- چهل سالگی برای یک نظام به چه معناست؟
معمول است دهههایی را برای گزارش دهی و گزارشگیری تعیین میکنند؛ گاهی هر پنج سال گاهی هر ده سال، اما خود اربعین هم برای ما قداستی دارد. به طور مثال رهبری دهه چهارم را دهه عدالت و پیشرفت نام گذاشتند که فرصتی برای جذب آرا و بر طرف کردن کم و کاستی و و افزایش اقتدار نظام است. امام خمینی بزرگوار هم بعد از گذشت ده سال دستور بازنگری در قانون اساسی را دادند. به طور کلی بازنگری در گذشته راه را برای آینده باز میکند.
- اهمیت بازخوانی انقلاب و وقایع مربوط به آن در چیست؟
در حال حاضر نیز توجه ویژه به چهل سالگی نظام به عنوان بلوغ نظام خوب است؛ زیرا کسانی که در انقلاب و بعد از آن متولد شدند و دوران انقلاب را درک نکردند الان چهل ساله شده اند و امروز فرصت خوبی جهت بازخوانی انقلاب برای آنان است. فراموش نکنیم که نقاط قوت سازنده و بررسی نقاط ضعف به پیشرفت ما در آینده کمک میکند. یکی از راههای بررسی نقاط ضعف و قوت هم در بررسی الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت دیده شده است. در شرایط خاص امروز چهل سالگی بهترین زمان برای باز خوانی این نقاط ضعف و قوت است. چهل سالگی زمانی است که زندگی میتواند محصول بدهد، بال پروازش باز شود..
نکات خیلی مهمی در بازخوانی انقلاب وجود دارد؛ یکی از این نکات این است که زودتر از پیشبینیها، انقلاب رخ داد و پیروز شد؛ علتش این بود که شرایط آماده شد، مردم به امام لبیک گفتند و فشارها و کاستیهای نظام هم شرایط را مهیا کرد.
- تهدیدهای روزهای اول انقلاب را در چه موضوعاتی میدید؟
انقلاب مسیری دارد که در واقع هادی و رهبری آن را تنظیم میکنند و همه باید در آن جهت حرکت کنند. اما در اوایل انقلاب یکسری از بیرون راهنمایی میشدند مثل منافقین که برای پیش برد کارهای خود دست به اعمالی همچون ترورها زدند.
از سوی دیگر شاه فکر میکرد حاصل ۲۶ دیماه هم مثل ۲۸ مرداد است؛ مدتی از ایران میرود و باز برمیگردد. او و امثال او هم از بیرون منتظر بودند که شرایط بازگشتشان فراهم شود و هم میدانستند از داخل فشارهایی برای بازگشتشان وجود دارد. بنابراین گروههایی در داخل و گروههایی در خارج به نظام هزینههایی وارد میکردند تا به خواست خود برسند؛ اما امام و پیروی از مکتب او نگذاشت این خواست محقق شود.
همچنین به طور کلی ممکن است عدهای تندتر از امام و رهبری حرکت کنند عدهای کندتر از رهبری پیش بروند. کسانی که کندتر بودند حتی نظرات امام بر نمیتافتند و مسیر پیشرفت را کند میکردند. بعضیها تندتر حرکت میکردند زمانی این تندروها جلوتر از امام هم پیش میرفتند.
- امروز هم شاهد این تندروی و کند رویها هستیم. به طور مثال در بررسی مواردی مثل پیوستن به کنوانسیونهای بینالمللی شاهد این موضوع هستیم.
اگر نظر رهبری این بود که این لوایح تصویب شود یا نشود، خب خودشان میگفتند. وقتی به مسئولین کشور ارجاع میدهند باید همه اجازه دهند خود مسئولین بررسی کند. حالا هم این لوایح به مجمع ارجاع داده شده است که بر اساس مصلحت در راستای زنجیره سیاست گذاری کشور باید بررسی شود. مجمع برای این بررسی باید در فضایی منطقی نظرات مخالف و موافق را به دست بیاورد. بعد کسانی که درگیر کار هستند را باید بخواهد تا دلایل خود را برای موافقت و مخالفت ارائه کنند. این موضوع موضوع فنی است؛ قطعاً در این راستا باید متخصصان نیز نظر خود را بیان کنند.
- برخی از نمایندگان مجلس یا مجمع گفتهاند از سوی گروه خودسرها یا تندروها جهت بررسی لوایح چهارگانه تهدید شدهاند.
ممکن است کسانی هم که پیامک مخالفت میزنند نظر درستی داشته باشد اما باید در نظر داشته باشند که بر اساس قانون حق نمایندگان است که نظرات تخصصی خود را در فضایی آزاد بر اساس مصالح نظام و ملت و شرایط آینده بیان کنند. مصلحتی که با تهدید و تطمیع به دست بیاید مصلحت نیست. قاضی اگر تهدید یا تطمیع شود حکمش عادلانه نخواهد بود. موافقان و مخالفان موضوعات مختلف همچون لوایح چهارگانه باید به نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی، دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام اعتماد کنند.
- برخی از مخالفان از طریق تریبونهای نماز جمعه نظر خود را بیان میکنند.
من خودم مخالف این هستم که با نمایندگان مجمع از طریق تریبونهای نماز جمعه صحبت شود. این صحبت یکطرفه از طریق تریبونهای عمومی که معنا ندارد. زمانی که میخواهید برای مردم صحبت کنید باید سیاستهای نظام را تبیین کنید. موضوعی که در حال بررسی است را که نمیشود ائمه جمعه و صدا و سیما رد یا تأیید کنند. من خودم به تعدادی از این عزیزان که عضو مجمع هستند گفتم ما که اینجا در خدمت شما هستیم، همینجا نظراتتان را بگویید..
- اصلاً چرا از ابتدا این خودسریها شکل گرفت؟
اوایل انقلاب که همه در حکومت داری نبودند. عدهای تازه وارد کار شدند و باید کار را یاد میگرفتند. چون پالایش خاصی هم صورت نگرفته بود، نفاق و نفوذ شکل گرفته بود. در این میان خودسریها هم شکل گرفت، شاهد رفتارهای غیر معقول داخل سیستم هم بودیم. ترور توسط منافقین هم از همین دست بود.
دادگاه انقلاب تا زمانی لازم بود چرا که ابتدای انقلاب دادگستری عموماً در راستای اهداف انقلاب نبود. اینجا به اجبار شرایط ایجاب میکرد که دادگاه انقلاب داشته باشیم. در مقطعی کمیتههای انقلاب به نیروی انتظامی و سپاه پیوستند. در این میان عدهای به رهبری بسنده نکردند، تندرو یا کندتر پیش رفتند. حالا امروز همانها میان مردم اختلاف انداختند و توقعات بیشاز توان انقلاب و نظام را بیان کردند. اگر در این میان سعی کردیم انتقاد سازنده بکنیم و ساختارها را مشخص کنیم و از افراط و تفریط دوری کردیم به انقلاب و نظام کمک کردیم.
- حالا که در چهل سالگی انقلاب هستیم. ببینیم انقلاب بر چه پایهای بوده و الان کجا هستیم؟
انقلاب بر سه رکن رهبری، مکتب و مردم استوار بود. کارآمدی نظام هم به همبستگی این سه رکن ربط دارد. هر جا این سه رکن مشکل پیدا کرده دچار ضعف شدهایم.
بعضیها نظر اکثریت مردم برایشان مهم نیست، بعضیها میگویند توجه به آرای عمومی اصل است. امام و رهبری هم به نظر اکثریت مردم توجه ویژهای داشتند. شهید بهشتی میگفتند نظر مردمی که دارای آرمان و عقیده اسلامی هستند همان نظر اسلام است. در قانون اساسی ما به اسلامیت و اتکا به آرای مردم توجه ویژه شده است. اسلامیت نظام هم در همین قانون اساسی آمده است. امام تا انقلاب، رهبری کردند. بعد از پیروزی انقلاب هم رهبری و هم مدیریت کردند. امام تا آخرین لحظه حیاتشان انقلاب را مدیریت کردند. در تمام مقاطعی که این نظام با مشکل مواجه میشد در تأسیس و تشکیلات اقدام میکردند تا مشکل حل شود. کمیته امداد، بنیاد شهید، نهضت سواد آموزی و امثال آن را ایجاد کردند. چرا که میگفتند ما اگر طرفدار شایسته سالاری هستیم باید طرفداری کنیم که مردم به خاطر بی پولی بیسواد نباشند؛ همین بود که آموزش و پروش رایگان شد و یا خود مردم باید امنیت را برقرار میکردند کمیتههای مردمی در مدتی که ارتش از هم پاشیده و سلاحها از پادگانها دست افراد افتاده آمدند تا امنیت را شکل بدهند. بعد از مدتی همه این نیروهای انقلابی وانتظامی تلفیق شدند. همان نیروی انتظامی را تشکیل دادند.
در آستانه پیروزی انقلاب، شورای انقلاب را امام تعیین کردند دولت را هم تعیین کردند. در ابتدا برخی میگفتند اصل جمهوری اسلامی را لازم نیست به رفراندوم بگذارند اما دیدیم با دستور امام چند ماهی پس از پیروزی انقلاب رفراندوم برگزار شد. وقتی دولت موقت میخواست مجلس خبرگان را از بین ببرد امام نگذاشتند. پس در چند ماه اول انقلاب قانون اساسی تدوین و به رأی گذاشته شد و تصویب شد.
شاه میگفت من ایران را ایرانستان میکنم؛ توطئهها، ناآرامیهای قوی و کودتاهایی مثل نوژه بر همان اساس شکل گرفت. امام در آن دوران اجازه ندادند هیچ کدام از این حملات آسیبی به کشور بزنند.
هشت مورد را امام اعلام کردند که هیئت بازنگری در قانون اساسی اصلاحاتی کنند. در قانون اساسی ۱۳۵۸ بازنگری وجود نداشت اما الان اصل بازنگری را به عنوان یک اصل قانون اساسی داریم. امام در مورد شرایط رهبری هم اصلاحاتی ارائه دادند. در جایی برای روستاها و ساختارمندی روستاها جهاد سازندگی شکل گرفت. نیروهای مسلح هم شکل گرفت و جنگ را با ارتش و سپاه و نیروهای مردمی اداره و به پیروزی رساندند.
قدرت نظام سازی و آیندهنگری امام هم جای صحبت دارد. ایشان برای تنظیم روابط بین قوا، تلاشهای شایستهای کردند. خود مجمع تشخیص را امام برای بنبستشکنی تشکیل دادند. در زمان امام به رئیسجمهور ریاستش داده شد. بعد از آقای هاشمی ریاست تا امروز انتصابی شد. در مورد سیاستهای کلی هم نکات مهمی وجود دارد. سیاستهای کلی، جهت حرکت همگان را نشان میدهد. ببینید اگر سیاستهای کلی مثل اصل ،۴۴ اقتصاد مقاومتی و امثال آن درست اجرا میشد شرایط چه قدربا امروز متفاوت بود؟
تا چند ماه پیش ابهامات درباره مجمع تشخیص نبود. یکی به مجمع گفت شورای نگهبان، یکی گفت مجلس سنا است. این درحالی است که امام از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۶۷ و بعدها بارها گفتند قوهای مقابل قوه دیگر نباشد. به همین علت در زمان اختلافات شورای نگهبان و مجلس این نهاد تصویب شد.
- ریشه اختلافات اینروزهای درباره چیست؟
عدهای در جا انداختن کارکردهای هیئت عالی نظارت عجله کردند. من از اولین روزهای مجمع یعنی سال ۶۶-۶۷ رئیس دفتر رئیس جمهور بودم و دبیر خانه مجمع زیر نظر رئیس دفتر رئیس جمهور بود. من تا سال ۱۳۷۲ هم که در دفتر رئیس جمهور بودم فعالیتم را ادامه دادم. بعدها آئیننامه مصوب رهبری و وظایف مجمع مشخص بود. آئین نامه نظارت هم مشخص بود. این ابهامات بر این اساس است که آئین نامه نظارت بر اساس رهنمودها و دستورات جدید رهبری تطبیق نشد. برای این که کاری لنگ نماند تا تصویب این آئین نامه جدید با آئین نامه قدیمی داریم کار را پیش می بریم.
- عدهای از نمایندگان همچون آقای مطهری انتقادات جدی به شرایط فعلی مجمع تشخیص وارد کردند؛ نظرتان درباره این انتقادات چیست؟
در جواب آقای مطهری و هم عقیدگان ایشان باید گفت که مجمع تشخیص مصلحت در قانون اساسی دیده شده است؛ قانون اساسی که مشروعیتش را از مردم و تنفیذ رهبری گرفته است، همان قانون اساسی که به سه قوه و شورای نگهبان مشروعیت داده است، مجمع هم در همان قانون اساسی دیده شده است؛ پس اگر مشروعیت شما از قانون اساسی و تنفیذ رهبری است مشروعت مجمع هم همین طور است.
- منتقدان در مورد هیأت عالی نظارت هم نظراتی دارند.
در قانون اساسی نظارت بر سیاستهای کلی را به رهبری دادهاند، آخر اصل ۱۱۰ ذکر شده است رهبر میتواند وظایف خود را واگذار کند الان هم ایشان این وظایف را به مجمع یا هیئت عالی نظارت منتخب مجمع واگذار کردند. این دو وظیفه مجمع یعنی مشاور رهبری در سیاست گذاری کلی و رفع معضل و حل اختلاف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان با نظارت بر اجرای سیاستهای کلی تفویضی باید از هم متمایز شود.
افزودن نظر جدید