- کد مطلب : 16282 |
- تاریخ انتشار : 28 آذر, 1396 - 11:12 |
- ارسال با پست الکترونیکی
واكاوي رويكرد احمدينژاد براي تخريب اركان جمهوري اسلامي
البته برخي جريانهاي خاص كه از ابتداي تاريخ تا امروز ميزيستند و هر كس به آنها نان ميداد، او را ارباب فرض ميكردند و بخشي از حاميان احمدينژاد نيز نه براي شخص او، بلكه براي مزايايي كه براي اين جماعت داشت، وي را همراهي ميكردند.
تكميل پروژه
امروز خوب يا بد، احمدينژاد و اطرافيانش اقداماتي را در دستور كار گذاشتهاند كه انتقادات فراواني را در پي دارد اما سوال هميشگي و شايد تكراري اينجاست، چرا آن زماني كه بسياري از شخصيتهاي سياسي فرياد ميزدند كه تاييد اين فرد و اقداماتش به صلاح كشور نيست، برخي انگشت اتهام را به سمت آنها گرفتند و حتي خواستار تقبيح اين نوع گفتار شدند؟ چرا بعد از آنكه مشخص شد آن طيف درست ميگفتند از آنها عذرخواهي و خود را اصلاح نكردند؟
پيشينه يك تئوري
روند اقدامات احمدينژاد از همان روزهاي ابتدايي روي كار آمدنش مشخص بود و اينكه عدهاي مدعي هستند او اين روزها تغيير كرده، براي رهايي از بار گناهي است كه برگردنشان سنگيني ميكند. او از ابتدا سعي داشت تا تمام نيروهاي ريشهداري كه در انقلاب و نظام، ثابت شدهبودند در ميان اقشار مختلف جامعه تخريب كند زيرا اين روند ميتوانست كمك كند تا رقباي او كه حرفي براي گفتن در كشور داشتند، يكي پس از ديگري حذف شوند و كنار بروند.
نقشه از پيش تعيين شده
احمدينژاد كه به گفته امیررضا واعظی آشتیانی از قبل از انتخابات 84 ميگفت رييسجمهور ميشود، در دور اول رياستجمهوري خود با انتخاب وزرا و نيروهايي از جنس محافظهكاران و اقتدارگرايان سعي كرد تا نهال نوپاي خود را آبياري كند و وقتي ريشههاي تفكرش در ميان لايههاي مختلف حاكميت نفوذ كرد، به فكر اجرايي كردن طرح افتاد. احمدينژاد كه توانسته بود با مولفههاي مختلف، برخي جريانها را به خود جذب كند، در همان سالهاي ابتدايي شروع به اجراي برنامه كرد؛ تئورياي كه برگرفته از نوع تفكر احمدينژاد و طيف حامي او بود و سالها براي اين روزها ثانيه شماري ميكردند.
تخريب بزرگان
بخش اول تئوري« تخريب و ريزش اعتبار»، مربوط به خراب كردن بزرگان نظام بود. افرادي كه هر كدام قطبي براي كشور محسوب ميشدند و تا آن سالها توهين و اعتراضي رسمي به آنها نشدهبود. اكبرهاشميرفسنجاني، علياكبرناطقنوري، مهديكروبي، عليلاريجاني، رييسدولت اصلاحات و ... به صورت علني تخريب ميشدند و بسياري ديگر از افراد با عملكرد و رفتار نامناسب زير سوال مي رفتند.
تهديد اركان
بخش دوم تئوري، مربوط به تخريب جايگاهها و اركان نظام جمهوري اسلامي ايران بود. او در مرحله نخست از بخش دوم تخريبگري، جايگاه رياستجمهوري را با اقدامات، اظهارات و نمايشهاي خود تنزل بخشيد. در ادامه به سراغ مجلس و نمايندگان رفت و براي خراب كردن جايگاه آنها نيز هرقدر كه توانست، هزينه كرد. از به راه انداختن يكشنبه سياه تا تبديل نمايندگان به وكيلالدوله بودن، همه از دستاوردهاي آن مرد بود. امروز نيز شاهد آنهستيم كه احمدينژاد به سراغ ركن ديگر نظام جمهوري اسلامي، يعني قوهقضاييه رفته است و اعتراض ها و اقدامات مخربي را عليه اين دستگاه در دستور كار قرار ميدهد. در رابطه با مبناي انتقادات كه بيان شدهاست، نميشود سخن گفت ولي درباره نيت فرد نقاد بيشك بايد با شبهه نگريست. البته دارو دسته احمدينژاد نيز در اين ميان دست به كار شدند و افراد همتراز خود را مانند دادستانها و مسئولاني كه در ردههاي پايين قوهقضاييه فعاليت ميكنند، تخريب كردند.
شيطنتهاي امنيتي
بخش سوم تئوري به تخريب شخصيتهاي امنيتي مربوط بود. او در ابتدا با استفاده از مصطفيپور محمدي و غلامحسين محسني اژهاي كه سابقه چشمگيري در حوزههاي امنيتي و قضايي داشتند ،در دولت خود و سپس حذف مساله دار آنها، اين مرحله را آغاز كرد. گزينههايي كه در ادامه نير در ليست تخريب بودند و چند وقت يكبار نيشي به آنها زده مي شد.
او بعد از پايان دوره رياستجمهورياش و آن بازهاي كه در محاق به سر ميبرد، با چندين نفر از افراد اطرافش به ميدان آمد و بازي را از سر گرفت. احمدينژاد كه قصد نداشت خود را از ابتدا درگير مجادلات امنيتي كند، امثال بقايي را به ميدان كشيد. اين ماجرا به زماني باز ميگشت كه نيروهاي امنيتي به دنبال يقهگيري از او بودند و بهترين گزينه برايشان حميد بقايي محسوب ميشد. بقايي در ابتدا با توجه به همان سناريوي «تخريب و ريزش اعتبار»، محمودعلوي، وزير اطلاعات دولت روحاني را هدف قرار داد و با بهانه و بيبهانه به او حمله ميكرد. در ادامه كه دعوا اوج گرفت به سراغ حسينطائب و ساير نيروهاي امنيتي نيز رفتند تا با حمله و توهينهاي مختلف به آنها، قبح اشخاص و ارگانها را در ميان مردم بشكنند.
گناه بزرگ
بيشك گستاخي احمدينژاد نسبت به مسئولان هرقدر نيز مسالهدار باشد، به اندازه سركشي از رهنمودها و بيانات رهبرمعظم انقلاب زير سوال نيست. فردي كه مانند بسياري از مدعيان، خود را ولايتمدار ميخواند در مسائل مختلفي كه منافع خود و اطرافيانش به خطر ميافتاد، به راه خود ميرفت و توجه به هيچ نكتهاي نداشت. از خانه نشيني و بيتوجهي به نامهها گرفته تا عدم استقبال از رهنمود شركت نكردن در انتخابات سال 96 ، همه از اين دست اقدامات نامبارك است.
هشدار خطر
به طور حتم احمدينژاد نيز مانند بسياري از شخصيتهاي ديگر حذفشدني نيست و تا زماني كه حياتي در اين دنيا دارد به راه خود ادامه ميدهد؛ راهي كه هم حامياني دارد و هم مخالفانش بسيار هستند. اين فرد با تئوري «تخريب و ريزش اعتبار» وارد ميدان شد و هنوز به هدف خود نرسيده است و سعي دارد به راه خود ادامه دهد. رسانهها و فعالان سياسي كه تنها دستشان به انتقاد ميرسد تا همين حد كه از اهداف و چرايي اقدامات اين جماعت ميگويند، برخي بايد سپاسگزارشان باشند ولي آن دسته از مسئولاني كه دستشان ميرسد، اگر ترسي از احمدينژاد ندارند، بايد كاري كنند. يا به ادعاهاي او گوش فراداده و رسيدگي كنند يا آنكه جلوي روند تخريبگري او را بگيرند زيرا اين نوع عملكرد ذهن مردم را آلوده كرده است و عاقبت خيري در بر ندارد. اينكه احمدينژاد و اطرافيانش هر روز با پدر و خانواده افرادي كه مداركي را عليه آنها افشا ميكنند، شوخي كنند و ادبيات كوچه و بازاري را وارد گفتمان سياسي كه هنوز تخريب نشده، ميكنند نيز بخش ديگري از اهداف اين جماعت است. آنهايي كه ناسزا ميگويند و فرياد ميكشند، البته شايد براي خودشان دلايلي داشته باشند و آن را نرسيدن صدا به دادرس باشد ولي مردم تاوان اين نوع اقدامات را پرداخت ميكنند در حالي كه لايق اين نوع برخورد نيستند.
خيال خام
جريانهاي مختلف در تاريخ جمهوري اسلامي كه امروز در قدرت هستند يا حتي آنهايي كه تنها اثري از آنها باقي مانده است بايد بدانند كه آن چه بر بخشي از مسئولان ميگذرد، عقوبت آن سكوتي است كه در برابر اقدامات احمدينژاد در سالهاي گذشته داشتند و خوشحال بودند كه او بر مخالفانشان ميتازد. امروز نيز اگر چنين حسي براي برخي وجود دارد، بدانند كه اين فرد و تفكرش به هيچ شخص و جريان رحم نخواهد كرد و براي ماندن در صدر، به موانعي كه برسر راهش باشند، ضربه مي زند. او تفكر دشمن مبني بر يا با ما، يا عليه ما را در ايران پياده كرده است و تمام آن افراد و جريانهايي كه برخلاف تفكرشان حركت كنند،مورد عنايت قرار ميدهند.
اجازه بازي ندهيم
افراد و جريانها بدانند كه عاقبت به خيري در كار نيست بايد روند را تغيير داد و با گفتماني ملي، پرونده نقاط سياه را در كشور گشود و تبيين كرد تا جريانهاي مختلف توان استفاده از آنها و بازي با روان ملت را نداشته باشند.
افزودن نظر جدید