این فهرست اما غایبان برجستهای داشت؛ غایبانی که احتمالا در آن روز موعود به درد احمدینژاد خواهند خورد. این غیبت آنها البته همهگیر است و تقریبا هیچ ردپایی از آنها در فضای رسانهای هم به چشم نمیخورد. رئیس سابق دولت اگر روزی امکان بازگشت دوبارهاش به قدرت فراهم شود، باید این فهرست را همیشه در جیب نگه دارد و حواسش به حاضران و غایبانش باشد.
یکی از آنها که نامش در فهرست خالی بود، مجتبی ثمرههاشمی است. الهام، فرد دوم است که در این سالها برخلاف دیگر اصولگرایان نهتنها کلمهای علیه رئیس سابق حرف نزده، بلکه در گفتوگوهای غیررسمی همچنان مدافع اوست و چشم به بازگشت او دارد، نهتنها او، بلکه همسرش، فاطمه رجبی و نویسنده کتاب «معجزه هزاره سوم»، در تمجید احمدینژاد.
صادق محصولی یکی از این افراد است که در یک گفتوگو اعلام کرده بود مشکلات امروز حاصل نگاه غلط احمدینژاد به مسائل است، او بعدا حرفش را پس گرفت و گفت رسانههای اصلاحطلب اظهاراتش را تحریف کردهاند.
احمدینژاد یک مشاور خارجی هم داشت؛ مشاوری که گفته میشد هر ماه در نهاد ریاستجمهوری برای برخی نزدیکان احمدینژاد جلسه میگذاشت و آموزههایی برایشان داشت. در همان ایامی که حمید مولانا از سوی احمدینژاد به عنوان مشاور رئیسجمهور منصوب شده بود، حسامالدین آشنا در یادداشتی در وبلاگ خود در خصوص دانشکده و دانشگاهی که حمید مولانا در آن تحصیل و فعالیت میکرد، نوشت: «دانشکده خدمات بینالمللی دانشگاه آمریکن مکانی ویژه است برای تربیت کادرهای وزارت خارجه، کاخ سفید، وزارت دفاع، سیا در سطح داخلی آمریکا و متناظران آنها در دیگر کشورها». حمید مولانا به عنوان مشاور احمدینژاد، برای نخستین بار در بودجه سال ۸۷ صاحب ردیف بودجهای شد. این بودجه در آن سال ۳۳۷ میلیون تومان تحت عنوان «بنیاد فرهنگی مولانا» به او پرداخت شد و عینا در بودجه سال ۸۸ هم قید شد.
هیچ وقت مشخص نشد که حمید مولانا با ۶۷۴ هزار دلار دریافتی چه کرد؟ این بودجه دقیقا در چه محلی هزینه شد؟ و از آن مهمتر اینکه پروفسور حمید مولانا در حال حاضر کجاست و به چه کاری مشغول است؟ سیاهه این افراد البته میتواند ادامه هم پیدا کند... .
افزودن نظر جدید