- کد مطلب : 17829 |
- تاریخ انتشار : 22 خرداد, 1397 - 08:42 |
- ارسال با پست الکترونیکی
محمد مهاجري: اصولگرايان براي عبور از بحرانهاي كشور راهي جز حمايت از روحاني ندارند/
دليل ارسال پالس همصدايي و اتحاد از سوي برخي بزرگان جريان اصولگرايي به دولت حسن روحاني چيست؟
اينكه بپذيريم جريان عاقل اصولگرا از دولت حمايت ميكند، پذيرش اين نكته است كه براي پيشرفت كشور و جلوگيري از بحرانهاي سياسي و اجتماعي راهي جز حمايت از قوهاي كه امكانات تدارك امور كشور را در اختيار دارد، نيست. متاسفانه بخشي از جريان اصولگرا در انتخابات ٩٢ و بخشي ديگر در انتخابات ٨٨ مانده و متصور است هر گنجشكي كه ديرتر از ديگري بپرد حتما عاملي به نام فتنه در آن دخيل است. كساني كه در ٩٢ گير كردهاند، متصور هستند در هر شرايطي بايد كانديداي مطبوع آنها پيروز ميشد. اين جريان خيلي به صندوق راي پايبند نبوده و ميگويند چون ما حق هستيم بايد بر ناحق شوريد.
به نظر شما راهحل مشكلات كشور چيست؟
حل مشكلات كشور با تقويت بنيانهاي قوه مجريه امكانپذير است. مشكل اصلي در آن است كه برخي از سازمانها و نهادهاي قدرت در كشور براي امور مرتبط با دولت ايجاد مزاحمت ميكنند. من از حمايت برخي مقامات از دولت استقبال ميكنم اما با حلواحلوا گفتن دهان شيرين نميشود. اينكه يك نهادي يكروز درميان با يك چهره دولتي درگير شود يا در كارهاي كوچك و پيشپاافتاده مانند گران شدن بليت هواپيما يا پرداخت ديرتر از موعد سود توسط موسسات مالي دخالت كند، هم هتك حيثيت برخي نهادها است و هم نظم سيستمي قوه مجريه را مختل ميكند. اين اقدامات اعتماد به قوه مجريه را نيز از بين ميبرد. تفاوتي ميان تخريب اعتماد مردم به قوه مجريه يا قوه قضاييه نيست. به عنوان نمونه تصور كنيد مسوولي بگويد احكام قضايي فصلالخطاب است اما بر تكتك اركان قضايي در رسانههاي رسمي ايراد بگيرد يا برخي درباره موضوعي كه از آن اطلاع ندارند، اظهارنظر كنند. به همين موضوع FATF نگاه كنيد؛ من به ضرس قاطع ميگويم كه ٩٥ درصد از كساني كه در اين باره اظهارنظر ميكنند اصلا نميدانند اين كلمه مخفف چيست. يكي از جديترين ايرادات اساسي در ساختار سياسي ما آن است كه سياسيون ما به هيچ نحوي حاضر به تحمل دولت مستقر نيستند. حال تفاوتي نميكند كه اين دولت مستقر براي روحاني باشد يا احمدينژاد يا خاتمي يا هاشمي.
منظور شما آن است كه نبايد از دولتها انتقاد شود؟
خير. انتقاد بسيار هم خوب است و گهگاه ميتواند سازنده باشد اما بايد يك حد و خط قرمز داشته باشد. خط قرمز انتقاد آنجايي است كه اعتماد به نظام را از بين ميبرد. به نظر من اگر واقعا درميان برخي از جريان اصولگرايي عقلانيتي پيدا شده است كه از دولت حمايت ميكند، اگر كلك سياسي نباشد به آن دليل است كه به اين نتيجه رسيدهاند از بين بردن اعتبار قوه مجريه به معناي از بردن اعتبار نظام است. اگر اين جريان به اين نتيجه رسيده باشد من به آنها تبريك ميگويم.
آيا اين پالسها به بدنه اصولگرايي سرايت خواهد كرد يا پس زده ميشود؟
در بدنه جريان اصولگرايي بخشي به نام تندرو و عصباني وجود دارد كه از هيچكس هيچ حرفشنوي ندارند حتي مقام معظم رهبري. اين افراد معتقدند براي انجام امور تكليف شرعي دارند. افراد تندرو ويژگي و خصلتهاي بيمارگونهاي دارند كه هيچگاه درست نخواهند شد. من از بين رفتن جريان تندرو را به نفع كشور نميدانم زيرا معتقدم اين گروهها بايد حضور داشته باشند تا جريانات عاقل شناسايي شوند. متاسفانه بخش نجيب جريان اصولگرايي رسانه ندارد و زياد هم اهل حرف زدن نيست. بخش عمده رسانههاي جريان اصولگرايي در اختيار افراطيون اين جريان قرار دارد. عامل اين اتفاق سه حالت است نخست آنكه اين اتفاق بنا بر خواسته بزرگان جريان اصولگرايي بوده. دوم با سكوت معنيدار خود اين موضوع را تاييد كردهاند يا نتوانستهاند بر آن مسلط شوند. بزرگان اصولگرايي خود نيز بارها و بارها از اين رسانهها لطمه خوردهاند. به عقيده من بدنه اصولگرايي از آنجايي كه تحتتاثير فعاليت رسانههاي تندروي خود قرار دارد، نميتوان ارزيابي دقيقي از حمايت بدنه اصولگرايي از دولت داشت. مهار جريان اصولگرايي در دست جريان تندرو است؛ دورنماي روشني از اين موضوع ندارم.
از كجا ميتوان مطمئن شد كه اين حمايتهاي لفظي از دولت به قول شما كلك سياسي نيست؟
بايد منتظر ماند و به نظاره نشست. بارها پيش آمده است كه جريان اصولگرايي با يك موضوعي موافق نبوده است. به عنوان مثال بالا رفتن از سفارت عربستان يا حمله به لاريجاني در قم. در ميان بزرگان اصولگرايي جستوجو كنيد، اگر ٥ درصد اين افراد اين اقدامات افراطي را محكوم كرده بودند، نشان ميدهد تمام جريان اصولگرايي پشت جريان معتدل خود قرار دارد اما شاهد هستيم بخش معتدل جريان اصولگرايي در بسياري از اوقات از جريان تندرو ارتزاق ميكند كه اين مهم به قدرتمندتر شدن افراطيها كمك كرده است.
افزودن نظر جدید