بازیگر سریال علی‌البدل: بحث درباره مافیای سینما حرف خاله‌زنکی است 

 سیما خضرآبادی بازیگر جوان و یکی از چهره‌های آینده ساز بازیگری ایران است. او کارش را ازاواخر دهه هشتاد و بابازی در سریال «ایستگاه آخر» و سپس در فیلم سینمایی «کودک و فرشته» و سریال پرطرفدار «وضعیت سفید »ساخته حمید نعمت الله بازی کرد. او در این سالها در چند سریال تلویزیونی و یک فیلم سینمایی ایفای نقش کرده است و به نظر می‌تواند یکی از چهره‌های مستعد و با آینده درمیان نسل جدید بازیگری خانم‌ها باشد. او یکی از بازیگران اصلی مجموعه پربازیگر «علی البدل» ویژه نوروز بود و البته پیش از آن سریال «آسپرین» نیز با حضور او در شبکه نمایش خانگی منتشر شده بود. با این بازیگر جوان خوش آتیه گفت و گویی انجام دادیم که می‌خوانید:

 

-از بازی در سریال علی البدل بگویید؟چه شد این کار را پذیرفتید؟ 
درمورد حضورم در سریال علی البدل باید بگویم ابتدا این کارهم مثل بقیه کارها به من پیشنهاد شد و بعد از آن با آقای تنابنده که انتخاب بازیگر و بازیگردان کار بود صحبت کردم . به این نتیجه رسیدیم که با وجود تفاوتهای ظاهری که با نقش داشتم مثلاً یک مقدار سنم پایین‌تر بود برای این نقش اما در نهایت فیلمنامه را برای من تعریف کردند، خیلی دوست داشتم و قبول کردم که در این سریال بازی کنم.
علی البدل آن انتظاری که در جذب مخاطب داشتید را برآورده کرد؟
به نظر من علی البدل در حد خودش توانست مخاطبش را داشته باشد. به نظرم سریال خوبی بود و در ایام نوروز فیدبکی که از مردم می‌گرفتم فهیمدم که سریال را دوست داشتند. البته من از نیمه‌های پخش سریال به دلیل سفر حضور نداشتم و سریال را ندیدم اما تا جایی که سریال را می‌دیدم به نظرم استقبال بدی از آن نشد.
چقدر فضای کار و نقشی که در این سریال داشتید نسبت به نقش‌های قبلی‌تان تفاوت داشت؟
به نظرم نقش متفاوتی بود. به لحاظ داستانی نقش یک دختر دانشجو بود که حالا وارد یک روستایی می‌شود و من تاحالا دختر دانشجویی را با این شخصیت بازی نکرده بودم. بیشتر نقش‌هایم بیشتر دختر خانواده و خانه بودم و...
از اواخر دهه هشتاد که شما به صورت جدی کاربازیگری را آغاز کردید تعداد کارهای محدودی انجام داده‌اید؟این موضوع دلیل خاصی دارد؟
محدود کار کردم هرچند آنقدرهاهم محدود نبوده...راستش را بخواهید برایم مهم بوده که چه کاری را بازی کنم.در این مدت خیلی سعی کرده‌ام گزیده کار کنم و انتخابهای خوبی داشته باشم اما ممکن است خیلی از وقتها موفق نبوده‌ام و این برای خیلی از بازیگران پیش می‌آید.با این وجود همیشه سعی کرده‌ام حداقل کارهایی را بازی کنم که بتوانم به آنها افتخار کنم به همین دلیل ناخودآگاه کمتر کار کردم. 
تنها دو فیلم سینمایی در کارنامه شما وجود دارد.چرا؟دلیل این موضوع را چه می دانید؟
برای من خیلی مهم نیست سینما، تلویزیون یا تئاتر کار کنم. برایم مهم این است که کار خوب انجام بدهم. برای کار سینما هم پیشنهاد زیاد داشته‌ام اما فیلمنامه ها را دوست نداشته‌ام یا امکان همکاری پیش نیامده است. با این وجود احساس می‌کنم کارهایی که بازی کرده‌ام را دوست داشته‌ام. کارهایی در آنها بوده‌ام کارهایی بوده که اسمش را می‌آورم می‌شناسند چه به لحاظ جذب مخاطب یا از لحاظ تکنیکی. درمجموع باید بگویم تعداد کارهای سینماییم دلیل خاص وویژه ای ندارد.
برنامه‌های آینده‌تان چیست ؟
برنامه‌ام برای آینده این است که منتپر باشم و ببینم چه فیلمنامه هایی که پیشنهاد می‌شوند. برای چند کار هم صحبت کردم باید ببینم کدام را بیشتر دوست دارم و می‌توانم کار کنم.
تنوع نقش برای بازیگران خانم در ایران به اندازه بازیگران مرد نیست.هرچند درسالهای اخیر نقش‌ها کمی متنوع‌تر شده‌اند اما آیا این موضوع شما را نسبت به آینده این کار نگران نمی‌کند؟
بله قبول دارم سینمای ما سینمایی است که ناخودآگاه خانم‌ها دست و بالشان بسته‌تر است و این نگرانم می‌کند. خیلی از نقشها هستند که خیلی از بازیگران خانم دوست دارند تجربه وبازی کنند که نقش‌های متفاوتی است ولی واقعی این است که در سینمای ما بیشتر نقش‌های متفاوت نقش‌های مردانه هستند. با این وجود معتقدم اگر نقش نمی‌تواند متفاوت باشد باید تلاش کنیم همان نقش‌هایی را که متفاوت نیست را خوب بازی و درست اجرا کنیم تا به دل مخاطب بنشیند و آنرا باور کند. به نظرم این حداقل کاری است که می‌توان انجام داد.
در بازیگری چه هدفی را دنبال می‌کنید؟جاه طلبی‌تان چیست...؟
هدفم در بازیگری این است که خیلی جدی ادامه دهم و درکارهای خوبی حضور داشته باشم. اصلاً قصد ندارم بگویم که شهرت مهم نیست ولی مهمتر از آن برایم مهم است و دوست دارم که جاودانه شوم.
این روزها از فضای بازیگری انتقادهای زیادی می‌شود؟مباحثی مانند مافیا و کارهایی که در دست یک عده‌ای خاص است.چقدر با این موضوع موافقید ؟
من خیلی با اینکه فضای سینمای ایران چگونه است کاری ندارم نه می گویم مافیایی است ونه می گویم نیست. تنها می گویم اگر نقشی مال من باشد وقسمت من باشد دست هیچکس جز خدا نیست و من آنرا بازی می‌کنم. اگر نقش مال من باشد کسی نمی‌تواند آن نقش را از من بگیرد.برای خود من بارها پیش آمده که نقشی را تا آخرین لحظه قرارنبوده بازی کنم و درنهایت بازی کردم یا بارها پیش آمده که قراربوده بازی کنم و قسمت من نبوده و نشده است. به نظرم این صحبت‌ها بیشتر از هرچیزی حرف‌های خاله زنکی است.

افزودن نظر جدید