- کد مطلب : 5609 |
- تاریخ انتشار : 3 مهر, 1393 - 21:00 |
- ارسال با پست الکترونیکی
روحانی در سازمان ملل: افراط گرایان جهان متحدند، آیا ما هم متحدیم؟
به گزارش امید،متن کامل سخنان رییس جمهور به این شرح است:
«الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی سیدنا و نبینا محمد وآله الطاهرین و صحبة المنتجبین»
آقای رئیس،
عالیجنابان،
خانمها و آقایان،
در آغاز، مایلم تبریکات صمیمانه خود را به مناسبت انتخاب شایسته جنابعالی به ریاست مجمع عمومی ابراز دارم و از تلاشهای دبیرکل محترم، آقای بانکیمون تقدیر نمایم. امیدوارم نشست امسال مجمع عمومی، جهان را در شرایط حساس کنونی، به امنیت و آرامش انسانها که از اهداف اصلی سازمان ملل است، گامی نزدیکتر کند.
آقای رئیس،
من از منطقهای میآیم که بخشهای مهمی از آن در آتش تندروی و افراطیگری میسوزد. در شرق و غرب کشور من، افراطیگری، همسایگان ما را تهدید میکند و خشونت میورزد و خون میریزد. آنان البته تنها به یک زبان سخن نمیگویند و حتی رنگ پوستشان هم، یکی نیست و یک ملیت واحد ندارند. آنان از کشورهای مختلف به خاورمیانه آمدهاند. اما ایدئولوژی واحدی دارند: «افراطیگری و خشونت». و هدف واحدی دارند: «نابودی تمدن، اسلامهراسی و ایجاد زمینه برای مداخله مجدّد بیگانگان در منطقه».
با کمال تأسف، تروریسم، جهانی شده: «از نیویورک تا موصل، از دمشق تا بغداد، از شرقیترین تا غربیترین نقطه جهان، از القاعده تا داعش». افراطیون جهان، یکدیگر را یافتهاند و ندا سر دادهاند که: «متحد شوید». اما آیا ما در برابر افراطیون متحدیم؟!
افراطیگری یک مسئلۀ منطقهای نیست،که فقط ملتهای منطقه ما با آن درگیر باشند، افراطیگری،مسئلهای جهانی است. برخی از کشورها در پیدایش آن مؤثر بوده و در مبارزه با آن ناکام. و اکنون ملتهای ما، تاوان آن را پس میدهند. غربستیزی امروز، فرزند استعمارگری دیروز است. غربستیزی امروز، واکنش به نژادپرستی دیروز است. برخی از سازمانهای اطلاعاتی، تیغ را به دستِ زنگی مست دادهاند و او نیز همه را از دم تیغ میگذراند. همه آنان که در ایجاد و تقویت این گروههای تروریست نقش داشتهاند، باید به اشتباهات خود در پدیدار شدن افراطیگری اعتراف کنند و نه تنها در پیشگاه گذشته که در برابر آینده هم عذرخواهی کنند.
برای مقابله اصولی با تروریسم، باید ریشههای آن را شناخت و چشمههای آن را خشکاند. تروریسم در بستر فقر ،بیکاری، تبعیض ،تحقیر و بی عدالتی میروید و با فرهنگ خشونت رشد میکند. برای ریشهکنکردن تروریسم باید عدالت و توسعه را گستراند و از تحریف ادیان الهی برای توجیه قساوت و بیرحمی جلوگیری کرد. درد بزرگتر آن است که این تروریستها به نام دین، خون میریزند و به نام اسلام سر میبُرند. میخواهند این حقیقت مسلّم تاریخ را پوشیده نگه دارند که بر اساس آموزه همه پیامبران الهی از ابراهیم و موسی تا عیسی و محمد، کشتن یک انسان بیگناه همانند کشتار همه بشریت است. من در شگفتم این گروههای آدمکش، گروه خود را اسلامی مینامند و شگفتآورتر آنکه رسانههای غربی نیز درهمراهی با آنان، این نام مجعول را که تنفر همه مسلمانان را برمیانگیزد، تکرارمیکنند؛ غافل از آنکه مسلمانانی که هر روز خدای خویش را به صفت رحمانیت یاد میکنند و از پیامبر خویش درس عطوفت و محبت آموختهاند،این افتراءها را ،بخشی از پروژه اسلام هراسی میشمارند.
اشتباهات راهبردی غرب در مسائل منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی و قفقاز، این نقطه از جهان را به بهشت تروریستها و افراطیون بدل کرده است. تجاوز نظامی به افغانستان و عراق و مداخلاتهای نادرست در تحولات سوریه نمونههای روشنی از این راهبرد غلط در منطقۀ خاورمیانه است. اتخاذ رویکردهای غیر مسالمتآمیز و تجاوز و اشغال نظامی، از آن جا که معیشت و حیات مردم عادی را هدف قرار میدهد، پیامدهای روانی و رفتاری متعددی را در پی دارد که امروز، بُروز آن را بصورت خشونت و آدمکشی در منطقۀ خاورمیانه و آفریقا، مشاهده میکنیم؛ که حتی برخی شهروندان سایر نقاط جهان را هم، با خود همراه کرده است. خشونت همچون یک بیماری مسری، در حال سرایت به سایرِ نقاطِ جهان است. ما همواره معتقد بودیم که دموکراسی، با کولهپشتی، نمیآید؛ دموکراسی، محصول رشد و توسعه است، نه جنگ و تجاوز. دموکراسی یک کالای صادراتی نیست که از غرب به شرق تجارت شود. در یک جامعۀ توسعه نیافته، دموکراسی وارداتی، به دولتِ ضعیف، منتهی میشود و، دولت ضعیف هم،به شدت آسیبپذیر.
وقتی پای ژنرالها به منطقه باز شد، انتظار نداشته باشید دیپلماتها به استقبال آنان بروند. وقتی جنگ شروع شد، دیپلماسی به پایان میرسد. وقتی تحریم آغاز شد، نفرتِ عمیق از تحریمکنندگان هم، شروع میشود. وقتی فضای خاورمیانه امنیتی شد، پاسخ آن هم امنیتی میشود. منافع کشورهای غربی در این منطقه، در گرو به رسمیت شناختن باورها و خواست مردم منطقه در قالب نظامهای مردمسالار است.
تجربۀ پیدایش القاعده، طالبان و گروههای افراطی اخیر، نشان داد که نمیشود از گروههای افراطی، برای مقابله با کشورهای مخالف،استفاده کرد و پس از آن، از عوارض پیدایش این افراط، در امان ماند. تکرار اشتباهات، علیرغم این همه تجربۀ پرهزینه، موجب تعجب است.
به یاد داشته باشیم که ایران، روزی همه را به«گفتگو» دعوت کرد که هنوز جنایت 11 سپتامبر، رخ نداده بود و روزی به «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» خواند، که هنوز خشونتهای اخیر ظهور نکرده بود. شاید سال گذشته، تعداد اندکی، آتشِ شعلهور شدۀ کنونی را پیشبینی میکردند. اما امروز خشونت و افراطیگری بدون مهار، خود را بصورت یک تهدیدِ قطعی جهانی، نمایان ساخته است. بطور مسلم، اگر چرایی بُروز پدیدۀکنونی را بهدرستی تحلیل نکنیم، نخواهیم توانست راه حلِ درستِ بُرونرفت از آن را پیدا کنیم. امروز هم، دوباره، نسبت به خطرِ گسترشِ افراطیگری و همچنین خطرِ درکِ نادرست و برخورد غلط با این پدیده را هشدار میدهم.
خاورمیانه، تشنۀ توسعه است، و خسته از جنگ. این حق طبیعی مردمانِ سرزمینهای حاصلخیزِ خاورمیانه است که از زندگی توأم با صلح و رفاه برخوردار باشند. در گذشته، استعمار این حق را از آنان سلب کرد و اکنون سایۀ جنگ و خشونت، امنیت آنان را تهدید میکند. در منطقۀ ما، سیاستمداران، و نخبگانِ معتدلی وجود دارند که مورد اعتماد ملتهای خویشاند. آنان، نه غربستیزند و نه غربگرا. به نقش استعمار در عقبافتادگی ملتهای منطقه، آگاهند اما از نقش ملتهای خویش در راه توسعهیافتگی نیز غفلت نمیورزند؛ غرب را از خطاهایش مبرا نمیکنند، اما به غفلتهای خویش نیز توجه دارند. این نخبگان، میتوانند با جلب اعتماد مردم،قویترین ائتلافهای ملی و بینالمللی علیه خشونت را تشکیل دهند.
صدای این نخبگان، صدای واقعی مردم اعتدالگرا در جهان اسلام است؛ صدای آشنای یک افغانِ خسته از جنگ؛ عراقی قربانی افراطیگری؛ سوری هراسانْ، از تروریسم؛ و لبنانی نگرانْ، از خشونت و فرقهگرایی. سخن ما این است که این اشتباه راهبردی است که اگر برخی کشورها، با ادعای رهبری ائتلاف، در پی ادامۀ برتریجویی در منطقه ما باشند. بدیهی است کشورهای منطقه که درد را بهتر میشناسند، بهتر هم میتوانند با همفکری وائتلاف، مسئولیت مبارزه را پذیرفته و رهبری آن را بر دوش گیرند و اگر دیگر کشورها میخواهند علیه تروریسم گامی بردارند، باید به حمایت آنان برخیزند.
من اعلام میکنم، اگر امروز همۀ توان خود را علیه افراط و خشونت به کار نگیریم و کار را به کاردان نسپریم،فردا جهان برای هیچکس، جای امنی نخواهد بود.
خانمها، آقایان،
سال گذشته با ارائه طرح «مبارزه با خشونت و افراطیگری»که با استقبال گستردهای روبرو شد، کوشش کردم تا نقش کشورم را در تحقق صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی، ایفا نمایم.
در منطقه پرآشوب و پرتلاطم خاورمیانه، ایران یکی از با ثبات ترین و امن ترین کشورهای این منطقه است. همه کشورهای منطقه باید در نظر داشته باشند که همه ما در یک کشتی نشستهایم، در مسائل سیاسی و اجتماعی، تا امنیتی و نظامی، همۀ ما نیازمند همکاریهای گسترده برای دستیابی به تفاهم مشترک و دائمی هستیم.
اگر در منطقۀ خاورمیانه هماهنگی و همکاری بیشتر و گستردهتری میداشتیم، هزاران انسان بی گناه فلسطینی در غزه، قربانی تجاوز رژیم صهیونیستی قرار نمیگرفتند. ما در تمامی عرصهها، مبنای حل مشکلات را تعامل و اعتمادسازی پایدار میان قدرتهای منطقهای میدانیم و ازهرگونه همکاری میان کشورهای مسلمان برای مبارزه با افراطیگری، تهدید و تجاوز، حمایت میکنیم و آمادهایم نقش دائمی سازنده و مؤثرِ خود را ایفا کنیم.
آقای رئیس،
تداوم تحریمهای ظالمانه علیه ایران، تداوم اشتباهی راهبردی علیۀ یک ملتِ معتدل و مستقل، در شرایط حساس منطقۀ ماست. ما در یک سال گذشته، به شفافترین گفتوگوها، برای اعتمادسازی در موضوع هستهای ایران دست زدهایم؛ و نه در اثر تهدید و تحریم که بر مبنای ارادۀ ملت خود، مذاکره جدی و صادقانه را در دستور کار قرار دادهایم؛ زیرا براین باوریم که موضوع هستهای، یک راه حل بیشتر ندارد و آن فقط مذاکره است و اگر برخی در تخیل خویش، به راههای دیگری میاندیشند،سخت در اشتباهند. هرگونه تأخیر در حصول توافق نهایی، تنها هزینهها را بالا میبرد و این هزینهها نه فقط بر ما، که بر اقتصاد و تجارت طرف مقابل و بر توسعه و امنیت منطقهای تحمیل میشود و هیچ کس نباید در این حقیقت تردیدی داشته باشد که مصالحه و توافق با ایران، به نفع همگان، بخصوص کشورهای منطقه است.
روند مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای 1+5 در ماههای گذشته، با جدیت و امیدواری متقابل بهپیش رفته است. جمهوری اسلامی ایران به گواهی همه ناظران بینالمللی، باصداقت و اقتدار به تعهدات خویش عمل کرده است. اگرچه طرف مقابل، با برخی اظهارات و اقدامات، به تردید در عزم و واقعبینی خویش دامن زده است. امیدواریم مذاکرات جاری در فرصت کوتاه باقیمانده، به توافق نهایی بینجامد. ما به ادامۀ برنامۀ هستهای صلحآمیز خود، شامل اِعمال حق غنیسازی و سایر حقوق هستهای در خاک ایران، در چارچوب مقررات بینالمللی، مصممیم.
ما با انگیزۀ مثبت، حسننیت و جدیت، به تداوم مذاکرات هستهای با کشورهای طرف مذاکره، بر مبنای اعتماد متقابل، رفع دوسویۀ ابهامات، موضع برابر، احترام متقابل و اصول پذیرفته شدۀ بینالمللی، پایبندیم. ازدیدگاه ما، التزام به تعهدات و اجرای دقیق تفاهمات و اجتناب از زیادهخواهی در مذاکرات، از سوی طرفهای مذاکرهکننده با ایران، ضرورتی تامّ دارد؛ زیرا توافق نهایی در مورد برنامۀ هستهای صلحآمیز ایران، میتواند سرآغاز همکاریهای همهجانبه، در راستای پیشبرد امنیت، صلح و توسعه و در منطقه و جهان باشد.
مردم ایران پایبند به اصول و ارزشهایی هستند که استقلال، توسعه و غرور ملی در رأسِ آنهاست. مردم، عملکرد دولتهای خود را بر اساس همین معیارها مورد ارزیابی قرار میدهند. اگر این واقعیت بارز ملی از سوی طرفهای مذاکرهکننده مورد توجه قرار نگیرد و دچار خطاهای محاسباتی شوند، یک فرصت استثنایی و تاریخی را از دست خواهند داد.
همانطور که میدانید، دولت ایران در سال جاری میلادی، با ابتکاراتی که در مذاکرات هستهای بهکار برد، شرایط جدیدی را برای حل موضوع بوجود آورد که دستاورد مرحلهای آن، توافق ژنو بود. با توجه به رویکرد اعتمادساز و شفاف جمهوری اسلامی ایران در این زمینه و تداوم آن، در صورتی که طرفهای مذاکرهکننده نیز متقابلاً از عزم و انعطافِ کافی برخوردار باشند و ظرفِ مهلتِ تعیین شده، بتوانیم در حل این مسئله به موفقیتِ کامل دست یابیم، فضای کاملاً متفاوتی به لحاظ همکاریهای منطقهای و جهانی بوجود خواهد آمد که در سایۀ آن، امکان تمرکز بر حل مسائل مهم منطقه از جمله مسئله بسیار مهم مبارزه با خشونت و افراطیگری در منطقه فراهم خواهد شد.
دستیابی به توافق جامع هستهای با ایران، فرصتی تاریخی برای غرب است که نشان دهد با پیشرفت و توسعه دیگران مخالف نیست و تبعیض در مقررات بینالمللی را دنبال نمیکند: این توافق میتواند پیامی جهانی برای صلح و امنیت نیز داشته باشد که راه حل اختلافات، مذاکره و تکریم است و نه منازعه وتحریم.
آقای رئیس؛
حضار محترم؛
خانمها، آقایان؛
ملت بزرگ ایران که در سال گذشته با حضور گسترده خود در انتخاباتی آرام و پرشکوه، با روی کار آوردن این دولت، از گفتمان «تدبیر، امید و اعتدال» استقبال کردند، از دولت منتخب خود، در راه سازندگی کشور پشتیبانی و حمایت میکنند. در حالیکه بعضی از کشورهای پیرامونی ایران، دستخوش جنگ و ناآرامی هستند، ایران سرزمین امنیت، ثبات و آرامش است.
سیاست اصولی کشور من، تلاش برای تعامل سازنده با همسایگان بر اساس احترام متقابل، و با تأکید بر منافع مشترک است. طرح مسئلۀ سلطۀ ایران بر کشورهای مسلمان منطقه، افسانهای بیش نیست که در قالب پروژه ایرانهراسی در سالهای اخیر برآن دمیده میشود. آنها که دراین شیپور میدمند، نیاز به جعل دشمنی موهوم دارند تا تنشها را تداوم دهند و با تشدید تضادّ و تفرقه، منابع توسعه ملتها را به انحراف کشند. رویکرد اصولی ما، پایان بخشیدن به توهم ایرانهراسی و زمینهسازی برای مشارکت راهبردی با همسایگان است.
در پایان، همانطور که در سال گذشته نسبت به توسعه خشونت و افراطیگری هشدار دادم، امسال نیز تأکید میکنم که اگر رویکرد درست برای مواجهه با این مسئله اتخاذ نشود، به سمت منطقهای، ناآرام و پرتلاطم با بازتابهای جهانی، خواهیم رفت. راهحل درستِ برخورد با این مسئله مهم، نه از بیرون بلکه با محوریت و ابتکار درونی و البته همکاریهای بینالمللی قابل تصور است.
خدای بزرگ درقرآن کریم به مؤمنانی که کار شایسته را در برنامه عمل خود قرار میدهند، مژده داده است که بر زمین ماندگاری خواهند داشت و بیم و هراسشان به امن و امان بدل خواهد شد. وَ لیبدِلنهم من بعد خوفهم أمناً.
امیدوارم نسل ما با تلاشی شایسته، زمینی ایمنتر و آبادتر برای نسل فردا به یادگار بگذارد. توفیق همه شما را آرزومندم.
افزودن نظر جدید