- کد مطلب : 1325 |
- تاریخ انتشار : 12 مرداد, 1392 - 11:33 |
- ارسال با پست الکترونیکی
حكم حسينيان و مجازات استراو
سرگه بارسقیان
حاكم معزول محكوم تمام مشاورانش را به همفكري طلبيد و همه تلاش شان براي حذف آن چهارشنبه اضافي از حكم بازداشتشان بود. اين نديدن حبس ابد و ديدن يك روز چهارشنبه، نمايي از وارونگي حكم ابلاغي و مجازات الحاقي است: رويه يي كه بارها در سياست روي داده است، شاهد مثالش جنجال گوجه در ايران. آقاي روح الله حسينيان، نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي گفته اگر جك استراو، وزير خارجه سابق بريتانيا در مراسم تحليف حسن روحاني شركت كند، با گوجه فرنگي – كه بعدا شد تخم مرغ يا يك چيزي- او را مي زند. تمام واكنش هاي هفته گذشته، درباره اين مجازات گوجه يي بود: يكي گفت نماينده يي كه از پرتاب گوجه سخن مي گويد شان خود را حفظ نمي كند: ديگري پاسخ داد ورود مواد خوراكي به داخل مجلس ممنوع است و جلوي ايشان را مي گيرند و نمي گذارند با گوجه وارد مجلس شود: به طنز پيشنهاد دادند نه گوجه، نه تخم مرغ، املتي درست كنند بزنند سر استراو! گوجه آقاي حسينيان همان حكم يك روز چهارشنبه داستان را دارد: آنچه ديده شد گوجه بود در مقام مجازات الحاقي: اما حكم ابلاغي ايشان چه بود كه كسي نه به مواخذه گرفت نه به مطايبه. تو گويي اصل حكم مناقشه ندارد، هر چه هست مشكل با گوجه ايشان است. آقاي حسينيان گفته اند «جك استراو از موسسين و عاملين اصلي تحميل قرارداد تعليق غني سازي بود و مجلس ايران جايگاه حضور اين فرد نيست.»: يكي از همفكران ايشان هم گفته كه «استراو نماد قرارداد هاي خفت بار سعدآباد و پاريس است» و «مردم نگران هستند با سفر جك استراو به تهران تحميلات جديدي عليه كشورمان صورت گيرد.»آقاي حسينيان علاوه بر نمايندگي مجلس كه موضوع اجازه حمل گوجه يا مطابقت پرتاب آن با شان ايشان بررسي و گويا حل شده، سال هاست رييس مركز اسناد انقلاب اسلامي است كه در برخورد با اين مسووليت، انتظار اول مستند بودن گفته ها و تكيه ايشان بر اسناد احكامي است كه مي دهند. استراو فردا در مراسم تحليف روحاني شركت نمي كند، طبعا موضوع گوجه هم مدتي اسباب تفرج ذات بود و رسانه ها فراموشش مي كنند، مي ماند مساله «تحميل قرارداد تعليق غني سازي». اينجاست كه اصل قضيه –همان حبس ابد داستان- محل مناقشه مي شود. شايد بايد حرف همان همكار رسانه يي را به همكار تاريخ پژوه آقاي حسينيان تكرار كرد كه گفته بود «مسائل جاري كشور را كه جلوي چشم مان در جريان است اين گونه به دلخواه مي نويسد، حال چگونه مي تواند تاريخ ما را به درستي بنويسد.» تازه 10 سال گذشته از بيانيه سعدآباد كه بردند گذاشتند در رديف معاهده تركمانچاي. رييس مركز اسناد انقلاب اسلامي در نظر دارند كه هم عبارت «تحميل» و هم واژه «قرارداد تعليق غني سازي» داراي بار حقوقي و معنايي خاص در مذاكرات ديپلماتيك است و آنچه ايشان به آن اشاره دارند و استراو را «موسس و عامل»اش مي دانند، با مروري بر رخدادهاي سال ؟استناد پيدا نمي كند. تعليق غني سازي اورانيوم نه نتيجه مذاكرات تهران در ؟مهر ؟كه ضرب الاجل قطعنامه شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي در ؟شهريور همان سال بود. مذاكرات سعدآباد به سرپرستي دكتر حسن روحاني و حضور وزراي خارجه تروييكاي اروپايي از اين جهت پيروزي بزرگ ايران به شمار مي رود كه اين الزام حقوقي قطعنامه شوراي حكام را تبديل به امري «داوطلبانه» و «موقت» تهران كرد. دكتر روحاني در مذاكرات سعدآباد صراحتا به وزراي خارجه اروپايي گفت كه تعليق از نظر ايران و به تعريف محمد البرادعي، مديركل وقت آژانس بين المللي انرژي اتمي فقط به معناي توقف گازدهي در نطنز است و در پاسخ به استراو كه گفته بود تعليق به معناي ساختن سانتريفوژ نيز هست، تاكيد كرد «وقتي به ما گفتند آب نخوريد، معنايش اين نيست كه ليوان هم نياوريم يا شيشه آب را اينجا نگذاريم.»آناني كه تصور مي كنند ايران در مذاكرات سعدآباد زير بار امضاي «قرارداد خفت بار تعليق غني سازي» رفت، شايد نمي دانند كه روحاني شش روز پيش از بيانيه سعدآباد چارچوب مذاكرات با اروپايي ها را به عنوان «طرح اقدام براي خروج از بحران هسته يي» تدوين و آن را براي مقام رهبري و محمد خاتمي، رييس جمهور وقت فرستاده و پاسخ مثبت آنها را دريافت كرده بود. موارد پيشنهادي در اين طرح به جز محدوده تعليق غني سازي اورانيوم، قبلادر جلسه سران نظام به تصويب رسيده بود: بنابراين شبي كه قرار بود وزيران سه كشور اروپايي به ايران بيايند، تنها موضوع بحث، محدوده تعليق بود چون قطعنامه خواستار تعليق كامل بود و لازم بود مجوز ايران هم در اين زمينه دقيقا روشن شود كه در نهايت، مقرر شد تعليق صرفا در محدوده تعليق گازدهي در نطنز باشد. (ر. ك كتاب امنيت ملي و ديپلماسي هسته يي: دكتر حسن روحاني) اين چگونه تحميلي است كه هم محدوده تعليق در اختيار ايران بود، همزمان تعليق: چنانكه روحاني گفت ممكن است تعليق يك روز باشد يا يك سال؟ استراو چگونه موسس تحميل تعليقي است كه نتوانست ايران را متقاعد به اجراي قطعنامه الزام آور شوراي حكام كند و زير بار توافقي رفت كه روحاني صراحتا گفت ايران براي اعتمادسازي، موقتا غني سازي اورانيوم را به حالت تعليق درمي آورد، آن هم داوطلبانه. شايد اين اتفاق فقط در ايران بيفتد كه دستاورد ديپلماتيك چنين ارزشمندي را قلب واقعيت كرده و پشت مذاكره كنندگان سياسي كه در خط مقدم دفاع از منافع ملي كشور مي جنگند را اين گونه براي تخفيف جايگاه و تخريب چهره شان خالي مي كنند. حق داشت استراو تصور كند دانشجويان معترضي كه آن روز جلوي سعدآباد تظاهرات مي كنند را خود مذاكره كنندگان پول داده و آورده اند تا بيايند اعتراض كنند! معمول نيست تصميمي كه محصول خرد جمعي در سطح سران نظام است اينگونه خرج اختلافات سياسي شود. برخلاف گوجه يي شدن روايت آقاي حسينيان از مذاكرات سعدآباد و شادماني از نبود استراو، اهالي سياست در ايران را بايد به داوري حكم حبس ابد ايشان –تحميلي و قرارداد بودن تعليق غني سازي- فراخواند و خواست تا دستاوردي چنين مهم براي منافع ملي را تركمانچاي سازان و املت بارانش نكنند.
منبع: اعتماد
افزودن نظر جدید