- کد مطلب : 6723 |
- تاریخ انتشار : 28 دی, 1393 - 09:03 |
- ارسال با پست الکترونیکی
مطهري حق داشت اظهار نظر كند/محاكمه احمدينژاد حرف بيجايي نيست
قرار بود نشستي بين آقايان مصباح، يزدي و موحدي برگزار شود كه به تعويق افتاد. اين تعويق دليل خاصي دارد؟
البته اين ديدار بنا به گفته حجتالاسلام تقوي خبري شد و ايشان با هر سه بزرگوار صحبت كردند و قرار جلسه را گذاشتند، ظاهرا توافق هر سه بزرگوار را هم گرفته بود.
ممكن است يكي از طرفين، جامعه مدرسين، روحانيت مبارز يا پايداريها جلسه را به تعويق انداخته باشد؟
تا جايي كه اطلاع دارم، نه جامعه مدرسين و نه روحانيت مبارز ، جلسه را به تعويق نينداختند. اين نشست در واقع تدبيري است از سوي جناب آقاي تقوي براي گرد هم آوردن اين بزرگان ، تا اين افراد بنشينند و درباره همگرايي اصولگرايان صحبت كنند.
به نظر شما اين امكان وجود دارد كه پايداري شرايط و قوانين جامعتين را قبول كند و در قالب همگرايي، زير مجموعه اصولگرايي شود؟
شرايط به گونهاي است كه تصور ميكنم پايداري اگر بخواهد جايگاه خود را در نظام سياسي كشور تعقيب و دنبال كند و به نتيجه برسد، ناگزير است به يك چنين همگرايي تن بدهد. جهبه پايداري قبل از انتخابات سال 92 و در انتخابات مجلس سال 90، موقعيت بهتري داشت. در آن دوران، اين جبهه رقابت درون جناحي ميديد و خود را برنده هر دو جناح ميدانست. آنها مدعي بودند كه ميتوانند بهطور مستقل ليست بدهند و اكثريت مجلس را به دست بگيرند. اكنون ديگر اين موضع را ندارند.
پايداريها ميدانند كه ديگر چنين توفيقي نخواهند داشت؟
بله، كاملا براي آنها روشن است كه در انتخابات آينده، هم رقابت بين دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب خواهد بود و هم درون جريان اصولگرا آنها موقعيت برتر را ندارند. بنابراين يا بايد به همگرايي فكر كنند و به مجموعه اصولگرا كه جامعتين فرصت اين همگرايي را فراهم ميكند، بپيوندند، يا مستقلا وارد انتخابات شوند. در صورتي كه مستقل وارد انتخابات شوند، احتمال اينكه موقعيتي به دست بياورند، وجود ندارد. پس بايد به تعداد كمتري از كرسي مجلس دهم رضايت دهند.
در صورت ورود آقاي ناطق به انتخابات مجلس دهم، آيا جامعتين حاضر به حمايت از ايشان خواهد شد؟
ما نبايد روي فرضيات صحبت كنيم. اولا اينكه اگر آقاي ناطق به انتخابات ورود كنند و به بيان ديگر ميدان داري كنند و مثل گذشته مسئوليت بپذيرند و فعال شوند، بسيار دور از ذهن است. ميگويند اول برادري خود را ثابت كن بعد ادعاي ارث داشته باش. البته ايشان مدعي نيست، اما اول بايد ببينيم ناطق ميآيد، بعد درباره جايگاه شان صحبت كنيم. بنابراين به نظرم، نوبت به سوال دوم نميرسد كه آيا او ميتواند نقشي ايفا كند يا خير. البته آقاي ناطق از ظرفيت و توانايي بالايي برخوردار است. به نظرم اگر بپذيرد كه وارد انتخابات شود، حتما دوستان ما سعي ميكنند تا ايشان نقش بهتري داشته باشد.
رقابت بين اصولگرايان و اصلاحطلبان در انتخابات آينده را چطور ارزيابي ميكنيد؟ آيا اصلاحطلبان جايگاهي دارند تا بتوانند در مقابل اصولگرايان و به خصوص در مقابل جامعتين نقش ايفا كنند؟
اگر جايگاهي نداشته باشند، بعيد است به گزاف مدعي شوند. آنها چنين ادعايي دارند و ميگويند دور بعدي انتخابات برنده خواهند بود. ولي بايد گفت هنوز چنين موقعيتي براي آنها فراهم نشده است. احزاب جديدي در حوزه اصلاحطلبي در حال شكلگيري است. بايد ببينيم چه اندازه قدرت جذب دارند و چه اندازه ميتوانند محوريت را به دست بگيرند. احزاب قديمي اين جريان سياسي، دچار مشكل هستند و ممنوعيت فعاليت دارند. ليدرهاي اصلاحطلبان، بعد از سال 88 هنوز نتوانستهاند به جايگاه قبلي خود برگردند. به نظر ميرسد تا انتخابات مجلس دهم، آنها نميتوانند جايگاه گذشته خود را بدست آورند. تصور من اين است كه اصلاحطلبان نميتوانند راحت مدعي باشند كه در مجلس آينده، جايگاه برتري داشته باشند.
آيا اين احتمال وجود دارد كه اصولگرايان معتدل مانند جامعتين، با اصلاحطلبان معتدل در انتخابات آينده مجلس ليست مشترك داشته باشند؟
اصلاحطلبان مباني خود را تعريف و به صورت رسمي اعلام نكردند. عنوان اصلاحطلبي، عنوان كشداري است. اصلاحطلبي طيفهاي بسيار گستردهاي را پوشش ميدهد. زماني آقاي خاتمي اصلاحطلبي را عنوان كرد و هر كسي از ظن خود شد يار او. يك معناي اصلاحطلبي اين است كه ميخواهند مشكلاتي را كه وجود دارد، مانند كجرويها را اصلاح كنند. معني ديگر اين است كه ميخواهند نظام را اصلاح كنند. اگر نيم نگاهي به قرن 16 و 17 ميلادي در اروپا داشته باشيم، اصلاحطلبي در آن زمان به اين معنا بود كه دين جديد و قرائت جديدي جايگزين كاتوليكي مسيحيت شود، كه قرائت پروتستاني بود. بعضيها كه خود را در طيف اصلاح طلب ميدانند، واقعا مدعي هستند كه نيازمند بازنگري در مباني ديني هستيم و بايد اصلاحاتي در دين داشته باشيم. اتفاق عجيب اين است كه عدهاي به جمله امام حسين(ع) اشاره ميكنند كه فرمودند « إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى» يعني قيام من براي اصلاح در امت جدم است. اين گروه ميگويند، ما هم مثل امام حسين(ع) خواهان اصلاح هستيم. البته موضوع اصلاح در بيان امام حسين(ع)، اصلاح امت است نه اصلاح دين. اما اين گروه از اصلاحطلبان، در پي اصلاح دين بودند نه اصلاح امت. از ديدگاه آنها، فرض بر اين است كه امت راه درست را ميروند و بايد دين را مطابق اين رويه اصلاح كنند. با اين حساب، اين طيف بزرگ مباني مشخصي ندارد. البته اخيرا برخي اصلاحطلبان عنوان كردهاند كه اين جريان سياسي، نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي را پذيرفتهاند و اصل ولايت فقيه را در چارچوب قانون اساسي قبول دارند. اگر اصلاحطلبان اين نكات را رسما اعلام كنند، ريزش بسيار سنگيني خواهند داشت. اما اصولگرايان، اصول، مباني و شاخصهاي خود را در يك نشست، با حضور همه سران اصولگرايان مطرح و تصويب كردند، پس كار اصولگرايان شفاف است. اگر اين اصول و مباني را هر گروهي بپذيرد، اصولگرايان ميتوانند با آنها تعامل مثبت داشته باشند. اما اگر اين اصول و شاخصها را قبول نداشته باشند، همگرايي بين اصولگرا و غير اصولگرا بيمعناست.
برخي عنوان كردند كه دوران سياسي آقاي احمدينژاد به پايان رسيده است. آيا جامعتين هم چنين ديدي نسبت به رئيسجمهور دورههاي نهم و دهم دارند؟
اتمام عمر سياسي احمدينژاد، آن اندازه مهم نيست كه در جمع جامعتين مطرح شود.
اگر احمدينژاد از مشايي علام برائت كند و به گفتمان سوم تير برگردد، آيا جامعتين و جامعه مبارز از او حمايت خواهند كرد؟
آقاي احمدينژاد شخصيتي است كه دو دوره رئيسجمهور بوده است، ممكن است بعدها كانديدا شود، اما هرگز نبايد انتظار داشته باشد كه جامعه روحانيت از او حمايت كند. جامعه مبارز حتي دوره قبل هم از احمدينژاد حمايت نكرد. تاكيد ميكنم، جامعه مبارز به صورت رسمي هيچگونه حمايتي از احمدينژاد براي دو دوره رياستجمهوري نداشت. البته تعدادي از اعضاي جامعه روحانيت از ايشان حمايت كردند اما اين حمايت به حدنصاب نرسيد.
اخيرا آقاي روحاني درباره برگزاري رفراندوم صحبت كردهاند. آيا برگزاري رفراندوم امكانپذير است؟
در قانون اساسي مسائل مهمي چون همه پرسي ديده شده است. ساز و كار همه پرسي اين است كه از سوي رئيسجمهور مطرح ميشود. بعد از آن بايد دوسوم راي مجلس را كسب كند و پس از آن مقام معظم رهبري فرمان همه پرسي را صادر ميكنند. ما چنين ظرفيتي را داريم از اين جهت اشكالي هم وجود ندارد، اما اظهارات آقاي رئيس جمهور در اين شرايط، به نظر من ايجاد حاشيه بدون دليل و ضرورت بود. ما موضوعي نداريم كه بخواهيم آن را به همهپرسي بگذاريم. اگر موضوع، مذاكره باشد كه مقام معظم رهبري اعلام موافقت كردند و مذاكرات دنبال ميشود.
آقاي روحاني مصاديق همهپرسي را اعلام نكرد. برخيها معتقد بودند كه شايد منظور ايشان همهپرسي درباره وضعيت متهمان حوادث سال 88 است. نظر شما چيست؟
بسيار بعيد ميداند. روحاني ميداند، حصر و رفع حصر، ساز و كار قانوني خود را دارد. او 20 سال دبير شوراي عالي امنيت ملي بود. از اين جهت ميداند كه آنچه در شوراي عالي امنيت ملي حكم داده، قانوني است. از سوي ديگر روحاني، اكنون رئيس شوراي عالي امنيت ملي است و ميتواند راي شورا را با در نظر گرفتن همه جوانب برگرداند. پس اين موضوع نيازي به همه پرسي ندارد. از آنجا كه موضوع رفراندوم در همايش اقتصاد ايران مطرح شد، روشن نيست در چنين فضايي چه نيازي به موضوع همه پرسي داريم. به هر حال طرح همهپرسي از سوي روحاني مصداق اين جمله « هر كسي از ظن خود شد يار من» است و هر كسي از ديدگاه خود از صحبت رئيس جمهور برداشت ميكند.
به مصوبه شوراي عالي امنيت ملي درباره حصر اشاره كرديد،علي مطهري هم در آخرين نطق خود به اين موضوع اشاره كرد. آيا برداشت علي مطهري از حصر اشتباه است؟
مطهري ديدگاه خود را مطرح ميكند. هر نمايندهاي آزاد است درباره مسائل كشور اظهارنظر كند. من معتقدم، مطهري از دو جهت اشتباه ميكند، يكي از اين جهت كه حصر قانوني است يا نه. دوم از اين جهت كه آيا محاكمه سران فتنه راهحل مناسبي است يا خير. گاهي حوادث حيثيت، امنيتي پيدا ميكند و حيثيت امنيتي جز با تصميم شوراي عالي امنيت ملي قابل كنترل نيست. خاطرم است چند ماه بعد از حوادث انتخابات رياستجمهوري سال 88، آقايان موسوي و كروبي را در حصر قرار دادند. طي اين مدت آنها آزاد بودند و حرفهايشان را ميزدند و 17 بيانيه منتشر كردند. اقدامات آنها در حالي بود كه راهكار قانوني براي رسيدگي به ادعاهاي آنها وجود داشت، اما آنها تن به راهكارهاي قانوني ندادند. حتي مقام معظم رهبري نيز به راهكارهاي قانوني تاكيد داشتند و با روساي ستاد انتخاباتي موسوي و كروبي براي اين منظور مذاكره كردند و متاسفانه آنها زير بار نرفتند. در آن دوران شرايط كشور بحراني بود و اين بحران درحال استمرار بود. البته در روز 9 دي بحران متوقف شد. با اين حال موسوي و كروبي بر نگشتند. در آن شرايط بود كه شوراي عالي امنيت ملي به مصلحت نديد كه آنها آزادانه مسير تحريك و ايجاد بحران را ادامه دهند و اين آقايان را در حصر قرار داد. پس كار شوراي عالي امنيت ملي، كاملا قانوني بود و هيچ تخلفي صورت نگرفت.
مطهري بارها از برگزاري دادگاه متهمان حوادث 88 سخن گفته است. فكر ميكنيد برگزاري دادگاه چه پيامدي ممكن است داشته باشد؟
محاكمه اين آقايان از دو حال خارج نيست؛ يا منجر به نتيجهاي ميشود كه هواداران موسوي و كروبي كه آن را نميپسندند. مقصود هواداران اين دو نفر از رفع حصر آزاد شدن آنهاست. احتمال اينكه آنها محكوم نشوند بسيار بسيار ضعيف است. فرض بگيريم امكان اعدام اين سران فتنه پديد آيد، آيا آنها حاضر به توبه ميشوند؟ اگر سران فتنه بناي توبه داشتند تا امروز توبه ميكردند. اگر توبه نكردند و حكم قضايي هم صادر شود اما نظام نخواهد حكم را اجرا كند، هيچ راهكاري وجود ندارد. تنها در صورتي كه توبه كنند مقام معظم رهبري ميتوانند آنها را عفو كنند. اما اگر توبه نكردند، بايد حكم اجرا شود. آيا اين مطلوب كساني است كه آزادي و رفع حصر آنها را دنبال ميكنند؟
برخي ميگويند احمدينژاد هم در انتخابات تخلف كرد و بايد محاكمه شود.
درست است كه در انتخابات سال 88 از سوي احمدينژاد تخلفاتي در مناظره صورت گرفت. از اين بابت اگر پروندهاي تشكيل شود ميتوانند او را محاكمه كنند، پس حرف بيجايي نيست. اما نميتوان اين دو مسئله را باهم گره زد چرا كه وزن دو رفتار يكي نبود. وزن يك رفتار قيام عليه نظام و كاهش جايگاه نظام جمهوري اسلامي ايران در سطح ملي و منطقهاي بود. ايجاد بحران داخلي كه ماهها استمرار پيدا كرد و از نظر سياسي و اقتصادي آثار بسياري را به دنبال داشت، اما كاري كه احمدينژاد هم انجام داد، درست نبود. او بسياري را عصباني كرد.
وقايع مجلس و شيوه برخورد با مطهري را چگونه ارزيابي ميكنيد ؟
مطهري حق داشت اظهار نظر كند. البته اي كاش از تريبون مجلس اين كار صورت نميگرفت. انتشار از تريبون قوه مقننه، به نوعي رسميت دادن به اين نگاه و نظر است. ايشان دانشگاههاي زيادي براي سخنراني ميروند، بهتر بود در چنين فضاهايي نظرات خود را منتشر ميكرد. با اين حال از لحاظ قانوني، مطهري آزاد بود و اي كاش دوستان هم صبر ميكردند نطق او تمام ميشد و به نطق مرندي كه آسيب ديده همين حوادث 88 بود، گوش ميدادند. مرندي، در نطق قاطع خود پاسخ مطهري را داد. حتي جهانگيرزاده هم نطق عالي داشت. اگر دوستان اجازه ميدادند اين نطقها كنار هم قرار ميگرفت، صحبتهاي مطهري خنثي ميشد و چنين فضايي ايجاد نميشد. از سوي ديگر مطهري هم اصرار بي دليل براي ادامه نطق داشت.
افزودن نظر جدید