- کد مطلب : 12183 |
- تاریخ انتشار : 3 آبان, 1395 - 14:26 |
- ارسال با پست الکترونیکی
الهه کولایی:واقعگرایی به جای رؤیاپردازی منافع ایران در خزر را استیفا میکند
روزنامه الکترونیک امید ایرانیان نوشت: دکتر الهه کولایی یکی از شناختهشدهترین اساتید علوم سیاسی ایران در حوزه روسیه، اوراسیا و آسیای مرکزی است. او استاد تمام دانشگاه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران است و آثار متعددی در زمینه روابط خارجی و حقوق بینالملل منتشر کردهاست. او معتقد است که موقعیت کنونی ایران پس از رفع تحریمهای فرصتی بینظیر برای ایران ایجاد کرده تا مسائل حقوقی دریای خزر را با چهارکشور دیگر اطراف این دریاچه منحصر به فرد حل کند.
کولایی تا کنون دو کتاب در مورد رژیم حقوقی و مسائل دریای خزر نوشتهاست، یکی «گفتارهایی در مورد مسائل دریای خزر» که از سوی انتشارات وزارت امورخارجه منتشر شده و دیگر «دریای خزر: چالشها و چشماندازها» که نشر میزان به بازار فرستادهاست.
روز گذشته برگزاری چهل و هفتمین اجلاس گروه کاری ویژه تدوین کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در دفتر مطالعات بین المللی و سیاسی وزارت امورخارجه بهانهای شد تا پای صحبتهای دکتر کولایی بنشینیم و از او در مورد موانع و راهکارهای حل مساله خزر بپرسیم.
بیش از دو دهه ازفروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گذشتهاست اما کشورهای حاشیه خزر هنوز به اجماع در مورد تقسیم منابع، منافع و حتی مرزهای آن نرسیدهاند. کولایی میگوید آمارهای بینالمللی نشان میدهد هر چهار کشور دیگر حاشیه خزر طی سالهای اخیر از منابع این دریا استفاده و کسب درآمد میکنند، در حالیکه دستگاه سیاست خارجی ایران تنها به صدور بیانیه و محکوم کردن اکتفا کردهاست.
این استاد علوم سیاسی معتقد است که استفاده از رویکردی که باعث موفقیت مذاکرات هستهای شد میتواند در مذاکرات رژیم حقوقی دریای خزر مؤثر باشد، در عین حال به اعتقاد او رژیم حقوقی دریای خزر از دو جهت دیگر نیز با برجام ارتباط دارد، اول اینکه رفع تحریمهای جهانی علیه ایران بر اثر برجام، بهانه کشورهای حاشیه خزر برای کنارگذاشتن ایران از مذاکرات رژیم حقوقی چندجانبه را گرفتهاست و از سوی دیگر موفقیت اجرای برجام اهرم قدرتی مناسب در اختیار ایران قرار میدهد تا بتواند با استفاده از موفقیت یک توافق، امکان توافق پایدار دیگری را نیز تسهیل کند.
خانم دکتر کولایی به نظر شما مذاکرات اخیر نمایندگان کشورهای حاشیه خلیج فارس در تهران تا چه حد این پنج کشور و به خصوص ایران را به یک توافق جامع برای رژیم حقوقی دریای خزر نزدیک کردهاست؟
حوزه دریای خزر و منافع ایران در این حوزه از جمله مسائلی بوده که از دوران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هزینههای گزافی به کشور وارد کردهاست و باعث عدم نفع عمده مردم ایران از منابع این حوزه شدهاست. اما امروز، پس از موفقیت مذاکرات هستهای ایران و اجرایی شدن برجام و تغییر جایگاه بینالمللی ایران، امروز ایران در موقعیتی قرار دارد از یک سو با توجه به اقتدار دیپلماتیک حاصل از برجام و از سوی دیگر موقعیت بیبدیل ژئواستراتژیک ایران، موقعیت ایران را در مذاکرات اخیر تقویت کردهاست و میتواند اگر به درستی از ابزارها و اهرمهای قدرت دیپلماتیک ایران استفاده شود، بسیاری از منافع ایران قابل استیفا است.
دلیل از دست رفتن منافع در ربع قرنی که از فروپاشی شوروی میگذرد چیست و تا چه حد ایران از عدم اقدام در این زمینه ضرر کردهاست؟
در طول بیش از دو دهه گذشته کشورهای ساحلی دریای خزر به اشکال گوناگون حقوق قانونی ایران را نادیدهگرفتهاند و متاسفانه دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هم به دلیل رویکرد ناصحیح، توانایی استفاده مناسب از ابزارهای دیپلماتیک، قدرت و موقعیت بینظیر ایران در این حوزه را نداشتهاست.
حالا اما در شرایط جدیدی قرار گرفتهایم. پس از موفقیت مذاکرات هستهای با استفاده از امتیازها و برتریهای خود در این حوزه، ایران این امکان را پیدا کردهاست که در یک شرایط برابر، متعادل و متوازن در این گفتگوها مشارکت کند. در این شرایط دستگاه سیاست خارجی باید تلاش خود را به کار بگیرد تا تمامی حقوق حقه و قانونی خود را که طی سالهای گذشته زیرپاگذاشتهشدهاست باز پس بگیرد.
برای رسیدن به چنین هدفی چه مسیری باید طی شود؟
ضرورت هر نوع بهرهبرداری عادلانه از منابع و منافع این دریاچه در حوزههای مختلف، رسیدن کشورها به اجماع است. در واقع در فضای پسابرجام میتوان انتظار داشت دیپلماسی ایران مزایای ژئوپولیتیکی کشور را در مسیر منافع همه کشورهای منطقه و تأمین صلح و ثبات فراهم سازد. ایران به همین دلیل که از مزایای ژئوپولیتیکی بینظیری برخوردار است، میتواند نه تنها با همکاری دیگر کشورهای ساحلی خزر به حقوق خود دست پیدا کند بلکه میتواند به تأمین منافع و ارتباطات بیشتر برای آنان نیز کمک کند. در عین حال باید شرایطی فراهم شود که از رفتارهای یکجانبهگرایانه برخی از کشورهای ساحلی جلوگیری شود و دستیابی به منافع عمومی را برای همه کشورهای ساحلی به صورت عادلانه فراهم کند.
بدون شک در فضای پسا برجام دستگاه دیپلماسی میتواند با استفاده از ظرفیتها و امکانات داخلی برای بهبود عملکرد کشور در این حوزه اقدام کند و گامهای عملی و نه شعاری برای تأمین منافع مردم ایران اقدام کند. بدون شک پیشرفت و موفقیت در مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر نه تنها میتواند منافع زیادی برای همه مردم ایران ایجاد کند بلکه منافع زیادی برای دیگر کشورهای ساحلی هم خواهد داشت.
خانم کولایی، اجازه بدهید یک سؤال بنیادیتر بپرسم، این رژیم حقوقی که از آن صحبت میکنیم یک پیمان جامع شامل مرزهای آبی، منابع زیر سطحی، شیلات، حق کشتیرانی، آبهای داخلی، حق استفاده نظامی میشود یا اینکه هر یک از این مسائل جداگانه باید مورد توافق قرار گیرد؟
واقعیت این است که چنین توافقی دو مرحله دارد. رسیدن به یک رژیم حقوقی جامع نیازمند توافق و اجماع در مورد تک تک موارد مذکور است. تا کنون فقط یک توافق از میان تمام توافقهای جزئی به نتیجه رسیدهاست که مربوط به محیط زیست دریای خزر است، این توافق از یک سو نشان دهنده امکان رسیدن به توافق و اجماعهای موردی در راستای تکمیل رژیم حقوقی است ولی از سوی دیگر رسیدن فقط به یک توافق نشان دهنده مشکل بودن مسیر برای رسیدن به همه جزئیات رژیم کامل حقوقی دریای خزر است.
متاسفانه تا پیش از این و در دوره گذشته به دلیل رویکردهای نامناسب و غیرواقعگرایانه در سیاست خارجی کشور امکان وجود نداشت که مذاکرات به درستی و معقولانه به پیش برود. اما اکنون در فضای پسابرجام این امکان وجود دارد در عرصههای مختلف و حوزههای گوناگون به توافقنامههای جزئی دست پیدا کنند تا بر اثر این توافقات بتوانند یک توافق جامع در مورد حقوق و تکالیف همه کشورهای ساحلی که در مجموع به آن رژیم حقوقی گفته میشود دست یافت.
با وجود یک رویکرد معقول و منطقی و اعتدالی در سیاست خارجی کشور میتوان انتظار داشت در امتداد دستاوردهای کسب شده از برجام و مذاکرات هستهای، در این حوزه هم شاهد پیشرفت و دستاوردهای عظیمی برای منافع ملی کشور باشیم.
در موازات مذاکرات رژیم حقوقی میان کشورهای ساحلی، طی سالهای گذشته توافقات دوجانبهای هم میان برخی کشورهای ساحلی در مورد مسائل مهم از جمله مرزبندی و سهمیه منابع زیر سطحی بستهشدهاست. وضعیت این توافقها چگونه خواهد بود؟ آیا رژیم حقوقی نهایی این توافقها را مردود خواهد کرد؟
کشورهای دیگر اطراف دریای خزر با سیاستهای و تاکتیکهای مختلفی تلاش کردهاند تا ایران را از مذاکرات حذف کنند. در واقع در شرایطی که سیاست خارجی ایران دچار مقاصد رویاپردازانه بود، آنها تلاش کردند ایران را از مسیر توافقات خارج کنند و ایران را بر خلاف ضوابط بینالملل در مورد شرایط تعیین رژیم حقوقی دریاچههای مرزی، دور بزنند. این رفتار کشورهای ساحلی همواره مورد اعتراض ایران هم واقع شدهاست، اما صرف اعتراض از سوی کشور ما نتیجهبخش نبودهاند. چرا که میبینیم کشورهای دیگر حاشیه خزر تمام تلاش خود را برای تأمین منافع و انتقال انرژی از طریق این دریاچه به بازارهای بینالمللی انجام دادهاند. چنانچه میدانیم آمارهای بینالمللی نشان دادهاست که همه کشورهای ساحلی به جز ایران از منابع زیرسطحی خزر استفاده کردهاند و ما تنها کشوری بودیم که هیچ بهرهای نبردهایم و تنها به اعتراض و بیانیه اکتفا کردهایم.
اما امروز در فضای پسابرجام با توجه به واقعیتهای قدرت در جهان و در منطقه،میتوان انتظار داشت که ایران در تعامل با کشورهای ساحلی با یک رویکرد سازنده از حقوق خود به درستی دفاع کند. این مساله در شعار و رؤیاپردازی عملی نمیشود، بلکه گامهایی عملی، منطقی، اعتدالی و مطالعه شدهنیاز دارد تا ایران بتواند سهم خود را مطابق حقوق بینالمللی استیفا کند.
موردی که باید توجه داشت این است که اجرای مستمر و موفق برجام، خود میتواند یکی از عوامل موفقیت مذاکرات ایران در مورد رژیم حقوقی دریای خزر باشد و موانع و چالشهایی که برای برجام ایجاد شود نیز از سوی دیگر میتواند باعث تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر شود. بدون تردید شیوه و استمرار اجرای برجام بر مذاکرات چندجانبه رژیم حقوقی دریای خزر تأثیر خواهد داشت.
نباید فراموش کنیم که حذف پایدار ایران از مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی به بهانه تحریمهای بینالمللی پیش از برجام، عملاً باعث نادیدهگرفتهشدن کامل منافع ملی ایران شدهبود. میتوان انتظار داشت که با بازگشت تعادل در سیاست خارجی و استفاده از اهرمهای مختلف قدرت شاهد تحول در توازن مذاکرات مربوط به رژیم ساحلی دریای خزر باشیم. نتیجه نهایی مورد نظر این است که حقوق و تکالیف مربوط به دریاچهها همانگونه که در مورد کشورهای دیگر هم اجرا میشود، برای ایران هم اجرا شود.
فکر نمیکنید امیدواری شما کمی خوشبینانه باشد؟ چگونه ایران میتواند در مقابل چهار کشوری که منافع متضاد با ایران دارند یک تنه بایستد؟
به گمان من این رویارویی یک تنه نیست، این در واقع تکیه بر واقعیتهای جغرافیای سیاسی ایران است، کشور ما از چنان ظرفیتهای بالای ژئوپولیتیکی در این منطقه برخوردار است که حتی با از دست رفتن فرصتهای بسیار همچنان نیز میتوان امیدوار بود که در صورت حاکم شدن یک رویکرد واقعگرایانه در سیاست خارجی ایران که ما در چارچوب برجام شاهد آن بودیم، شاهد تغییر در موازنه قدرت و تحول در فضای مذاکرات مرتبط با دریای خزر باشیم.
البته من تاکید میکنم همه اینها به اگرهای بزرگی وابسته است، بزرگترین اگر در این میان رویکرد واقعگرایانه و واقعبینانه و پرهیز از رؤیاپردازی و توهم است. اگر به واقعیتهای قدرت ایران توجه شود، اهرمهای قدرت ایران در نظر گرفتهشود، واقعیتهای توازن قوای جهان به درستی درک شود و البته از ظرفیتهای موجود در داخل کشور به درستی بهرهبرداری شود، آنگاه میتوان انتظار داشت پس از اجرایی شدن برجام وزن ژئوپولیتیکی ایران کارکرد خود را در منطقه دوباره بازیابد و بر اساس یک رویکرد مناسب و مبتنی بر ظرفیتهای ژئوپولیتیکی ایران بتواند از حقوق خود به درستی دفاع کند.
خوشبینی من مشروط است. این خوشبینی مشروط به استمرار توافقها و تعامل سازنده ایران با جامعه جهانی است. عاملی که میتواند فضای لازم برای این مذاکره را هم فراهم کند. روشن است که اگر برجام نتواند در مسیر اجرایی شدن مسیر مناسبی را طی کند، بدون تردید بر فضای مذاکرات مرتبط با دریای خزر هم تأثیر خواهد داشت و چهار کشور دیگر ساحل دریای خزر یکجانبهگرایی و نادیدهگرفتن حقوق قانونی مردم ایران را دنبال خواهند کرد.
افزودن نظر جدید