- کد مطلب : 4590 |
- تاریخ انتشار : 24 خرداد, 1393 - 07:24 |
- ارسال با پست الکترونیکی
یادبود «هدی صابر» در بهشتزهرا
به گزارش امید به نقل از شرق،مراسم یادبود «هدی صابر» ساده است. در اینجا چهرههایی آشنا چون «احسان شریعتی»، «سارا» و «سوسن شریعتی»، لطفالله میثمی، محمد ملکی، تعدادی از شاگردان هدی در حسینیه ارشاد، حبیبالله پیمان، حامد سحابی، نسرین ستوده، دلیرثانی، ستاریفر، مجتبی بدیعی، خانم قدیانی، نرگس محمدی و تعدادی از فعالان مدنی و اجتماعی، مینو مرتاضی، فخرالسادات محتشمیپور و خواهران و برادر هدی حضور دارند. اما در میان حاضران فریده جمشیدی، حنیف و شریف (همسر و فرزندان هدی صابر) دیده نمیشوند. عدهای از حال آنها میپرسند و مهندس میثمی خبر میدهد دیروز تلفنی با حنیف صحبت کرده: «حال هر سه آنها خوب هست و در دیار غربت به یاد دوستانند و البته در درسهای خود موفق.» فیروزه صابر به میهمانان برادر خوشامد میگوید و شروع به صحبت میکند. او از خرداد 90 میگوید... . در نهایت خواهر دعوت به نقد برادر میکند؛ اگرچه خود به درستی مرام و مسلکش باور قلبی داشته باشد. شاید برای همین است که از یکی از شاگران هدی در کلاس درس قرآن اهواز دعوت به بازگویی خاطرات میشود. او میگوید «در سفری که به زاهدان داشتم به چشم دیدم که هدی در محلات فقیرنشین زاهدان، حیات، جنبش و شور زندگی به ارمغان برد؛ آموزش مهارتهای زندگی توسط کسی که خود عضو فعال هستی بود و به هستی باور داشت. آموزش مهارت زندگی و کار برای 900 نفر در سکونتگاههای غیررسمی نشان از باور هدی است که میگفت اگر دغدغه ایران را داری بگو اثر انگشت تو کجاست؟ در زاهدان اثر انگشت هدی برجاست... صابر جملهای از «صمد بهرنگی» نقل میکرد که من نمیخواهم مانند خورشید همه جا را روشن کنم، من میخواهم مانند کرم شبتابی، پیرامون خود را روشن کنم...» «کمال» از سلسله نشستهای «هشت فراز، هزار نیاز» و «باب بگشا»ی هدی میگوید؛ کلاسهایی که در آن معلم با درسگفتارهایی چون «گذری بر سیر تحول هویتی انجمنهای اسلامی»، «جنبش دانشجویی» و ... سر کلاس میرفت؛ کلاسهای بحث و زندگیای که همیشه به دو مقوله «احساس مسوولیت نسبت به پیرامون» و «منش و سلوک و اخلاق سیاسی» تاکید داشت و هرگز بحث سیاسی، رفتار و منش سیاسی او از اخلاق جدا نبود. مراسم ساعت 11 تمام میشود و اطراف سنگ قبر هدی با لالهها رنگین شده.
افزودن نظر جدید