- کد مطلب : 2071 |
- تاریخ انتشار : 25 مهر, 1392 - 09:30 |
- ارسال با پست الکترونیکی
چرا آمریکا به فکر آشتی با ایران است؟
در یادداشت می خوانیم:
«محور توجه ها و نگاه ها در شست و هشتیمن دوره از نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، به نزدیکی روابط ایالات متحده با ایران بود که با مکالمه تلفنی دو رئیس جمهوری امریکا و ایران به اوج خود رسید. به این موضوع توافق میان مسئولان بلندپایه امور خارجه دو کشور و دیدار با یکدیگر که برای نخستین بار از سال 1979 تا کنون انجام می شد را نیز باید افزود.
واقعیت این است که تماس های مسئولان دو طرف چیز تازه ای نیست اما هیچ گاه علنی و در حد یک نشست نبوده است. از زمان اشغال عراق و افزایش نفوذ ایران در این کشور عربی واشنگتن درک کرد که تا چه اندازه به تفاهم با ایران نیاز دارد تا بتواند زمینه های موفقیت خود در عرصه سیاسی عراق را فراهم کند و بتواند به طور کامل نیروهای خود را از عراق خارج کند بدون این که حادثه ای رخ دهد یا این که این کشور از سوی عناصر تندروی اسلامی وارد جنگ داخلی شود، و این که تندروها بتوانند در میان جریان های سنی عراق صاحب پایگاه شوند. در آن موقع واشنگتن فهمید که باید با تهران به تفاهم برسد. واشنگتن اکنون نیز به این درک رسیده که با ایران باید به همکاری عمیق بر سر بسیاری از مسائل در آسیای مرکزی به ویژه در افغانستان و حتی در سوریه برسد.
بر کسی پوشیده نیست که کاخ سفید فعلی تمایل چندان به سیاست زور در روابط بین المللی ندارد و این مساله سبب شود تا بحث های بسیاری درباره چگونگی رسیدن به راه حل های دیپلماتیک یا استفاده از قدرت نرم یا ابزارهای اقتصادی برای تحقق اهداف سیاست خارجی در بگیرد، به ویژه که تماس میان دو طرف یا تاثیر مستقیم بر یکدیگر خطر وحشتناکی بر امنیت ملی امریکا محسوب نمی شود. اگر چه هشدارها به واشنگتن افزایش یافته است و هم پیمانان منطقه ای اش بر سطح مطالبات خود افزوده اند و فشارهای اسرائیل بر تصمیم گیران سیاسی در امریکا به اندازه ای افزایش یافته که واشنگتن فعلا مجبور شده است راه خود را در سیاست خارجی تغییر دهد و سیاستی را پیش بگیرد که مبتنی بر حل پرونده های معلق منطقه ای باشد و حتی اگر لازم باشد در این رابطه به صراحت صحبت از دخالت امریکا بزند.
وضعیت اقتصادی امریکا عامل دیگری است که مانعی برای ایجاد سیاست خارجی فعال در خاورمیانه در واشنگتن می شود، جنگ های کاخ سفید جورج بوش پسر باعث تخلیه خزانه امریکا شده است و بحران اقتصاد جهانی ای که بعد از آن آغاز شده فشارهای اقتصادی امریکا را تشدید کرده است. به این مساله باید این فکر استراتژیک امریکایی را که مبنای تصمیم گیران امریکایی شده است، نیز افزود و آن تطبیق سیاست مهار چین جدید است که به طور کلی همان استراتژی کلان تمرکز بر آسیا Asis Pivot که کاخ سفید سال گذشته میلادی اعلام کرد، محسوب می شود. این استراتژی هزینه های اقتصادی و سیاسی و نظامی در بر دارد که باعث می شود ایالات متحده نسبت به تعهدات خود در قبال خاورمیانه و تلاش برای جلب دوستان تجدید نظر کند و حتی از این فراتر باید به جای ایجاد دشمنان تازه به فکر کنار آمدن با دشمنانش بیفتد. شاید بتوان گفت که امضای همکاری های کامل نظامی با ژاپن که هفته گذشته انجام شد دلیل روشنی است بر تمرکز امریکا به آسیای شرقی.
درباره ایران، باید گفت که این کشور تلاش های تازه ای را برای بهبود روابط خود با جامعه جهانی و ترمیم آن بعد از 8 سال رکود و تخریب روابطی که در دوران احمدی نژاد داشت، آغاز کرده است، در همین راستا شاهد بهبود روشن روابط منطقه ای و بین المللی ایران بوده ایم. تحریم های اقتصادی نیز در افزایش فشارهای داخلی ایران تاثیر به سزایی داشته به گونه ای که شاهد افزایش نرخ بیکاری و تورم بوده ایم. اگر چه ایران هم زمان از توسعه دایره نفوذ منطقه ای خود دست بر نداشته و همچنان به فکر جذب هم پیمانان جدید در منطقه است.
در عین حال نگرانی بین المللی از برنامه هسته ای ایران و شکست در رسیدن به توافقی با جامعه جهانی بر سر این مساله نیز باعث شده است تا فرصتی به ایران داده شود تا بتواند قدرت و نفوذ خود را افزایش دهد، این مساله عامل دیگری است که سبب شده تا قدرت های غربی به ویژه ایالات متحده امریکا به فکر نزدیکی به ایران بیفتند.
با وجود این که عوامل بسیاری برای وجود اختلاف میان تهران و واشنگتن وجود دارد اما با این حال تصمیم گیران سیاسی در ایران درک می کنند که فرصت های بزرگی برای همکاری میان ایران و غرب وجود دارد، آنها بیشتر بر روی ایجاد شکاف در روابط بین المللی با امریکا حساب کرده اند و امیدوارند که تصمیم گیران سیاسی امریکا عقلانیت بیشتری صرف کرده و تعامل بیشتری با پرونده های مشکل زای موجود در منطقه داشته باشند.
با وجود گشایش ابتدایی در روابط بین المللی با ایران که در سازمان ملل دادیم، در روزهای آینده شاهد حوادث بیشتری خواهیم بود که بازگوکننده نگرش جدید ایرانی ها خواهد بود. نشانه هایی که در این زمینه وجود دارد، بازگوکننده آن است که هر کدام از دو کشور به یکدیگر نیاز دارند و فرصت های تفاهم و گفت وگو بسیار بیشتر از فرصت های رویارویی است. این مساله سبب می شود تا بگوییم که ایران به شکل گسترده تری بر توانایی خود برای مانور با قدرت های بزرگ حساب کرده که با توجه به روابط حسنه اش با روسیه و چین و بهبودی امیدوارکننده ای که در روابطش با امریکا به وجود آمده است می توان گفت که این مساله در نهایت به سود خاورمیانه تمام خواهد شد و باعث می شود تا روابط ایران با کشورهای منطقه نیز بهبود یابد.»
افزودن نظر جدید