدی داشته باشند و یا عملکردشان نتواند، در برگیرنده نظرات همه اصولگرایان باشد، جامعتین را علامت سؤال بزرگی از سوی دیگر اصولگرایان و حتی حامیان آنها مواجه خواهد شد.» این فعال سیاسی اصولگرا در ادامه یادآور شد: «همچنین این نکته نیز شایان ذکر است که گروهی که چنین مسئولیتی قبول کنند، باید این مسأله را روشن کنند که آیا توانایی لازم برای انجام چنین مسئولیتی را دارند یا خیر؟ هر چند که باید از هر گونه روندی که برای رسیدن به وحدت طی میشود، استقبال شود و به آن کمک کرد اما باید جامعیت داشتن، آن گروه و تشکل را هم در نظر گرفت. همچنین باید این مسأله را هم یادآور شد که اگر اصولگرایان به سمت حذف جامعتین حرکت کنند، باید شکست خود را بپذیرند. چراکه هر چند جامعتین یک تشکل واحد نیست و نقش ریش سفید و مرشد اصولگرایان را ایفا میکند اما پر واضح است که حذف جامعتین، میتواند خسارت بزرگی به اصولگرایان بزند. بنابراین کسانی که خود خواسته و یا ناخواسته دست به چنین اقداماتی زده و یا میزنند باید در نظر داشته باشند که چنین اقداماتی به نفع جریان اصیل اصولگرایی نخواهد بود. از این رو به جای جایگزینی گروهی به جای جامعتین باید در صدد این بود که جامعتین را تقویت کرد. اگر بپذیریم که اختلاف نظرهای حداقلی وجود دارد، باید در راستای تقویت و نزدیک شدن نظرات و نه در جهت حذف آن گام برداشت.»
این اظهارات متفاوت از سوی اصولگرایان نشان می هد که آنها هم به این باور رسیدهاند که تا زمانی که منتظر حرکتی از سوی جامعتین باشند، به وحدت نخواهند رسید. از این رو با توجه به اختلاف نظرهای درون جامعتین و برخی بحثها درباره عدم حضور مصباح یزدی، اکنون تصمیم گرفتهاند که نقش جامعتین را کمرنگ کنند و کار را به نیروهای جوانتر بسپارند. با این روند میتوان گفت که اگر تا همین دیروز اصولگرایان سرگردان بودند باید منتظرماند و دید که با جایگزینی جبهه مردمی نیروهای انقلاب، به جای جامعتین، مسیر چند ماه باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم را چگونه طی میکنند.
افزودن نظر جدید