‌چرا اصولگرایان می‌گویند ترامپ و بایدن فرقی ندارند؟

با اینکه تا این زمان مردم در مواجهه با انتخابات 1400 هیچ کنش سیاسی‌ای از خود بروز نداده‌اند اما کنشگران سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا و اپوزیسیون به سمت بحث‌های انتخاباتی پیش رفته‌اند. تفکر غالب جناح‌های سیاسی داخلی (پوزیسیون) بر شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری است و مخالفان داخلی و خارجی اپوزیسیون بر عدم مشارکت تأکید دارند. آنچه این انتخابات را به نقطه عطفی در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران بدل کرده است‌، تجربه تلخ اعتراضات دی‌ماه 96 و آبان 98 و از طرف دیگر نزدیکی انتخابات آمریکا به انتخابات 1400 است. بعد از خروج ترامپ از برجام، فشار حداکثری جمهوری‌خواهان بر ایران و ایجاد تنگناهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و دمسازی اپوزیسیون با این اعتراضات این دیدگاه را به وجود آورده است که پیروزی ترامپ به نفع آنان است . در مقابل اصلاح‌طلبان که تا چندی پیش ناامید بودند، با افزایش احتمال پیروزی بایدن به این باور رسیده‌اند که شاید برای انجام اصلاحات و برجام دیر نشده باشد. از این‌رو اندک‌اندک به شیوه متفاوتی وارد فضای انتخاباتی شده‌اند. در هنگامه کارزار انتخاباتی ترامپ و بایدن چه موهوم باشد چه واقعی، در میان جناح‌های سیاسی ایران زیر‌پوستی رقابتی جدی درگرفته است. البته بیش از هر چیز این رقابت، میان اصلاح‌طلبان و اپوزیسیون داخلی و خارجی است.
‌چرا اصولگرایان می‌گویند ترامپ و بایدن فرقی ندارند؟

احمد غلامی

اصلاح‌طلبان و آنان که روحیه مصلحانه‌ای دارند، این‌گونه القا می‌کنند که ترامپ شانس چندانی برای پیروزی ندارد و محبوبیتش کاهش و جایگاهش در میان مردم آمریکا تنزل یافته است و از سوی دیگر اپوزیسیون به درست یا نادرست ترامپ را خطری بالقوه برای ایران می‌داند و از پیروزی او استقبال کرده و با اتکا به این پیروزی درصدد ایجاد خوف و رجا در پیروزی و شکست نامزدهای انتخاباتی آمریکا است. بایدن عامل خوف برای اپوزیسیون و تکرار اصلاحات و ترامپ عامل رجا برای آنان است. از چشم ترامپیست‌ها ترامپ کارکرد دوگانه‌ای دارد؛ دفع حداکثری اصلاح‌طلبان و شکست سیاست‌های ملی ایران. اصلاح‌طلبان (پوزیسیون) و مخالفان و منتقدان (اپوزیسیون) در نبردی پنهان در میدان مبارزه‌‌اند اما اصولگرایان خاموش ایستاده و نظاره‌گرند. آنان به شیوه‌ای سنتی این تفکر یا استراتژی را دنبال می‌کنند که هیچ فرقی بین ترامپ و بایدن وجود ندارد و انتخابات آمریکا تأثیر چندانی بر انتخابات ایران ندارد. سخنی که بعید است باور چندانی به آن داشته باشند. اصولگرایان معتدل از آمدن بایدن استقبال خواهند کرد؛ چرا‌که می‌دانند با پیروزی بایدن از وضعیت استثنائی کشور کاسته خواهد شد و چون حضور مردم در این انتخابات مانند رقابت‌های گذشته چشمگیر نخواهد بود، اصلاح‌طلبان شکست خورده و اصولگرایان معتدل به هر تقدیر در شرایط مناسبی به قدرت خواهند رسید. پس برای آنان پیروی بایدن مفید به فایده است. اما دیگر اصولگرایان، از پیروزی ترامپ استقبال می‌کنند. زیرا اوضاع به سمتی می‌رود که احتمال پیروزی‌شان دوچندان خواهد شد. با پیروزی ترامپ مردم ناامید به کار هرکس نیاید به کار آنان می‌آید اما پیروزی بایدن کار آنان را دشوار می‌کند. گیرم برای شرایط کنونی کشور بد‌، بهتر از بدتر باشد. این دسته از اصولگرایان که همواره در سیاست داخلی خیر خود را در بدتر جسته‌اند، این‌بار نیز دل به آن بسته‌اند؛ بدتری که کمترین منفعتش حفظ منافع آنان و رسیدن به صندلی ریاست‌جمهوری بعد از پیروزی حداقلی در مجلس است. پس دست بر قضا انتخابات آمریکا بیش از آنکه برای اصلاح‌طلبان اهمیت داشته باشد‌، برای اصولگرایان اهمیت دارد. آنان خود را در موقعیت دو‌سر برد می‌بینند؛ چون به این باور رسیده‌اند یا انتظار دارند مردم به دلایل گوناگون در انتخابات شرکت نکنند. حضورنیافتن مردم مترادف پیروزی قطعی اصولگرایان است‌. پس از این منظر است که آنان می‌گویند فرقی بین ترامپ و بایدن نیست و هم‌زمان با اپوزیسیون به اصلاح‌طلبان حمله می‌کنند. در این میان اصولگرایان نیز بدشان نمی‌آید اصلاح‌طلبان را از میدان حذف کنند. اگر زمانی با حضور آنان دوگانه‌ای می‌ساختند‌ که موجب تحرک سیاسی در سطح داخلی و خارجی می‌شد، الان در این شرایط استثنائی فرصت اندیشیدن به این تاکتیک‌های فرسوده نیست. اینک جان‌سختی اصلاح‌طلبان‌، آنان را خشمگین می‌کند؛ پس تلاش می‌کنند تا تنها راه پیروزی احتمالی اصلاح‌طلبان یعنی پیروزی بایدن را که احیای دوباره امید است، به انفعال بکشانند تا مردم به این باور برسند که با پیروزی بایدن هم در بر همان پاشنه می‌چرخد. اما پرسش اساسی اینجاست‌ که آیا واقعا با پیروزی بایدن در بر همان پاشنه خواهد چرخید؟ یا هدف دک‌کردن اصلاح‌طلبان و خاموشی شور به‌وجود‌آمده از پیروزی بایدن در میان مردم دلبسته به اصلاحات است؟ پس انتخابات آمریکا برای اصولگرایان همچون اپوزیسیون، هم استراتژی و هم تاکتیک است. استراتژی آنان بی‌اهمیت جلوه‌دادن انتخابات‌ آمریکا در سرنوشت داخلی ایران است و تاکتیک آنان بهره‌برداری از انفعال به‌وجود‌آمده از این استراتژی است. برای اینکه راه به خطا نبریم و خود را از موضع‌گیری‌های منفعتی جناح‌های سیاسی جدا کنیم، باید به این نکته اعتراف کنیم که در سیاست‌های کلان آمریکا که در آن آمریکا پیگیر منافع حداکثری خود در مواجهه با ایران و منطقه است، تفاوت چندانی بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان وجود ندارد و مردم از اصولگرایانی که جملگی جزء طبقات مرفه جامعه‌اند‌، این نکته را بهتر می‌دانند که تحریم‌های آمریکا در زمان اوباما پا گرفته و طراحی و اجرائی شده است‌. همین مردم می‌دانند که مگر می‌شود بین دو رئیس‌‌جمهور و سیاست‌های آنها فرقی نباشد. مگر همین اصولگرایان نبودند که می‌گفتند تفاوتی بنیانی میان احمدی‌نژاد و هاشمی‌رفسنجانی هست. اکنون بعید است مردم اعتنایی به سخنان اصولگرایان بکنند؛ آن‌هم اصولگرایانی که اغلب نهاد‌های دولتی و رسمی در دستان آنهاست و تحریم‌ها بر زندگی‌شان اثر چندانی ندارد. اینک دیگر مردم بدن‌های عرفی نیستند، بدن‌های سیاسی‌اند و هر کنششان، آمدن یا نیامدنشان، معنای سیاسی دارد و شاید در کوتاه‌مدت نیامدنشان برای اصولگرایان منفعت‌آفرین باشد اما در زمانی نه‌چندان دور نگران کننده 

منبع:شرق

 

افزودن نظر جدید