- کد مطلب : 7446 |
- تاریخ انتشار : 15 فروردین, 1394 - 15:39 |
- ارسال با پست الکترونیکی
ناگفتههای خواندنی از لوزان!
پس از دو سال دیپلماسی محرمانه، افزایش تدریجی تعاملات، هشت روز مذاکرات متوالی و چندین شب بیدار ماندن و مذاکره کردن در لوزان سوئیس- آنقدر فشرده که مقامات در زمان صرف صبحانه مانند کسانی بودند که از یک پرواز 20 ساعته آمده اند- توافقی که روز پنج شنبه نهایی شد مملو از شرط و ماده بود.
این توافق محدودیت های جدی را بر فعالیت های هسته ای ایران اعمال می کند و از نظر تئوریک بازه زمانی برای تولید تسلیحات هسته ای را به یک سال می رساند. هر دو طرف سازش قابل توجهی از خود نشان دادند. این توافق برای آمریکا بدین معنی است که یک ایران مجهز به زیرساخت های محدود هسته ای را پذیرفته است. برای ایران نیز این توافق به معنی پذیرش محدودیت های شدید بر تاسیسات هسته ای و تعهد به آنچه اوباما سرزده ترین رژیم بازرسی های تاریخ دانسته، خواهد بود.
مطمئنا طی سه ماه آینده کمکش های بیشتری برای نهایی کردن این توافق و تنظیم توافق جامع وجود خواهد داشت. چراکه مذاکره کنندگان با صورت حساب های سرسام آوری هتل بوریواژ را ترک کردند- سوئیت ها دراین هتل برای هر شب بیش از یک هزار و 500 دلار (براساس نرخ ارز در بازار آزاد معادل چهار میلیون و 800 هزار تومان) است.
هرگاه که وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد آمریکایی در هتل رفت و آمد می کرد، یک وایت برد نیز با خود حمل می کرد که مقامات ایرانی یا آمریکایی درک خود از مسائل را گاه به انگلیسی و گاه به فارسی روی آن نوشته بودند.
این وایت برد نقش دیپلماتیک مهمی داشت و به دو طرف اجازه می داد پیشنهادات خود را بدون آنکه روی کاغذ آورده شود، مطرح کنند. به گفته چندین تن از مقامات آمریکایی که برای تنظیم این مقاله با آنها گفتگو شد، این مسئله به ایران اجازه می داد بدون ارسال یک سند به تهران برای بازبینی که ممکن بود از سوی تندروها لطمه بخورد، مذاکره کند.
یکی از مقامات کاخ سفید در اینباره گفت: «این ایده یک راه حل با فناوری بسیار پائین بود.» (اما مشکلات خود را هم داشت. یکی از مقامات آمریکا با ماژیک معمولی روی وایت برد نوشت و بعد به سختی توانست ارقام محرمانه طبقه بندی شده را پاک کند.)
و این شرایط بسیار متفاوت از سال نخست ریاست جمهوری اوباما بود که به گفته یکی از مشاوران ارشد وی، مسئله ایران بیش از هر موضوع دیگری در «اتاق وضعیت» آمریکا مورد بحث قرار می گرفت. اوباما در پایان سال نخست به نتایج مهمی رسید. اینکه اگر ایران به بمب دست پیدا کند، «مهار» کلاسیک کارساز نخواهد بود؛ کشورهای عرب سنی، از جمله عربستان نیز تلاش خواهند کرد که اقدامی مشابه صورت دهند. ضمن اینکه استراتژی دولت بوش مبنی بر توقف مذاکرات تا زمان توقف چرخش تمام سانتریفیوژها نیز به نظر بیهوده بود؛ ایران در سال 2003 تنها صدها سانتریفیوژ فعال داشت، این تعداد در زمان روی کار آمدن اوباما به هزاران سانتریفیوژ رسیده بود و حال بالغ بر 19 هزار دستگاه بود.
تاکید بر برچیدن کامل برنامه هسته ای ایران نیز کارساز نبود؛ این مسئله تنها باعث نابودی مذاکرات پیش از آغاز آن می شد. آمریکا امیدوار بود که با اعمال تحریم های اقتصادی ایران شرایط غرب را بپذیرد. با گذر زمان اما بلندپروازی های اهداف دولت اوباما تقلیل یافت.
اوباما عمیقا بحث مصالحه فنی تا مشکلات سیاسی را بررسی می کرد. وی خلاصه سه پیشنهاد متفاوت در مورد چگونگی تبدیل راکتور آب سنگین اراک به صورتی که این راکتور فعال بماند اما پلوتونیوم لازم برای ساخت بمب را تولید نکند را مطالعه کرده بود. اما با نزدیک شدن ضرب الاجل ها و گذر از آنها، دولت آمریکا مجبور بود که سازش بیشتری داشته باشد. برای مثال بجای اعمال محدودیت های سختگیرانه در طول یک توافق 15 ساله، مذاکره در مورد اعمال سختگیرانه ترین محدودیت ها در یک بازه زمانی حداقل 10 ساله را آغاز کرد.
یک ماه پیش زمانیکه جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا آماده بازگشت به مذاکرات لوزان می شد، فرانسوی ها با صراحت پرسیده بودند که آیا وی و تیمش آنقدر روی این توافق سرمایه گذاری کرده اند که ممکن است برای عدم عبور از ضرب الاجل پایان مارس، دست به سازش های غیرعاقلانه ای بزنند یا خیر.
یکی از مشاوران کری در پاسخ به منتقدان گفت: «شما اینگونه مسائل را می شنوید و دلتان می خواهد بگویید چرا شما ماه ها پای میز مذاکره نمی نشینید تا ببینیم آیا می توانید بهتر عمل کنید؟»
شرمن به عنوان یکی از منظم ترین دیپلمات ها همچنان وایت بردهای خود را به دنبال داشت و این مسئله در تضاد با اتاق های لوکس محل مذاکرات در بوریواژ بود. اما در روند مذاکرات، به نظر می رسید هر مسئله ای که حل می شود، دو مشکل دیگر جایگزینش می شوند.
کری به وضوح حس می کرد که در قفس است: او سه بار به دوچرخه سواری رفت (دو بار مجبور شد برگردد تا به تلفن رئیس جمهور پاسخ دهد). او برای خوردن اسنک خیابانی را در پیش گرفت و نهایتا در کافه ای دیده شد، در حالی که در جشن تولد چند خبرنگار آمریکایی شرکت کرده بود. در داخل اتاق های مذاکره، دستگا اسپرسو مدام روشن بود چراکه ایرانیان و آمریکایی ها سعی می کردند بیدار بمانند.
اما زمانیکه ضرب الاجل 31 مارس رسید، ترک میز مذاکره گزینه درستی نبود. یکی از مقامات ارشد آمریکایی گفت: «مسئله شکل گیری این گردهمایی بود- حال شما می توانید توافق را ببینید. مفاد آن را می دانید اما کنار هم قرار دادن آن، مسئله دیگری است.»
ایرانی ها می دانستند این ضرب الاجل برای کری- که نیاز داشت به کنگره نشان دهد پیشرفت هایی صورت گرفته- اهمیت زیادی دارد اما برای طرف ایرانی اینطور نبود. کری اما همچنان به برنامه زمانی بازگشت خود پایبند بود- شاید به عنوان یک تاکتیک برای فشار. در واقع تیم وی چمدان های برای بارگیری در هواپیما را سه بار بستند چراکه حس می کردند زمان بازگشت نزدیک شده است.
این در حالی بود که پس از یک دور شب بیداری و مذاکره در روز چهارشنبه، زمانیکه از همتای ایرانی وی، محمدجواد ظریف سوال شد که چقدر خوابیده است، او گفت: «دو ساعت و من خوش شانس شان بودم.»
تبادلات پایانی سخت بود. زمانیکه طرف ایرانی تاکید داشت که بخشی از سانتریفیوژهای فوردو را نگه دارد و اوباما پس از آنکه ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا اطمینان داد که این تاسیسات هیچ تهدیدی نخواهد داشت، این امتیازدهی را پذیرفت.
در مورد راکتور آب سنگین اراک که قرار شد بازطراحی شود، نیز راه حل مسئله به همین شکل به دست آمد. به گفته یکی از مقامات ارشد آمریکایی، مونیز گفت که این راکتور، پلوتونیم در سطحی که برای تولید سلاح استفاده می شود تولید نخواهد کرد و اگر ایران بخواهد تقلب کند، همان موقع قابل کشف است.
مسئله پیچیده دیگر این بود که طرف ایرانی نمی خواست فهرست کامل موارد مورد توافق منتشر شود. بنابراین توافق شد که هر طرف موارد خود را منتشر کند- البته تا جایی که این موارد به طور مستقیم در تناقض با هم نباشند. اما دو سندی که از اتاق مذاکرات خارج شد، تفاوت هایی داشت. در شرایطی که کری روز پنج شنبه پشت میکروفن از اعمال تمام محدودیت ها بر ایران صحبت کرد، ظریف روایت متفاوتی داشت: «ما به غنی سازی ادامه می دهیم، ما به تحقیق و توسعه ادامه می دهیم، راکتور آب سنگین اراک به روزرسانی می شود و تاسیسات فوردو همچنان باز می ماند.»
افزودن نظر جدید