آیت الله بروجردی: آیت الله منتظری به دنبال جیب و قدرت نبود

مجتبی لطفی، از شاگردان آیت الله حسینعلی منتظری، به مناسبت سالروز ۲۹ آذر ۸۸ درگذشت آیت الله منتظری ، سخنانی از آیت الله سید جواد علوی بروجردی را درباره‌ی او منتشر کرده است که در ادامه می خوانید:

«نسبت به آقای منتظری جفا زیاد شده است. بعد از انقلاب که مسلط شد، برخورد کرد به واقعیت‌هایی که در سیاست هست. حرف‌هایی که ایشان می‌زد، جنس حرف‌ها با حرف‌های امام تفاوت می‌کرد. معمولا امام، مشکلات را که می‌گفت، نصیحت می‌کرد که درست می‌شود و امید می‌داد. اما ایشان می‌گفت آنانی‌که باعث این مشکلات شدند، چرا عامل شدند؟ ایشان در این وادی بود. تا وقتی که زمینش زدند!

آقای منتظری می‌توانست سیاستی را در پیش بگیرد که خیلی راحت بود. می‌توانست بگوید اینهایی که الان با من دارند مخالفت می‌کنند و امام را علیه من تحریک می‌کنند، یا منافع شخصی دارند یا این مشکلات را پیش می‌آورند. خیلی خوب! حوصله می‌کنم، تحمل و صبر می‌کنم. من را برای رهبری تعیین کرده‌اند، می‌گذارم امام برود و قدرت دست من بیفتد و آن وقت پدرِ همه‌شان را در می‌آورم. (این طبیعی است که هر کسی جهات شخصی و نفسانیش این را اقتضا را می‌کند.)

مرحوم آقای منتظری می‌دانست امام وضع حالیش خوب نیست، این را می‌دانست؛ خود ایشان گفت می‌دانستم که امام سه ماه یا چهار ماه دیگر زنده نیست. می‌گفت دکترهایی که محرم امام بودند با من هم ارتباط داشتند. ایشان علاقه هم به امام داشت، تعارف نبود و وضعیت سلامتی امام را دنبال می‌کرد. با این اوصاف، چرا صبر نکرد؟ چرا حوصله نکرد؟ در عوض شما بیایید اینجا بگویید: «اطلاعات شما روی ساواک را سفید کرده است!» یا به آن آقایانی که متصدی اعدام‌ها بودند بگویید: «اسم شما را جزء جنایتکاران تاریخ می‌نویسند!»، این خیلی تند است.

ایشان در واقع تفکرش این بود که من مهم نیستم و لذا در روحانیت الان به عنوان یک مَثَل مطرح می‌شود در برابر آنها که می‌گویند: آخوندها فقط برای جیب‌شان کار می‌کنند، برای اسم‌شان و قدرتشان کار می‌کنند. شما در مقابل اینها می‌گوئید: آقای منتظری چه؟ ایشان هم برای جیب و قدرتش کار می‌کرد؟! او که جیبش پر بود و می‌توانست پرتر هم باشد. او که قدرت داشت و می‌توانست صبر کند، سکوت کند و قدرتش بیشتر هم بشود اما می‌ایستد و روی حرفی که می‌زند و مقاومت می‌کند تا این تفکر زنده بماند. این مهم است. آقای منتظری یک چنین آدمی بود با این شخصیت.

آقای منتظری آدمی نبود که کنارش زدند بگوید: من تمام شدم! همان زحمتی که قبلاً برای درس می‌کشید همان کارهای اضافه‌ای که برای نوشتن داشت بعداً هم داشت. به حساب اینکه آقای منتظری این حوادثی که بر او گذشته بود را به عنوان یک تجربه نگاه کرد و لذا نوشته‌های ایشان در نهج البلاغه و جاهای دیگر، بعد از این قضایا خیلی پخته‌تر می‌شود… آقای منتظری اواخر با این دید وارد شده بودند و در نوشته‌های دیگر ایشان. و لذا این نوشته‌های ایشان ارزشمند است و بعضی آقایان می‌گفتند: دوستی و دشمنی سر جای خودش، شما این کتاب‌های اخیر که آقای منتظری نوشته بگیرید و بخوانید، این‌ها به درد حکومت می‌خورد، زیرا یک آدمی که در حکومت و حاکم بوده و مسلط بوده اینها را نوشته است.»

افزودن نظر جدید